فاطمه الزهرا



مِنْ کِتَابِ الْآلِ، لِابْنِ خَالَوَیْهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ آبَائِهِ(علیهم السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی لله علیه و آله): لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ’ تَبَخْتَرَا فِی الْجَنَّةِ فَقَالَ آدَمُ لِحَوَّاءَ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً هُوَ أَحْسَنُ مِنَّا فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى جَبْرَئِیلَ أَنِ ائْتِنِی بِعَبْدَتِیَ الَّتِی فِی جَنَّةِ الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلَى فَلَمَّا دَخَلَا الْفِرْدَوْسَ نَظَرَا إِلَى جَارِیَةٍ عَلَى دُرْنُوکٍ مِنْ دَرَانِیکِ الْجَنَّةِ عَلَى رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ وَ فِی أُذُنَیْهَا قُرْطَانِ مِنْ نُورٍ قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْنِ وَجْهِهَا [مِنْ‏ نُورِ وَجْهِهَا] قَالَ آدَمُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذِهِ الْجَارِیَةُ الَّتِی قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْنِ وَجْهِهَا فَقَالَ هَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ$نَبِیٍّ مِنْ وُلْدِکَ یَکُونُ فِی آخِرِ اَّمَانِ قَالَ فَمَا هَذَا التَّاجُ الَّذِی عَلَى رَأْسِهَا قَالَ بَعْلُهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَالَ فَمَا الْقُرْطَانِ اللَّذَانِ فِی أُذُنَیْهَا قَالَ وَلَدَاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ قَالَ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ أَخُلِقُوا قَبْـلِی؟ قَالَ هُمْ مَوْجُودُونَ فِی غَامِضِ عِلْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ بِأَرْبَعَةِ آلَافِ سَنَة»

ترجمه:

ابن خالویه در کتاب الآل از امام حسن عسکری(علیه السلام) از آبائش نقل نموده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

چون خدای تعالی آدم و حوا را آفرید ایشان در بهشت تبختری نمودند، پس آدم(علیه السلام) به حوا فرمود: خدای تعالی خلقی بهتر از ما نیافریده است.

خدای عزوجل به جبرئیل وحی فرمود: دو عبد من را به نزد آن بانویی که در بهشت فردوس اعلی جای دارد، بیاور.

پس چون آدم (علیه السلام) و حوا به فردوس داخل شدند چشمشان به جاریه‌ای افتاد که بر سرش تاجی از نور و در دو گوشش، دو گوشواره از نور قرار داشت که بهشت از حُسن صورتش اشراق یافته بود.

آدم(علیه السلام) فرمود: ای حبیب من جبرائیل: این جاریه‌ای که بهشت از حُسن صورتش اشراق می‌نماید، کیست؟

جبرئیل فرمود: این (جاریه)، فاطمه بنت محمد(علیها السلام) است که پیامبری از فرزندان توست و در آخرامان می‌باشد، آدم(علیه السلام) پرسید: این تاج که بر سر اوست، چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: شوهرش علی‌بن ابی طالب(علیه السلام).

آدم(علیه السلام) پرسید: این دوگوشواره که در گوش او هستند، چیست؟ جبرئیل(علیه السلام) پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسین(علیهما السلام).

آدم(علیه السلام) پرسید: ای حبیبم جبرئیل آیا ایشان قبل از من آفریده شده‌اند؟

جبرئیل فرمود: ایشان چهار هزار سال قبل از این که تو خلق شوی در غامض (و بطون) علم الله موجود بودند.[۱]

لمعۀ اوّل: اشراق جنّات از حُسن حقیقت فاطمیة(علیها السلام)

اشراق بر اقسامی است، اشراق گاه اشراق نور است، پرتو این اشراق، نور آفرینی نموده و محلّ تابش این نور، روشنایی می‌یابد.

ولی اشراق حسن، حسن آفرین بوده، ومحلّ اشراقش به حسن متّصف خواهد گردید.

لمعۀ دوم: حقیقت فاطمیه(علیها السلام) محور معرفت

جهت دیگر آن است که در عالم اعلی تمثّل حقیقت فاطمیه(علیها السلام) به صورت حقیقت انسانی به نحو کامل ظهور نموده ولی صاحب مقام ولایت تمثلش فقط در قالب تاج ظهور نموده است، و این مطلب خود  شاهدی است بر اینکه صدیقه‌ی کبری(علیها السلام) ملاک و مدار معرفت به خمسه‌ی طیّبه است، در کشف آدمی معرفت و محور شهود نور وجود مقدس فاطمه‌ی زهرا(علیها السلام) بود. به مقتضای حدیث کساء در عالم بالا جبرئیل(علیه السلام) به زمین نگریست، در عالم دنیا تحت کساء محور معرفت فاطمه‌ی زهرا(علیها السلام) بود، و به مقتضای این حدیث در دنیا حضرت آدم(علیه السلام) به عالم بالا نگریست محور معرفت فاطمه‌ی زهرا(علیها السلام) بود، پس حقیقت فاطمه‌ی زهرا(علیها السلام) در همه‌ی عوالم عالیه و دانیه محور معرفت است.

لمعۀ سوّم: امیرمؤمنان(علیه السلام) مظهر ولایت و سلطنت

تمثّل وجود نورانی امیرمؤمنان(علیه السلام) در عالم نورانیّت به صورت تاج قرار گرفت، چراکه تاج مظهر سلطنت و فرمانروایی است و این اشاره به سلطنت و ولایت کلیه‌ی امیرمؤمنان(علیه السلام) دارد، که حتی صدیقه‌ی طاهره(علیها السلام) نیز تحت سیطره‌ی این تاج سلطتنت الهیه قرار دارند.

لمعۀ چهارم: علوّ ولایت علوی بر همه عوالم امکان حتّی بر حقیقت فاطمیه(علیها السلام)

مقام عظمای ولایت کلیه‌ی الهیه‌ی امیرمؤمنان(علیه السلام) به صورت تاجی از نور در آن عالم نورانیّت تمثل یافته است و یکی از وجوه این تمثّل این است که مقام ولایت در رأس مقام عصمت کبری قرار داشته و پوششی بر حقیقت فاطمیه& است و جهت فوقیّت بر آن حقیقت دارد، چنانکه در تمثل جسمانی نیز وجود مقدس امیرمؤمنان% هم از جهت حکم امامت و هم از جهت آیه‌ی شریفه (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ) [۲] بر مقام عصمت کبری فوقیت دارد.

لمعۀ پنجم: حقیقت فاطمیه(علیها السلام) صاحب ولایت کلیه باطنیه

تاج مظهر و نشان فرمانروایی است، و پادشاه و فرمانروا آن شخصی است که تاج بر سر او نهاده شده است، و تاج نشانه‌ی فرمانروایی او می‌باشد، یعنی اگرچه در عالم تمثّل و ظهور ولایت علویه به صورت تاج فرمانروایی و سلطنت ظهور نموده، ولی سلطان حقیقی در عوالم امکان، حقیقت فاطمیه(علیها السلام) است که تاج ولایت و سلطنت بر سر اوست و در عالم باطن و حقیقت صاحب این تاج فرمانروای مطلق عالم امکان است؛ چراکه حقیقت غیبیه فاطمیه& نسبت به شخص اول وجود به منزله‌ی قلب است و قلب مظهر مشیت و اراده و محل صدور احکام ولایی و سلطنتی است، پس این حقیقت غیبیه به حسب باطن صاحب ولایت کلیه‌ی الهیه است اگرچه ظهور آن ولایت به نور مقدس علوی باشد.

لمعۀ ششم: سامعۀ أیمن و أیسر و بازگشت کلمات وجودی

وجود مقدس حسنین در تمثّل حقیقت فاطمیه(علیها السلام) آویزه‌ی گوش مبارک آن حقیقت قرار گرفته و حقیقت سامعه برای ادراک اصوات و کلمات است و در این تمثل اشاره به ادراک کلمات وجودی است که بعضی از این کلمات از ملکوت ایمن است ولذا از سامعه‌ی ایمن استماع می‌گردد؛ چنانکه بعضی دیگر از ملکوت ایسر است و از سامعه‌ی ایسر استماع می‌شود و رسیدن این کلمات وجودی به سامعه‌ی این حقیقت غیبیه به معنای قوس صعود این حقایق است؛ چراکه تمام حقایق وجودی دو قوس دارند: در قوس نزول از مقام مشیّت صادر شده و در قوس صعود به مقام مشیّت باز می‌گردند. حقیقت فاطمیه& مجرای این مشیت مطلقه است. به اعتبار مقام قلبیّت که محل ظهور مشیت الهی است چنانکه در روایات وارد شده: ذَلِکَ إِنَّ الْإِمَامَ وَکْرٌ لِإِرَادَةِ اللَه عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَشَاءُ إِلَّا مَنْ یَشَاءُ اللَه [ما شاء الله]» [۳].

لذا لسان مبارک این حقیقت محل صدور کلمات وجودی است که قوس نزول از آن آغاز می‌شود و سامعه‌ی این حقیقت محل بازگشت و دریافت کلمات وجودی است که در قوس صعود به آن حقیقت باز می‌گردند، هر موجودی که آفریده شده، کلمه‌ای از کلمات کتاب آفرینش است و واسطه‌ی خلقت او مشیت الله می‌باشد و تمثّل مشیت الله که حقیقت فاطمیه(علیها السلام) است به اعتبار لسان الله محل صدور کلمات وجودی و مبدأ قوس نزول و به اعتبار مقام اُذُن اللّهی محل بازگشت این کلمات و حقایق وجودی و منتهی الیه قوس نزول می‌باشد.

گویا شخصی در مقابل کوهی فریادی بر می‌آورد صدای او از دهان او تولید شده به کوه برخورده و مجدداً به او باز می‌گردد ولی این بار از طریق قوه‌ی سامعه به مملکت وجودی او رجوع می‌نماید.

اینکه امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) بر گوش راست و چپ حقیقت فاطمیه(علیها السلام) قرار دارند شاید اشاره باشد به وساطت ایشان در بازگشت همه‌ی کلمات وجودی در قوس صعود به حقیقت فاطمیه(علیها السلام)، چه کلمات وجودی که در یمین است و چه کلمات وجودی که در یسار است.

در آن کلمات وجودیه که از جانب یمین و یسار به حقیقت غیبیه‌ی فاطمیه بازگشت می‌نمایند وجوهی است.

وجه اول: اینکه کلمات یمینیه عوالم عالیه‌ و کلمات یساریه عوالم سافله و دانیه، به حکم (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون‏) [۴]و به حکم الدانی یرجع الی العالی» به آن حقیقت باز می‌گردند. 

وجه دوم: اینکه مراد از کلمات یمینه مشارق عالم است که تمام خیرات و خوبی ها را از جبروت و ملکوت ایمن اعلی و ملکوت ایمن اسفل تا برزخ و ناسوت را در بر گرفته و مراد از کلمات یساریه مغارب عالم باشد که آن نیز شامل تمام شرور از ملکوت ایسر اعلی و ملکوت ایسر اسفل تا برزخ و ناسوت است؛ چرا که مشرق محلّ تجلی و ظهور شمس حقیقت است و مغرب محلّ اختفاء آن است.

وجه سوم: اینکه کلمات یمینیه اشاره به اصحاب یمین است و کلمات یساریه اشاره به اصحاب شمال. همچنین اعمال حسنه که کلمات یمینیه‌اند و اعمال سیئه که بنابر این وجه کلمات یساریه می‌باشند.

و اینکه وجود مبارک امام حسن و امام حسین بر این حقیقت اُذُنیه‌ آویزه گشته و محیط می‌باشند اشاره‌ای است به اینکه ایشان واسطه‌ی برگشت همه‌ی کلمات وجودی و ناظر و محیط به همه‌ی آن‌ها می‌باشند، چه در عوالم طولیه خلقت و چه در صفت ظهور و بطون و چه مظاهر جمال و چه مظاهر جلال.

لمعۀ هفتم: زینت وجه حقیقت فاطمیه(علیها السلام)

آن است که وجود مقدس حسنین علیهماالسلام زینت مادر هستند؛ چنانکه گوشواره زینت وجه انسان است و از طرفی دیگر وجود مقدس زینب کبری(علیها السلام) به زینت پدر نامیده شده است چرا که نام زینب یعنی زین اب و سر این مطلب در همان حقیقت ظهور و بطون است، امیرمؤمنان(علیه السلام) ظهور حقایق الهیه است و زینب کبری(علیها السلام) به صورت نسائیه به خلقت آراسته شده و در نساء مقام بطون و لیلیّت حاکم است، یعنی زینت امیرمؤمنان(علیه السلام) در بطون است و خود در ظهور.

ولی فاطمه‌ی زهرا(علیها السلام) در مقام بطون است و زینت او در ظهور می‌باشد؛ چراکه حسنین علیهماالسلام هر دو در مقام ظهور و تجلی شمس امامت می‌باشند.

امام(علیه السلام) یوم الله است ولی حقیقت فاطمیّه(علیها السلام) لیلة القدر است.

خلاصه نکته‌ی ششم این است که فاطمه‌ی زهرا(علیها السلام) لیلة القدر الهیه عوالم وجود هستند و زینت هر شیئ ظهور آن است و ظهور حُسن فاطمه‌ی زهرا(علیها السلام) حسنین علیهما السلام می باشند.

فاطمه زهرا(علیها السلام) معدن حُسن الهی هستند و ظهورشان به اشتقاق حُسن حَسَنیه(علیهما السلام) و حُسن حُسَینیّه(علیهما السلام) است.

لمعۀ هشتم: جایگاه حقیقت فاطمیه(علیها السلام) پیش از خلقت

اینکه فرمودند: ایشان در غامض علم الله موجود بودند، اشاره به حقیقت ایشان در احدیت وجود دارد؛ چراکه علم در واحدیت تعیّن جدا و منفک از سائر تعیّنات داشته و از غموض و پیچیدگی در آمده است، ولی در مقام احدیت، تعیّن علم همچون سایر تعیّنات مندکّ در آن مقام گردیده و تعیّن تفصیلی خود را  از دست داده و به غموض در آمده است.

از این جاست که می‌فرمایند: تمام اسماء و صفات در عالم واحدیت به کثرت تفصیلی موجودند و همین حقایق در احدیت به اجمال موجود می‌باشند.

علم حق تعالی در مقام اجمال و غموض همان عالم احدیّت است.

لمعۀ نهم: سرّ چهار هزار سال

حضرت آدم(علیه السلام) از خلقت فاطمه‌ی زهرا(علیها السلام) و امیرمؤمنان و امام و حسن و امام حسین(علیه السلام): سؤال نموده و فرمود: آیا خقلت ایشان قبل از خلقت من بوده است.

جبرئیل پاسخ داد: ایشان چهار هزار سال پیش از آنکه آدم(علیه السلام) خلق شود، در غامض علم الله عزّوجلّ موجود بودند.

تقدّم خلقت ایشان بر حضرت آدم(علیه السلام) به چهار هزار سال وجوهی دارد:

اول: اینکه لعلّ اشاره باشد به تقدّم ایشان بر آدم(علیه السلام) به چهار هزار مرتبه‌ی وجودی؛ چنانکه در روایتی که از مشکلات احادیث و اخبار است وارد شده که أَنَا أَصْغَرُ مِنْ رَبّی بِسَنَتَیْنِ»[۵] و سنه در عوالم ربوبی مرتبه‌ای وجودی است.

دوم: اینکه سنه در عوالم خلقت در مبادی عالیه و عوالم جبروتی از سنوات ربوبی به حساب ‌آید، به وزان آیه‌ی شریفه‌ی (وَإِنَّ یَوْمًا عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ)[۶] چه سنه در عوالم بالای خلقت ظرف سرمدی است که اطلاق زمان برآن مسامحه است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱]. کشف الغمة فی معرفة الأئمة، علی بن أبی فتح إربلی، ج۲، ص۸۳ – ص۸۴؛ صراط المستقیم، علی بن یونس عاملی نباطی بیاضی، ج ۱، ص۲۰۹ – ص۲۱۰؛ محتضر،حسن بن سلیمان حلی، ص ۲۳۲؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۲۵، ص۵ – ص۶ و ج ۴۳، ص ۵۲.

همچنین: روى السید الفاضل ولى بن نعمة الله الحسینی الرضوی الحائری رحمه الله تعالى فی کتاب منهج الحق والیقین فی تفضیل أمیر المؤمنین على الأنبیاء والمرسلین ما عدا نبینا. قال: روى عن النبی أنه قال: لما خلق الله سبحانه وتعالى آدم وحواء’ تبخترا فی الجنة، فقال آدم لحواء’: ما خلق الله تعالى أحسن منا فأوحى الله تعالى إلى جبرئیل ان آت عبدی إلى الفردوس الاعلى، فلما دخل الفردوس نظر إلى جادیة على درنوک من درانیک الجنة، على رأسها تاج من نور، وفى اذنیها قرطان من النور، قد أشرقت الجنان من نور وجهها، فقال: هذه فاطمة بنت محمد من ولدک ی فی آخر امان، قال: فما هذا التاج الذی على رأسها؟ قال: بعلها علی بن أبی طالب’ قال فما هذان القرطان؟ قال: ولداها الحسن والحسین’ قال آدم: حبیبی اخلقوا قبلی؟ قال: هم موجودون فی غمض علم الله قبل ان تخلق بأربعین الف سنة». حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۲، ص۹ – ص۱۰.

همچنین به همین مضمون: قال سلیمان الأنصاری: کنا جلوسا فی مسجد النبی إذ أقبل علی فتحفز له النبی وضمه إلى صدره وقبل ما بین عینیه ، وکان له عشره أیام منذ دخل بفاطمة، فقال له: ألا أخبرک فی عرسک شیئا. قال: إن شئت فافعل صلى الله علیک قال: هذا أخی جبرائیل قال: تشاجر آدم وحواء’ فی الجنة، فقال آدم: یا حواء ما هذه المشاجرة ؟ فقالت: یقع لی أن ما خلق الله تعالى خلقا أحسن منی ومنک. فأوحى الله تعالى إلیه بأن یا آدم طف الجنة فانظر ماذا ترى؟ قال: فبینا آدم% یطوف فی الجنة إذ نظر إلى قبة بلا علاقة من فوقها ولا دعامة من تحتها، داخل القبة شخص على رأسه تاج، فی عنقه خناق، فی أذنیه قرطان، فخر آدم ساجدا لله تعالى. فأوحى الله إلیه: یا آدم ما هذا السجود ولیس موضعک موضع سجود ولا عبادة ؟ فقال آدم : یا جبرائیل ما هذه القبة التی ما رأیت أحسن منها؟ فقال: إن الله عز وجل قال لها ی فکانت  قال: فمن هذا الشخص الذی داخلها؟ قال: شخص جاریة حوراء إنسیة تخرج من ظهر نبی یقال له محمد. قال: فما هذا التاج الذی على رأسها. قال: هو أبوها محمد. قال: فما هذا الخناق الذی فی عنقها؟ قال: بعلها علی بن أبی طالب. قال: فما هذان القرطان اللذان فی أذنیها؟ قال: هما قرطا العرش وریحانتا الجنة ولداها الحسن والحسین قال» در النظیم، یوسف بن حاتم شامی مشغری عاملی، ص۴۵۸ – ص۴۵۹؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۲، ص۱۰ – ص۱؛ شرح العینیة الحمیریة، فاضل هندی، ص۱۲۱ – ص۱۲۲.

[۲]. مردان، سرپرست نند». نساء: ۳۴.

[۳]. همانا امام [علیه السلام] آشیانه اراده خدا است، نخواهد خواست مگر چیزی را که خدا بخواهد». المحتضر،حسن بن سلیمان حلی، ص ۲۲۷؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۲۵، ص۳۸۵.

[۴]. ما از آنِ خدا هستیم، و به سوى او باز مى‏گردیم»بقره: ۱۵۶.

[۵]. من دو سال از پروردگارم کوچکترم». تفسیر صراط المستقیم، سید حسین بروجردی، ج۳، ص۱۴۵ و ص ۱۴۷؛ فردوس الأعلى، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، ص ۲۰۷؛ مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی شاهرودی، ج۶، ص۲۸۵.

همچنین: أَنَا أَقَلُّ مِنْ رَبّی بِسَنَتَیْنِ». تفسیر المحیط الأعظم والبحر الخظم فی تأویل کتاب الله العزیز المحکم، سید حیدر آملی، ج۱، ص۳۲؛ جامع الأسرار ومنبع الأنوار – سید حیدر آملی، ص مقدمه ۴۵ و ص تصدیر عام ۵.

همچنین: أَنَا أَقَلُّ مِنْ رَبّی شَیْئَیْنِ‏». جامع الأسرار ومنبع الأنوار – سید حیدر آملی، ص مقدمه ۴۶ و ص۶۶۳.

[۶]. و در حقیقت، یک روز [از قیامت‏] نزد پروردگارت مانند هزار سال است از آنچه مى‏شمرید». حج: ۴۷.

 

برگرفته از سایت علمی تخصصی حضرت فاطمه زهرا (س)                                                                                           

فاطمه زهرا


ای دخت گرامی پیمبر

ای سرّ رسول در تو مضمر

 

در بیت شریف وحی، خاتون

بر چرخ رفیع مَجد اختر

 

ای شبه نبی به خلق و اوصاف

ای نور مجسّم مصوّر

 

ای خادم خانه‌ تو حوّا

و ای حاجب درگه تو هاجر

 

در طورِ لقا یگانه بانو

در مُلک وجود زیب و زیور

 

با شیر خدا علیّ عالی

هم‌ سنگر و هم پیام و همسر

 

مانند تو زن جهان‌ ‌ندیده‌‌است

غمخوار و نگاهبانِ شوهر

ادامه مطلب


قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ قَالَ: یَا عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ آدَمَ لَمَّا رَأَى النُّورَ سَاطِعاً مِنْ صُلْبِهِ إِذْ کَانَ اللَّهُ نَقَلَ أَشْبَاحَنَا مِنْ ذِرْوَةِ الْعَرْشِ إِلَى ظَهْرِهِ رَأَى النُّورَ وَ لَمْ یَتَبَیَّنِ الْأَشْبَاحَ فَقَالَ: یَا رَبِّ مَا هَذِهِ الْأَنْوَارُ؟
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَنْوَارُ أَشْبَاحٍ نَقَلْتُهُمْ مِنْ أَشْرَفِ بِقَاعِ عَرْشِی إِلَى ظَهْرِکَ وَ لِذَلِکَ أَمَرْتُ الْمَلَائِکَةَ بِالسُّجُودِ لَکَ إِذْ کُنْتَ وِعَاءً لِتِلْکَ الْأَشْبَاحِ فَقَالَ آدَمُ: یَا رَبِّ لَوْ بَیَّنْتَهَا لِی فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: انْظُرْ یَا آدَمُ إِلَى ذِرْوَةِ الْعَرْشِ فَنَظَرَ آدَمُ وَ وَقَعَ نُورُ أَشْبَاحِنَا مِنْ ظَهْرِ آدَمَ عَلَى ذِرْوَةِ الْعَرْشِ فَانْطَبَعَ فِیهِ صُوَرُ أَشْبَاحِنَا کَمَا یَنْطَبِعُ وَجْهُ الْإِنْسَانِ فِی الْمِرْآةِ الصَّافِیَةِ فَرَأَى أَشْبَاحَنَا فَقَالَ مَا هَذِهِ الْأَشْبَاحُ یَا رَبِّ؟
فَقَالَ: یَا آدَمُ هَذِهِ الْأَشْبَاحُ أَفْضَلُ خَلَائِقِی وَ بَرِیَّاتِی هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْحَمِیدُ الْمَحْمُودُ فِی أَفْعَالِی شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِی وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ أَنَا الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِی وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ فَاطِمُ أَعْدَائِی عَنْ رَحْمَتِی یَوْمَ فَصْلِ قَضَائِی وَ فَاطِمُ أَوْلِیَائِی عَمَّا یَعْتَرِیهِمْ‏ وَ یَشِینُهُمْ [یَعُرُّهُمْ وَ یُسِیئُهُمْ] فَشَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِی وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ [هَذَان الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ]وَ أَنَا الْمُحْسِنُ [وَ] الْمُجْمِلُ شَقَقْتُ لَهُمَا اسْماً [اسمیهما]مِنِ اسْمِی هَؤُلَاءِ خِیَارُ خَلِیقَتِی وَ کِرَامُ بَرِیَّتِی بِهِمْ آخُذُ وَ بِهِمْ أُعْطِی وَ بِهِمْ أُعَاقِبُ وَ بِهِمْ أُثِیبُ فَتَوَّسَلْ إِلَیَّ بِهِمْ.
یَا آدَمُ وَ إِذَا دَهَتْکَ دَاهِیَةٌ فَاجْعَلْهُمْ إِلَیَّ شُفَعَاءَکَ فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی قَسَماً حَقّاً لَا أُخَیِّبُ بِهِمْ آمِلًا وَ لَا أَرُدُّ بِهِمْ سَائِلًا فَلِذَلِکَ حِینَ زَلَّتْ مِنْهُ الْخَطِیئَةُ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ فَتَابَ عَلَیْهِ وَ غَفَرَ لَهُ…».

ترجمه:

حضرت على بن الحسین(علیهما السلام) فرمودند: پدرم از پدر خود از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل کرد که فرمود: اى بندگان خدا، آدم(علیه السلام) دید نوری از صلب او می‌درخشد – چون خداوند اشباح ما را از بالاى عرش به صلب او منتقل کرده بود- او آن نور را مشاهده کرد اما اشباح را واضح ندید. به خداوند عرض کرد: خدایا این نورها چیست؟
خداوند فرمود: نورِ اشباحى است که از بهترین بقعه‌های عرشم به صلب تو منتقل کرده‏ام و به همین جهت ملائکه را دستور دادم به تو سجده نمایند چون تو ظرف و محل برای این اشباح بودى.
آدم(علیه السلام) گفت: پروردگارا، ای کاش این اشباح را برایم آشکار نمایی.
خداوند فرمود: آدم! نگاه کن به بالاى عرش. آدم(علیه السلام) نگاه کرد؛ نور اشباح ما از صلب آدم به بالاى عرش افتاد و صورتِ اشباح ما در عرش نقش بست مثل آینۀ صاف که در آن چهره انسان نقش مى‏بندد. او اشباح ما را مشاهده کرد و عرض کرد: خدایا، این شبح‏ها چیست؟
خداوند فرمود: این اشباح، بهترین خلق من هستند؛ این محمّد است و من حمید محمود [ستایش شده] در افعالم هستم. یک اسم از اسمهاى خود براى او جدا کرده‏ام و این على است و من على عظیم هستم اسمى از نام‌هاى خود براى او جدا کرده‏ام و این فاطمه(علیها السلام) است و من فاطر آسمان‏ها و زمین‏هایم و جدا کننده دشمنان خود از رحمتم در روز قیامت و جداکننده دوستانم از عیب‌هایی که بر آنها عارض می‌گردد. براى او یک اسم از اسم‏هاى خود جدا کردم و این حسن و این حسین است و من محسن نیکوکارم یک اسم از اسم‏هاى خود براى آن دو جدا کرده‏ام. این‏ها بهترین مخلوق من و کریمان از خلق من هستند. به وسیلۀ آن‏ها [نعمت‌ها را] باز پس می‌گیرم و به وسیلۀ آن‏ها می‌بخشم و به آن‏ها کیفر می‌کنم و به وسیله آن‏ها ثواب می‌دهم. ای آدم! به وسیلۀ آنها به من توسل کن
ای آدم! هر گاه ناراحتى بزرگی به تو رسید آن‏ها را شفیع خود [در نزد من] قرار بده. من سوگند یاد کرده‏ام بر خود سوگندى حق که کسى‌که به واسطۀ ایشان امیدى داشته باشد ناامید نکنم و کسی‌که به واسطۀ ایشان از من درخواستى نماید رد نکنم به همین جهت وقتى از آدم(علیه السلام) لغزشى سر زد خدا را به واسطه آن‏ها خواند و خدا توبۀ او را پذیرفت و او را بخشید.

منابع:

تفسیر امام عسکری، ص۲۱۹- ۲۲۱؛ مسائل العکبریه، شیخ مفید، ص۲۸؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۲۷۵؛ تأویل الآیات، استر آبادی، ج۱، ص۴۴ – ۴۵؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۱۵ – ۱۱۶؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج۱، ص۱۹۶ – ۱۹۷؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج۴، ص۱۷۸ – ۱۷۹؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۲۶، ص۳۲۶ -۳۲۸ و ج۱۱، ص۱۵۰ – ۱۵۱؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج۱، ص۳۷۶ – ۳۷۸.

منبع اهل تسنن: ینابیع المودة، قندوزی، ج۱، ص۲۸۹.

همچنین:

عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ الْتَفَتَ إِلَى یَمْنَةِ الْعَرْشِ فَإِذَا فِی النُّورِ خَمْسَةُ أَشْبَاحٍ سُجَّداً وَ رُکَّعاً. قَالَ آدَمُ: یَا رَبِّ هَلْ خَلَقْتَ أَحَداً مِنْ طِینٍ قَبْلِی؟ قَالَ: لَا یَا آدَمُ. قَالَ: فَمَنْ هَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ الْأَشْبَاحِ الَّذِینَ أَرَاهُمْ فِی هَیْئَتِی وَ صُورَتِی؟ قَالَ: هَؤُلَاءِ خَمْسَةٌ مِنْ وُلْدِکَ لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُکَ. هَؤُلَاءِ خَمْسَةٌ شَقَقْتُ لَهُمْ خَمْسَةَ أَسْمَاء مِنْ أَسْمَائِی لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لاَ الْعَرْشَ وَ لَا الْکُرْسِیَّ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْضَ وَ لَا الْمَلَائِکَةَ وَ لَا الْإِنْسَ وَ لَا الْجِنَّ؛ فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْعَالِی وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ أَنَا الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا الْإِحْسَانِ وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ أَنَا الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ. آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی أَنَّهُ لَا یَأْتِینِی أَحَدٌ وَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ مَحَبَّةِ أَحَدِهِمْ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ جَنَّتِی وَ آلَیْتُ بِعِزَّتِی أَنَّهُ لَا یَأْتِینِی أَحَدٌ بِمِثْقَالِ ذَرَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنَ بُغْضِ أَحَدِهِمْ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ نَارِی وَ لَا أُبَالِی. یَا آدَمُ، هَؤُلَاءِ صَفْوَتِی مِنْ خَلْقِی بِهِمْ أَنجیهِم وَ بِهِمْ أَهْلَکُهُمْ فَإِذَا کَانَ لَکَ إِلَیَّ حَاجَةٌ فَبِهؤُلاءِ تَوَسَّل. فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: نَحْنُ سَفِینَةُ النَّجَاةِ مَنْ تَعَلَّقَ بِهَا نَجَا وَ مَنْ حَادَّ عَنْهَا هَلَکَ فَمَنْ کَانَ لَهُ إِلَى اللَّهِ حَاجَةٌ فَلْیَسْأَلْ بِنَا أَهْلِ الْبَیْتِ»؛

ترجمه:

از پیامبر اکرم نقل شده است که فرمود: زمانی که خداوند تعالی آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او دمید آدم توجهی به سمت راست عرش کرد. او پنج شبح نوری مشاهده کرد که در حال سجده و رکوع بودند. آدم به خداوند عرض کرد: خداوندا، آیا کسی را قبل از من از خاک آفریده بودی؟ خداوند فرمود: نه. آدم گفت: این پنج شبح که در شکل و ظاهر من هستند کیستند؟ خداوند فرمود: اینان پنج تن از فرزندان تو هستند که اگر نبودند تو را نیز نمی‌آفریدم. برای این پنج تن از پنج نام خود نامی جدا کرده‌ام. اگر اینها نبودند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و آسمان و زمین و ملائک و انسانها و اجنّه را خلق نمی‌کردم. من محمودم و این محمد است. من عالی هستم و این علیست. من فاطرم و این فاطمه است. من احسانم و این حسن است و من محسنم و این حسین است. به جان خودم سوگند هرکس به اندازۀ ذره‌ای از محبت اینها در قلبش داشته باشد وارد بهشت می‌کنم. سوگند به جانم، اگر کسی به اندازۀ ارزنی بغض و کینه‌ نسبت به آنان داشته باشد او را وارد آتش می‌کنم و باکی از این کار ندارم. ای آدم، اینان بندگان برگزیدۀ من هستند که نجات و هلاک الهی به واسطۀ آنهاست. اگر حاجتی به درگاه ما داشتی به آنان متوسل شو. پیامبر در ادامه فرمود: ما کشتی نجاتیم که اگر کسی بر آن سوار شود نجات یابد و هرکس منحرف شود هلاک گردد. اگر کسی حاجتی از خدا داشته باشد به وسیلۀ ما اهل بیت درخواست کند.

ادامه مطلب


[بِسَندٍ صَحِیح] فِی کِتَابِ کَشْفِ اللّآلِی لِصَالِحِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ بْنِ الْعَرَنْدَسِ أَنَّهُ رَوَى عَنْ الشَّیْخِ إبْرَاهِیمِ بْنِ الْحَسَنِ الذراق عَنْ الشَّیْخِ عَلِیِّ بْنِ هِلَالٍ الجزائری عَنْ الشَّیْخِ أَحْمَدِ بْنِ فَهْدٍ الْحِلِّی عَنْ الشَّیْخِ زَیْنِ الدِّینِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ الْخَازِنِ الْحَائِرِیِّ عَنْ الشَّیْخِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مَکِّیٍّ الشَّهِید بِطُرُقِهِ الْمُتَّصِلَةِ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّی بِطَرِیقِهِ إِلَى جَابِرِ بْنِ یَزِیدِ الْجُعْفِیِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنَّهُ قَالَ:

یَا أَحْمَدُ لَوْلَاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاکَ وَ لَوْ لَا عَلِیٌّ لَمَا خَلَقْتُکَ وَ لَوْ لَا فَاطِمَةَ لَمَا خَلَقْتُکُمَا».

ثُمَّ قَالَ جَابِرٌ :هَذَا مِنْ الْأَسْرَارِ الَّتِی أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکِتْمَانِهِ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ.

ترجمه:

[به سند صحیح] صالح بن عرندس در کتاب کشف اللآلی(۱) از شیخ ابراهیم بن حسن ذرّاق از شیخ علی بن هلال جزائری از شیخ احمد بن محمد حلّی از شیخ زین الدین علی بن حسن خازن حائری از شیخ ابی عبدالله محمد بن مکی (شهید اول) و ایشان به طُرُق متصله خودش(۲) سند را به علی بن موسی بن بابویه قمی و ایشان به طریق خودش(۳) از جابر بن یزید جعفی از جابر بن عبد الله انصاری از رسول خدا و آن حضرت فرمودند که خداوند تبارک و تعالی فرمود:
ای احمد اگر تو نبودی افلاک را نمی‌آفریدم و اگر علی(علیه السلام) نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه(علیها السلام) نبود شما را خلق نمی‌کردم.»
سپس جابر گفت: این حدیث از اسرار است که رسول خدا به ما امر فرموده تا آن را کتمان کنیم و فقط به اهلش برسانیم.

ادامه مطلب


مِنْ کِتَابِ الْآلِ، لِابْنِ خَالَوَیْهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ آبَائِهِ(علیهم السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی لله علیه و آله): لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ’ تَبَخْتَرَا فِی الْجَنَّةِ فَقَالَ آدَمُ لِحَوَّاءَ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً هُوَ أَحْسَنُ مِنَّا فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى جَبْرَئِیلَ أَنِ ائْتِنِی بِعَبْدَتِیَ الَّتِی فِی جَنَّةِ الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلَى فَلَمَّا دَخَلَا الْفِرْدَوْسَ نَظَرَا إِلَى جَارِیَةٍ عَلَى دُرْنُوکٍ مِنْ دَرَانِیکِ الْجَنَّةِ عَلَى رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ وَ فِی أُذُنَیْهَا قُرْطَانِ مِنْ نُورٍ قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْنِ وَجْهِهَا [مِنْ‏ نُورِ وَجْهِهَا] قَالَ آدَمُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذِهِ الْجَارِیَةُ الَّتِی قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ حُسْنِ وَجْهِهَا فَقَالَ هَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ$نَبِیٍّ مِنْ وُلْدِکَ یَکُونُ فِی آخِرِ اَّمَانِ قَالَ فَمَا هَذَا التَّاجُ الَّذِی عَلَى رَأْسِهَا قَالَ بَعْلُهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَالَ فَمَا الْقُرْطَانِ اللَّذَانِ فِی أُذُنَیْهَا قَالَ وَلَدَاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ قَالَ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ أَخُلِقُوا قَبْـلِی؟ قَالَ هُمْ مَوْجُودُونَ فِی غَامِضِ عِلْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ بِأَرْبَعَةِ آلَافِ سَنَة»

ترجمه:

ابن خالویه در کتاب الآل از امام حسن عسکری(علیه السلام) از آبائش نقل نموده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

چون خدای تعالی آدم و حوا را آفرید ایشان در بهشت تبختری نمودند، پس آدم(علیه السلام) به حوا فرمود: خدای تعالی خلقی بهتر از ما نیافریده است.

خدای عزوجل به جبرئیل وحی فرمود: دو عبد من را به نزد آن بانویی که در بهشت فردوس اعلی جای دارد، بیاور.

پس چون آدم (علیه السلام) و حوا به فردوس داخل شدند چشمشان به جاریه‌ای افتاد که بر سرش تاجی از نور و در دو گوشش، دو گوشواره از نور قرار داشت که بهشت از حُسن صورتش اشراق یافته بود.

آدم(علیه السلام) فرمود: ای حبیب من جبرائیل: این جاریه‌ای که بهشت از حُسن صورتش اشراق می‌نماید، کیست؟

جبرئیل فرمود: این (جاریه)، فاطمه بنت محمد(علیها السلام) است که پیامبری از فرزندان توست و در آخرامان می‌باشد، آدم(علیه السلام) پرسید: این تاج که بر سر اوست، چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: شوهرش علی‌بن ابی طالب(علیه السلام).

آدم(علیه السلام) پرسید: این دوگوشواره که در گوش او هستند، چیست؟ جبرئیل(علیه السلام) پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسین(علیهما السلام).

آدم(علیه السلام) پرسید: ای حبیبم جبرئیل آیا ایشان قبل از من آفریده شده‌اند؟

جبرئیل فرمود: ایشان چهار هزار سال قبل از این که تو خلق شوی در غامض (و بطون) علم الله موجود بودند.[۱]

ادامه مطلب


عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ: یَا عَلِیُّ لَقَدْ عَاتَبَنِی رِجَالٌ مِنْ قُرَیْشَ فِی أَمْرِ فَاطِمَةَ وَ قَالُوا خَطَبْنَاهَا إِلَیْکَ فَمَنَعْتَنَا وَ زَوَّجْتَ عَلِیّاً فَقُلْتُ لَهُمْ: وَ اللَّهِ مَا أَنَا مَنَعْتُکُمْ وَ زَوَّجْتُهُ بَلِ اللَّهُ مَنَعَکُمْ وَ زَوَّجَهُ فَهَبَطَ عَلَیَّ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ یَقُولُ: لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِیّاً لَمَا کَانَ‏لِفَاطِمَةَ ابْنَتِکَ کُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ».

ترجمه:

از امام رضا(علیه السلام) از پدرش از پدران گرامیش از على(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خطاب به من فرمود: اى على(علیه السلام)! جمعى از مردان قبیلۀ قریش مرا به دلیل امر فاطمه(علیها السلام) مورد عتاب قرار داده و گفتند: ما او را از تو خواستگارى کردیم ولى نپذیرفتى و او را به ازدواج حضرت على(علیه السلام) در آوردى.
در جواب آنها گفتم: به خداوند سوگند من نبودم که خواستگارى شما را رد کردم و او را همسر علی(علیه السلام) قرار دادم بلکه خدا خواستگارى شما را نپذیرفت و او را همسر على(علیه السلام) قرار داد؛ زیرا جبرئیل بر من فرود آمد و گفت: ای محمد! همانا خداوند جل جلاله مى‏فرماید: اگر من على(علیه السلام) را خلق نکرده بودم، از زمان حضرت آدم به بعد، کُفو و همتایی برای دخترت فاطمه(علیها السلام) بر روى زمین یافت نمی‏شد.

ادامه مطلب


ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ‏ عَنِ الْحِمْیَرِیِ‏ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ‏ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ(علیهم السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ(علیه السلام) قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَلَیْسَتْ هِیَ إِنْسِیَّةً. فَقَالَ(صلی الله علیه و آله): فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ قَالُوا: یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ کَیْفَ هِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ؟ قَالَ(صلی الله علیه و آله): خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ إِذْ کَانَتِ الْأَرْوَاحُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَى آدَمَ… وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ- (یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ. بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ)

[۱] یَعْنِی نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّیهَا »

[۲]

ترجمه:

شیخ صدوق در کتاب معانى الاخبار از امام صادق (علیه السلام)از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت کرده که ایشان فرمود: نور فاطمه& قبل از اینکه زمین و آسمان خلق شوند آفریده شد. بعضى از مردم گفتند: اى رسول خدا! پس او از جنس بشر نیست؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: فاطمه(علیها السلام) حوریّه‏اى در لباس انسان است. گفتند: اى رسول خدا! چگونه امکان دارد که کسى حوریّه و در عین حال انسان باشد؟ فرمود: خداوند متعال قبل از اینکه حضرت آدم را بیافریند فاطمه(علیها السلام) را در آن هنگامى که ارواح مخلوقات را خلق مى‏کرد، از نور خود آفرید، پس هنگامى که آدم را آفرید، فاطمه(علیها السلام) را به او نشان داد… و در آسمان بدین جهت منصوره» است که خداوند فرموده: در آن روز (قیامت) مؤمنان به جهت یارى خدا که هر فردى را بخواهد یارى دهد خرسند مى‏شوند» امام فرمود: منظور از نصرت» همان نصرتى است که حضرت فاطمه(علیها السلام) به دوستان خویش خواهد کرد.

 جایگاه حضرت زهرا(علیها السلام) در عالم اعلی

قِیلَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ أَیْنَ کَانَتْ فَاطِمَةُ؟ قَالَ: کَانَتْ فِی حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ.»

[۳]

ترجمه:

[در روایتی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به مردم فرمودند که نور فاطمه(علیها السلام) قبل از خلقت آسمان و زمین خلق شد]گفته شد: اى رسول خدا! فاطمه(علیها السلام) در آن زمان کجا بود؟ فرمود: نور او در حفره‏اى زیر ساق عرش قرار داشت.

طعام فاطمۀ زهرا(علیها السلام) در عالم عرش اعلی

قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَمَا کَانَ طَعَامُهَا؟ قَالَ التَّسْبِیحُ وَ التَّقْدِیسُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّحْمِیدُ.»

[۴]

ترجمه:

گفتند: اى رسول خدا! طعام حضرت فاطمه(علیها السلام) چه بود؟ فرمود: تسبیح و تقدیس و تهلیل‏ و تحمید.

ادامه مطلب


عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَةَ فَأَنْکَرَتْ [فَغَضَبَتْ مِنْ] ذَلِکَ عَائِشَةُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: یَا عَائِشَةُ إِنِّی لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ‏ مِنْ‏ شَجَرَةِ طُوبَى‏ وَ نَاوَلَنِی‏ مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَمَا قَبَّلْتُهَا قَطُّ إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَى مِنْهَا.»

ترجمه:

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فاطمه(علیها السلام) را بسیار مى‏ بوسید. عایشه از این موضوع اظهار ناراحتى ‏کرد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: اى عایشه! وقتی که مرا به آسمان بردند، داخل بهشت شدم. و جبرئیل مرا نزدیک درخت طوبى برد و مقدارى از میوه‌های آن به من داد. پس از خوردن آن میوه، خداوند آن را به آبی در پشت من تبدیل نمود. هنگامى که به زمین بازگشتم با خدیجه(علیها السلام) مواقعه نمودم و او به فاطمه(علیها السلام) حامله شد؛ پس هیچ گاه فاطمه(علیها السلام) را نبوسیده‏ ام مگر اینکه بوى درخت طوبى را از او استشمام کرده‏ ام.

ادامه مطلب


عَنِ النَّبِیِّ قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ خَلَـقَهَا مِنْ نُورِ وَجْهِهِ[مِنْ نُورِ الْعَرْش‏] ثُمَّ أَخَذَ ذَلِکَ النُّورَ فَقَذَفَهُ فَأَصَابَنِی ثُلُثُ النُّورِ وَ أَصَابَ‏ فَاطِمَةَ ثُلُثُ‏ النُّورِ وَ أَصَابَ عَلِیّاً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ ثُلُثُ النُّورِ فَمَنْ أَصَابَهُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ اهْتَدَى إِلَى وَلَایَةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ لَمْ یُصِبْهُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ ضَلَّ عَنْ وَلَایَةِ آلِ مُحَمَّدٍ.»

ترجمه:

از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: وقتى که خداوند بهشت را آفرید آن را از نور وجه خویشتن آفرید، سپس آن نور را گرفت و افکند [تاباند] یک سوم آن نور به من اصابت کرد و یک سوم دیگرش به دخترم فاطمه(علیها السلام) و یک سوم آن به على(علیه السلام) و فرزندانش رسید.
پس کسى که از آن نور به وى رسیده باشد به ولایت آل محمّد هدایت خواهد شد و کسى که از آن نور به او نرسیده باشد از ولایت آنان گمراه مى‏گردد.

ادامه مطلب


عَنْ جَابِر [بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِ] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ  قَالَ: قُلْتُ: لِمَ سُمِّیَتْ فاطمةُ اَّهْرَاءُ، زهراءَ؟ فقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ و جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ‏ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِنُورِهَا…‏»

 

ترجمه:

ااز جابر بن یزید جعفی، از امام صادق روایت شده که گفت: پرسیدم چرا حضرت فاطمۀ زهرا، زهراء» نامیده شدند؟ حضرت فرمود: برای این که خداى تعالى او را از نور عظمت خود آفرید و زمانی که آن نور درخشید، تمام آسمانها و زمین به نور او روشن گشت

ادامه مطلب


إبراهیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بنِ عِیسَى الْعُرَیْضِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ ذَاتَ یَوْمٍ قَالَ: إِذَا صِرْتَ إِلَى قَبْرِ جَدَّتِکَ فَاطِمَةَ فَقُلْ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الله الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً.»

ترجمه:

ابراهیم بن محمد بن عیسی عُریضی گفت: روزی امام جواد به ما فرمود: هنگامی که به جانب قبر جدّه‌ات فاطمه رفتی بگو: ای امتحان شده، خداییید، پیید، محنت را بر تو عرضه نمود، پس تو را بر آن محنت، صابر یافت.

ادامه مطلب


عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ: … لَقَدْ کَانَتْ طَاعَتُهَا (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا) مَفْرُوضَةً عَلَى جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْجِنِّ، وَ الْإِنْسِ، وَ الطَّیْرِ، وَ الْبَهَائِمِ‏، وَ الْأَنْبِیَاءِ، وَ الْمَلَائِکَةِ».

ترجمه:

ابوبصیر از امام باقر(علیه السلام) روایت کرده که ‌فرمودند: اطاعت از حضرت فاطمۀ‌ زهرا(علیهاالسلام) بر جمیع آنان که خدا آفریده است از جن و انس و پرندگان و چهارپایان و پیامبران و ملائکه واجب است.

ادامه مطلب


حَدَّثنِی عِیسى، قَالَ: قُلتُ لِأبِی الحَسَن ‏فَمَا کَانَ بَعْدَ خُرُوجِ الْمَلَائِکَةِ مِن عِنْد [عَنْ] رَسُولِ اللَّهِ‏؟
قَالَ: فَقَالَ لما کَانَ الیَوم الَّذِی ثقل فِیهِ وجع النَّبِی صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ‏ وَ خیف عَلَیهِ فِیه المَوت، دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ قَالَ لِمَنْ فِی بَیْتِهِ اخْرُجُوا عَنِّی وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَةَ تی ممّن عَلَی الْبَابِ‏ فَلَا یَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ أمّ سلمة فَقَالَ: یَا عَلِیُّ ادْنُ مِنِّی فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِیلًا وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بِیَدِهِ الْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ الْکَلَامَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَى الْکَلَامِ فَبَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ لِبُکَاءِ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِی وَ أَحْرَقْتَ کَبِدِی لِبُکَائِکَ یَا سَیِّدَ النَّبِیِّینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ یَا أَمِینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبِیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَنْ لِوُلْدِی بَعْدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنْزِلُ بِی بَعْدَکَ‏ مَنْ لِعَلِیٍّ أَخِیکَ وَ نَاصِرِ الدِّینِ مَنْ لِوَحْیِ اللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَکَتْ وَ أَکَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیْهِمْ وَ یَدُهَا فِی یَدِهِ فَوَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ لَهُ: یَا أَبَا الْحَسَنِ هَذِهِ‏ وَدِیعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِیعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَکَ فَاحْفَظِ اللَّهَ وَ احْفَظْنِی فِیهَا وَ إِنَّکَ لِفَاعِلُهُ‏.
یَا عَلِیُّ هَذِهِ وَ اللَّهِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ هَذِهِ وَ اللَّهِ مَرْیَمُ الْکُبْرَى” أَمَا وَ اللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِی هَذَا الْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اللَّهَ لَهَا وَ لَکُمْ فَأَعْطَانِی مَا سَأَلْتُهُ.
یَا عَلِی‏ انْفُذْ لِمَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَةُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْیَاءَ أَمَرَنی بِهَا جَبْرَئِیلُ وَ اعْلَمْ یَا عَلِیُّ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیَتْ عَنْهُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ وَ کَذَلِکَ رَبِّی وَ مَلَائِکَتُهُ.
یَا عَلِیُّ وَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنِ ابْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ انتهک [هَتَکَ] حُرْمَتَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ آذَى جنینها [خَلِیلَهَا] و شجّ جنبیها وَ وَیْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اللَّهُمَّ إِنِّی مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بُرَآءُ. ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَةَ إِلَیْهِ وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنِّی لَهُمْ وَ لِمَنْ شَایَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِیمٌ بِأَنَّهُمْ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِیعَتِهِمْ زَعِیمٌ لهم [بِأَنَّهُمْ] یَدْخُلُونَ النَّارَ ثُمَّ وَ اللَّهِ یَا فَاطِمَةُ لَا أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لَا وَ اللَّهِ لَا أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ [لَا] وَ اللَّهِ لَا أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى».

ترجمه:

امام کاظم(علیه السلام) نقل می‌کند که از پدرم پرسیدم: وقتی فرشتگان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را ترک گفتند چه اتفاقی افتاد؟ فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فاطمه و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) را به گرد خود خواند و به کسانی که در خانه بودند گفت: از نزد من بیرون بروید و به همسر خود ام‌سلمه فرمود که بر درگاه بایستد تا کسی وارد خانه نشود. ام‌سلمه اطاعت کرد. آنگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به علی(علیه السلام) گفت: یا علی! نزدیک من بیا» علی(علیه السلام) نزدیک‌تر رفت، پیامبراکرم دست زهرا(علیها السلام) را گرفت و بر سینه گذاشت بعد با دست دیگر خود دست علی(علیهم السلام) را گرفت و چون خواست با آنها سخنی بگوید، اشک از چشمانش فرو غلتید و نتوانست کلامی بگوید. فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) وقتی حالت گریه پیامبر(صلی الله علیه و آله) را مشاهده کردند به سختی به گریه درآمدند و فاطمه(علیها السلام) گفت: ای پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) رشتۀ قلبم از هم گسست و جگرم آتش گرفت وقتی که گریۀ شما را دیدم. ای آقای پیامبران از اولین تا آخرین آنها، ای امین پروردگار و رسول او، ای محبوب خدا! فرزندانت پس از تو چه کسی را دارند و با آن خواری که بعد از تو مرا فرا گیرد چه کنم؟ چه کسی علی(علیه السلام) را که یاور دین است کمک خواهد کرد؟ چه کسی وحی خدا و فرمانهایش را دریافت خواهد نمود؟ سپس به سختی گریست و پیامبر(صلی الله علیه و آله) را در آغوش گرفت و چهرۀ او را بوسید و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) نیز چنین کردند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سر بلند کرد و دست فاطمه(علیها السلام) را در دست علی(علیه السلام) نهاد و گفت: ای اباالحسن! این امانت خدا و امانت محمد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در دست توست و در مورد فاطمه(علیها السلام) خدا را و مرا به یاد داشته باش! و به راستی که تو چنین رفتار می‌کنی. یا علی سوگند به خدا که فاطمه(علیها السلام) سیدۀ ن بهشت است از اولین تا آخرین آنها. به خدا قسم! فاطمه(علیها السلام) همان مریم کبری» است. آگاه باش که من به این حالت نیفتاده بودم مگر این که برای شما و فاطمه(علیها السلام) دعا کردم و خدا آنچه خواسته بودم به من عطا فرمود.
ای علی(علیها السلام) هر چه فاطمه(علیها السلام) به تو فرمان داد به جای آور که هر آینه من به فاطمه(علیها السلام) اموری را بیان نموده‌ام که جبرئیل مرا به آنها امر کرد. بدان ای علی(علیها السلام) که من از آن کس راضیم که دخترم فاطمه(علیها السلام) از او راضی باشد و پروردگار و فرشتگان هم با رضایت او راضی خواهند شد. وای بر آن کس که بر فاطمه(علیها السلام) ستم کند. وای بر آن کس که حق وی را از او بستاند. وای بر آن کس که هتک حرمت او کند. وای بر آن کس که در خانه‌اش را آتش زند. وای بر آن که دوست وی را بیازارد و وای بر آن که با او کینه ورزد و ستیزه کند. خداوندا من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من بری هستند.
سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فاطمه و علی و حسن و حسین(علیهما السلام) را به نام خواند و آنان را در بر گرفت و عرضه داشت: بار خدایا! من با اینان و هر کس که پیروی ایشان کند سر صلح دارم و بر عهدۀ من است که آنان را داخل بهشت سازم و هر کس با اینها بستیزد و بر ایشان ستم کند یا بر اینها پیشی گیرد یا از ایشان و شیعیانشان بازپس ماند، من دشمن او هستم و با او می‌جنگم و بر من است که آنان را به دوزخ درآورم. سوگند به خدا ای فاطمه! راضی نخواهم شد تا این که تو راضی شوی! نه به خدا سوگند راضی نمی‌شوم مگر آن که تو راضی شوی! نه به خدا سوگند راضی نخواهم شد مگر آن که تو راضی شوی!

ادامه مطلب


عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِینَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ:‏ کَانَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ أَشْبَهَ النَّاسِ وَجْهاً بِرَسُولِ‏ اللَّهِ‏».

ترجمه:

امّ سلمه گوید: فاطمه(علیهاالسلام) دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از نظر صورت، شبیه‏ترین مردم به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بود.

ادامه مطلب


قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللّٰه:‏ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّٰه یَقُولُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَبْلَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ: سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ أُوصِیکَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُکْنَاکَ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ. فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ عَلِیٌّ: هَذَا أَحَدُ رُکْنَیَّ الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ قَالَ عَلِیٌّ: هَذَا الرُّکْنُ الثَّانِی الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏».

ترجمه:

جابر بن عبد اللّٰه گفت: شنیدم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سه روز قبل از ارتحالش به علی بن ابی طالب(علیه السلام) چنین می‌فرمود: سلام خدا بر تو باد ای پدر دو ریحانه (حسن و حسین(علیهما السلام)). به تو دربارۀ دو ریحانه‌ام در دنیا سفارش می‌کنم. به زودی دو رکن تو منهدم می‌شود، و خدا خلیفۀ من بر تو است. [یعنی خدا جای خالی من را برای تو پر خواهد نمود.]چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از دنیا رحلت نمود، حضرت علی(علیه السلام) فرمود: این یکی از دو رکن من بود که رسول اللّٰه(صلی الله علیه و آله) به من فرموده بود و چون حضرت فاطمه(علیها السلام) به شهادت رسید، علی(علیه السلام) فرمود: این رکن دومی بود که رسول‌اللّٰه(صلی الله علیه و آله) فرموده بود.

ادامه مطلب


روزی امیرالمومنین علی (ع) همراه حضرت فاطمه (س) به صحرا رفتند و در آنجا در حال تناول خرما بودند که امیرالمومنین علی (ع) به شوخی فرمودند: یا فاطمه! به درستی که پیامبر اکرم (ص) مرا از تو بیشتر دوست دارد!

حضرت فاطمه(س) فرمودند: یا علی از تو تعجب می کنم! تو را از من بیشتر دوست دارد؟! و حال آنکه من میوه قلب رسول الله و عضوی از اعضای او و تکه ای از بدن آن حضرتم و من تنها فرزند پیامبر اکرم (ص) هستم.

امیرالمومنین علی(ع) به حضرت فاطمه (س) فرمودند: ای فاطمه اگر از من قبول نمی کنی برویم خدمت پدرت رسول اکرم (ص).

امیرالمومنین (ع) می فرمایند ما به نزد پیامبر اکرم (ص) رفتیم و فاطمه (س) خود را مقدم نمود و فرمود: ای رسول خدا (ص) آیا من در نزد شما محبوب ترم یا علی؟

پیامبر اکرم فرمودند: تو پیش من محبوب تری و امیرالمومنین علی (ع) در نزد من عزیزتر است.

در این هنگام سید و مولای متقیان امیرالمومنین (ع) به حضرت زهرا (س) فرمودند: آیا نمی دانی که من فرزند فاطمه ای هستم که وجودش تقوای محض بود.

خانم فاطمه زهرا (س) فرمودند: و من نیز فرزند خدیجه کبری هستم…

ادامه مطلب


در توصیف مقام کبریایی حضرت صدیق طاهره(سلام الله علیها)

 

اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى***عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى


زینت عرش خدا پرورده دامان توست***یازده خورشید چرخ معرفت را مادرى


آن که بُد منت وجودش بر تمام ما سوى***گشت ممنون عطاى حق که دادش کوثرى


تاج فرق عالم و آدم بود ختم رسل***بر سر آن سرور و مکان تو افسرى


از گلستان تو یک گُل خامس آل عباست***اى که در آغوش خود خون خدا مى‌پرورى


مقتداى حضرت عیسى بود فرزند تو***آن چه در وصف تو گویم باز از آن برترى


در قیامت اولین و آخرین سرها به زیر***تا تو با جاه و جلال حق، زم بگذرى


بر بساط قرب بگذارد قدم چون مصطفى***تو بر او هستى مقدم ، گرچه او را دخترى


ادامه مطلب


عَنِ الإمَامِ الْعَسْکَری: نَحْنُ حُجَجُ اللّهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ أُمُّنَا [جَدَّتُنَا] فَاطِمَةُ حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْنَا».

ترجمه:

امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمودند: ما حجّت‌های خدا بر خلقش هستیم و مادرمان فاطمه(علیهاالسلام) حجّت خداست بر ما.

ادامه مطلب


حجت الاسلام علی سرلک گفت: شخصیت حضرت زهرا (س) از ادراک ما خارج است. آن هایی که اهل معنا هستند و می‌فهمند و حکیم هستند می گویند که ما نتوانستیم این ابعاد را بشناسیم.

به گزارش ایکنا، مهر نوشت: حجت الاسلام علی سرلک گفت: شخصیت حضرت زهرا (س) از ادراک ما خارج است و همان قدر می‌دانیم که درباره ایشان گفته شده: انسیه الحوراء. جنبه انسانی ایشان و وجوه زمینی ایشان در نهایت رشد و کمال و شکوفایی استعدادها بود. ایشان یک مادر به تمام معنا مادر بودند و یک همسر به تمام معنا همسر بودند و یک دختر به تمام معنا دختر بودند. همچنین یک معلم و مفسر به تمام معنا بودند. انسی بودن ایشان و بعد حوراء بودن ایشان و جنبه ملکوتی و رابطه با عالم غیب و مراوداتی که حضرت جبرئیل با ایشان داشتند که حضرت امام (ره) می‌فرمودند مقامی بالاتر از این مقام نمی‌توان تصور کرد از نکات مهم است. آن هایی که اهل معنا هستند و می‌فهمند و حکیم هستند و تحلیل و ارزیابی شان به اندازه همه درک انسان است، آن ها می گویند که ما نتوانستیم این ابعاد را بشناسیم.

وی افزود: اساساً وجه تسمیه نام حضرت زهرا (س) به فاطمه همین است که گفته شده لأنّ الخلق فطموا عن معرفتها» یعنی مردم نمی‌توانند فاطمه (س) را بشناسند. به قول شاعر بی دل از بی نشان چه گوید باز. در یک کلام باید گفت ایشان مستوره است و در ستر و حجاب هستند و نه در دسترس امثال بنده بلکه در دسترس اولیا و خوبان و بزرگان هم نیستند. طبق روایت امام صادق (ع) هر کسی شب قدر را درک کرد فاطمه (س) را هم درک می‌کند و قدر فاطمه (س) را هم شناخته است. قرآن هم تصریح می‌کند وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ» شما چه می دانید که لیله القدر چه شبی است؟ همین مقدار می‌دانیم که آن جنبه قدسی و نورانی حضرت فاطمه (س) یک جنبه فوق العاده ای است که امام حسن عسکری (ع) فرمودند او حجت بر ما حجج است. جنبه عرفی و جنبه زمینی ایشان هم حیرت افکن است و الحمدلله که ما آشنا و محب و دلداده این بزرگواریم.

علی سرلک پیرامون بهانه خلقت بودن فاطمه زهرا (س) نیز عنوان کرد: انسان از آن جهت که انسان است نه زن است و نه مرد. حضرت مرضیه (س) به دلیل زن بودن شان دلیل خلقت نیستند بلکه به دلیل ظرفیت انسانی شان که در نهایت خودش قرار دارد به این دلیل محور خلقت هستند. در حدیث است که لولا فاطمه لما خلقتکما» اگر فاطمه (س) نبود امیر المومنین (ع) و رسول خدا (ص) هم خلق نمی شدند که خلقت به خاطر آن هاست. این از آن جنبه ای است که ما نمی دانیم. یک چیزهایی است در این عالم و حتی در عالم ماده که بشر با همه معرفتش باید بگوید: تا بدانجا رسید دانش من/ تا بدانم همی که نادانم. اعلام جهل عاقلانه ترین و آگاهانه ترین موضع یک انسان اهل خرد است؛ در همین مسائل معمولی چه برسد به مسأله ای به نام عظمت شخصیت حضرت زهرا (س) و این که ایشان محور خلقت و بهانه آفرینش هستند.

وی همچنین گفت: انسان بودن ایشان و نور بودن شان و آن عظمت وجودی شان است که سبب شده به طفیل وجود ایشان هستی شکل بگیرد. طفیل هستی عشق اند آدمی و پری/ ارادتی بنما تا سعادتی ببری. این هم روشن است که همواره شریف فدای اشرف باید بشود. این عالم خیلی پر رمز و راز و پر جاذبه است اما با همه عظمتش به خاطر حضرت زهرا (س) شکل گرفته و این جزء حرف هایی است که تأمل درباره آن انسان را حیرت زده می کند. به همین خاطر حضرت زهرا (س) رضایت شان محور رضایت خداست. إنّ الرّب یرضی لرضا فاطمه». همه انبیا و اولیا تلاش می‌کردند که خدا را از خود راضی کنند اما حضرت حق طبق این حدیثی که از رسول خدا (ص) آمده است گفته است خدا به واسطه رضایت فاطمه (س) راضی می‌شود.

علی سرلک سپس گفت: این مسأله خیلی مافوق تصور است و عقول در آن متحیر است که یعنی چه که خدای صمد و بی نیاز و علیم و قادر رضایتش را بر مبنای رضایت حضرت زهرا (س) شکل می‌دهد. گویا قلب حضرت زهرا (س) عرش و مرکز فرماندهی خداست به همین خاطر رضایت او سبب رضایت خدای متعال می شود. به دلیل این که حضرت زهرا (س) بنده تمام عیار خداست و در وجود نازنین ایشان ذره ای غبار غیر خدا ننشسته است. به همین خاطر محور آفرینش و بهانه خلقت است.

ادامه مطلب


فرمانده کل سپاه آمده بود منطقه ما، قبل از عملیات رمضان. توی رده های بالا، صحبت از یک عملیات ویژه و ایذایی بود. بالاخره هم از طرف خود فرماندهی سپاه واگذار شد به تیپ ما، یعنی تیپ هجده جوادالائمه (سلام الله علیه).

همان روز، مسوول تیپ یک جلسه اضطراری گذاشت، تازه آنجا فهمیدیم موضوع چیست؛ دشمن تانک های T- 72 را وارد منطقه کرده بود. دو گردان مکانیزه خیلی قوی، پشت خط مقدمش انتظار حمله به ما را می کشیدند. بچه های اطلاعات عملیات ، دقیق و خاطر جمع می گفتند: اون ها خودشون رو آماده کردن که فردا تک سنگینی بزنن بهمون.

فردا بنا بود حمله کنند و مو هم لای درزش نمی رفت. در این صورت هیچ بعید نبود عملیات رمضان، شروع نشده، شکست بخورد! توی جلسه، بعد از کلی صبحت، بنا را بر این گذاشتیم که همان وقت برویم شناسایی و شب هم برویم تو دل دشمن و با یک عملیات ایذایی، تانک های T- 72 را منهدم کنیم.

این تانک ها را دشمن ، تازه وارد منطقه کرده بود و قبل از آن توی هیچ عملیاتی باهاشان سر و کار نداشتیم. خصوصیت تانک ها این بود که آرپی جی به شان اثر نمی کرد، اگر هم می خواست اثر کند، باید می رفتی و از فاصله خیلی نزدیک شلیک می کردی، و به جای حساس هم باید می زدی.

آن روز بحث کشید به این که چه تعداد نیرو برای عملیات بروند، و از چه طریق اقدام کنند؟ سه گردان مامور این کار شدند. فرمانده یکی شان عبدالحسین بود. وقتی راه افتادیم برای شناسایی، چهره او با آن لبخند همیشگی و دریایی اش گویی آرام تر از همیشه نشان می داد.

تا نزدیک خط دشمن رفتیم. یک هفته ای می شد که عراقی ها روی این خط کار می کردند. دژ قرص و محکمی از آب در آمده بود. جلو دژ موانع زیادی توی چشم می زد، جلوتر از موانع هم، درست سر راه ما، یک دشت صاف و وسیع خودنمایی می کرد. اگر مشکل موانع را می توانستیم حل کنیم، این یکی ولی کار را حسابی پر دردسر می کرد. با همه این احوال، بچه ها به فرمانده تیپ می گفتند: شما فقط بگو برای برگشتن چه کار کنیم.

ما می رفتیم تو دل دشمن که عملیات ایذایی انجام بدهیم. برای همین مهم تر از همه، قضیه سالم برگشتن نیرو بود. فرمانده تیپ چند تا راهنمایی کرد. عملاً هم کارهایی صورت دادیم، حتی گرایمان را، رو حساب برگشتن تنظیم کردیم.

از شناسایی که بر گشتیم، نزدیک غروب بود، بچه ها رفتند به توجیه نیروها. من و عبدالحسین هم رفتیم گردان خودمان.

****

ادامه مطلب


تَشَاجَرَ ابْنُ أَبِی غَانِمٍ الْقَزْوِینِیُّ وَ جَمَاعَةٌ مِنَ الشِّیعَةِ فِی الْخَلَفِ فَذَکَرَ ابْنُ أَبِی غَانِمٍ أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ مَضَى وَ لَا خَلَفَ لَهُ ثُمَّ إِنَّهُمْ کَتَبُوا فِی ذَلِکَ کِتَاباً وَ أَنْفَذُوهُ‏ إِلَى‏ النَّاحِیَةِ وَ أَعْلَمُوهُ‏ بِمَا تَشَاجَرُوا فِیهِ فَوَرَدَ جَوَابُ کِتَابِهِمْ بِخَطِّهِ -عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ السَّلَامُ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ عَافَانَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْفِتَنِ وَ وَهَبَ لَنَا وَ لَکُمْ رُوحَ الْیَقِینِ … وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا … وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ».

ترجمه:

ابن ابى غانم قزوینى و جماعتى از شیعیان دربارۀ فرزند امام حسن عسکرى(علیه السلام) مشاجره نمودند. ابن ابى غانم گفت: حضرت عسکرى(علیه السلام)‏ به شهادت رسیده و اولادى ندارد. آنها نامه‏اى در این خصوص نوشتند و به ناحیۀ مقدسه فرستادند و مشاجرۀ خود را به عرض رساندند. جواب نامۀ آنها به خط مبارک حضرت ولی‌عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) بدین مضمون صادر گشت:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم. خداوند ما و شما را از گمراهی و فتنه‏ها نگاه دارد و به ما و شما روح یقین موهبت کند… ما صنع خدائیم و مردم، ساختۀ ما هستند، … و در [فاطمه علیهاالسلام] دخت گرامى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) الگوى خوبى براى من است.

ادامه مطلب


عَن الصَّادِقِ: مَا تَکَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِیٍّ حَتّی أَقَرَّ بِفَضْلِهَا وَ مَعْرِفَتِهَا [مَحَبَّتِهَا]».

ترجمه:

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: نبوت هیچ پیامبری به کمال نرسید تا اینکه به فضل و معرفت [محبت] حضرت زهرا(علیهاالسلام) اقرار کرد.

ادامه مطلب


به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، به حکم گرایش فطری زن و مرد و به حکم رفتار اجتماعی تمام ن و مردان غیرتمند در تاریخ و به حکم ارشادات بزرگ مذهبی که سخنگوی فطرت سالم و انسانی و تجسم آن بودند و به حکم کلام خدا که آفریدگار فطرت و زن و مرد است، زن مثل راز است، زن گوهری انحصاری و ویژه است، زن ناموس مرد است، پیامبر(ص) می فرمایند: همه وجود زن، عورت است» منظور اینکه باید پوشیده و مستور باشد.

اگر به ظهور اسماء الهی توجه کنیم، تصاویر؛ مظهر اسم مصور خداست و علم عالمان؛ مظهر اسم علیم خداست و تمام قدرت‌های عالم، مظهر اسم قدیر خداست و تمام اسم زیبایی‌ها، مظهر اسم جمیل و جمال خداست.

زن برای مرد زیباست و مظهری از جمال الهی است، زن برای مرد ناموس و راز است. هیچ مردی دوست ندارد، مسائل خصوصی زن خود را در معرض دید و شنید نامحرمان قرار دهد، زن برای مرد، مظهر اسم باطن خداست و مرد برای زن مظهر اسم ظاهر خداست چون مرد باید از طرف زن با دیگران حرف بزند و از حقوق او دفاع کند و هر کسی بخواهد به باطن او راه یابد به صلاح دید ظاهر باید باشد و از مرز اسم  ظاهر عبور کند.

زیبای خداوند برای همه دل ها تجلی نمی کند باید دل محرم راز الهی باشد تا زیبایی و رحمت خداوند را بیشتر مشاهد کند و به حریم راز و باطن اسماءالله راه پیدا کند. همه تناسبات و قوانین حاکم بر اسماء الله در مورد زن و مرد نیز جاری است و احکام الهی من جمله  حکم حجاب کاملا متناسب با ظهور اسماء الله وضع شده است.

ادامه مطلب


عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ: اقْتَدُوا بِالشَّمْسِ فَإِذَا غَابَتِ [غَابَ] الشَّمْسُ فَاقْتَدُوا بِالْقَمَرِ فَإِذَا غَابَ الْقَمَرُ فَاقْتَدُوا بِاُّهَرَةِ فَإِذَا غَابَتِ اُّهَرَةُ فَاقْتَدُوا بِالْفَرْقَدَیْنِ. فَقَالُوا [فَقِیلَ]یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا الشَّمْسُ وَ مَا الْقَمَرُ وَ مَا اُّهَرَةُ وَ مَا الْفَرْقَدَانِ؟ فَقَالَ أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِیٌّ الْقَمَرُ وَ اُّهَرَةُ فَاطِمَةُ وَ الْفَرْقَدَانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْن‏»

ترجمه:

جابر بن عبد اللَّه انصاری گوید: پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: باید به خورشید اقتدا کنید، و هر گاه که خورشید غایب گشت باید از ماه پیروى نمایید، و چون ماه نیز از شما پنهان گردید، زهره را مقتداى خود سازید، و چون زهره هم از دید شما پنهان گشت از دو ستاره پیروی نمایید. مردم عرض کردند: یا رسول اللَّه خورشید و قمر و زهره و فرقدان چه هستند؟ حضرت(صلی الله علیه و آله) فرمود: من خورشیدم، و علىّ(علیه السلام) ماه‏ است و زهره» فاطمه(علیها السلام) ، و فَرقدان حسن و حسین(علیهما السلام) هستند.

ادامه مطلب


عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ: لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ اَّهْرَاءُ زَهْرَاء؟
فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِنُورِهَا وَ غَشِیَتْ أَبْصَارَ الْمَلَائِکَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِکَةُ للهِ سَاجِدِینَ وَ قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ؟
فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِمْ: هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی وَ أَسْکَنْتُهُ فِی سَمَائِی خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِی أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ أَئِمَّةً یَقُومُونَ بِأَمْرِی یَهْدُونَ إِلَى حَقِّی وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِی فِی أَرْضِی بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِی».

ترجمه:

جابر، از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده است که: محضر مبارک امام صادق(علیها السلام) عرض کردم: چرا فاطمۀ زهرا(علیها السلام) به زهراء» نامگذاری شدند؟
حضرت فرمودند: زیرا خدای عزّوجلّ او را از نور عظمت خودش آفرید و هنگامى که [نور وجود] فاطمۀ زهرا(علیها السلام) درخشید آسمان‌ها و زمین به نورش روشن گردید و دیدگان فرشتگان از شدّت نورش بسته شد و تمام ملائکه برای خدای تبارک و تعالى سجده نمودند و عرض کردند: اله ما و سرور ما! این نور، چیست؟
خداوند متعال به آنها وحى فرمود: این نوری از نور من است که در آسمان ساکنش کرده‏ام. او را از عظمت خویش آفریدم و از صلب پیامبرى از پیامبرانم خارج نمودم و بر تمام انبیاء برتری دادم. از این نور، پیشوایانى را که به امر من قیام مى‏کنند و مردم را به حق من هدایت مى‏نمایند بیرون مى‏آورم و این پیشوایان را پس از انقطاع وحی، جانشینان خود در روى زمین قرار مىیدهم.

ادامه مطلب


عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ: لَمَّا تُوُفِّیَتْ خَدِیجَةُ جَعَلَتْ فَاطِمَةُ تَلُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ تَدُورُ حَوْلَهُ، وَ تَقُولُ: یَا أَبَتِ، أَیْنَ أُمِّی؟ قَالَ: فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَهُ: رَبُّکَ یَأْمُرُکَ أَنْ تُقْرِئَ فَاطِمَةَ السَّلَامَ، وَ تَقُولَ لَهَا: إِنَّ أُمَّکِ فِی بَیْتٍ مِنْ قَصَبٍ، کِعَابُهُ‏ مِنْ ذَهَبٍ، وَ عُمُدُهُ یَاقُوتٌ أَحْمَرُ، بَیْنَ آسِیَةَ وَ مَرْیَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ، فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: إِنَ‏ اللَّهَ‏ هُوَ السَّلَامُ‏، وَ مِنْهُ السَّلَامُ، وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ».

ترجمه:

از برید عجلی روایت شده که گفت: شنیدم از امام صادق(علیه السلام) که می‌فرمود:
هنگامی که حضرت خدیجه رحلت نمود فاطمه(علیها السلام)دائما به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پناه می‏برد و در اطراف او می‏گشت و می‏گفت: ای پدر! مادرم کجاست؟
[در این حال] جبرئیل بر او نازل گردید و گفت: پروردگارت دستور داده است به فاطمه سلام برسانی و به او بگویی که مادرت در خانه‏ای است از جنس قَصَب [گیاهی که ساقه‌اش گره گره است] که گره‌هایش از طلاست و ستونهای آن از یاقوت سرخ است بین آسیه [همسر فرعون] و مریم دختر عمران.
پس فاطمه(علیها السلام) فرمود: خداوند سلام است، و سلام از او و به سوی اوست.

ادامه مطلب


عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ‏: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَوَ الْفَجْرِ ( ) هُوَ الْقَائِمُ وَ اللَّیَالِی الْعَشْرُ» الْأَئِمَّةُ مِنَ الْحَسَنِ إِلَى الْحَسَنِ وَ الشَّفْع أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْوَتْر هُوَ اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ‏ وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ هِیَ دَوْلَةُ حَبْتَرٍ فَهِیَ تَسْرِی إِلَى قِیَامِ الْقَائِمِ».( )

ترجمه:

جابر جعفی از حضرت صادق علیه السلام در بارۀ آیۀ (وَ الْفَجْرِ روایت کرده که فرمود: فجر» [در سورۀ مبارکۀ فجر] قائم(عج الله تعالی فرجه الشریف) است و شبهاى ده‏گانه» ائمه(علیهم السلام) هستند از امام حسن مجتبی(علیه السلام) تا امام حسن عسکرى(علیه السلام)‏ و الشَّفْع امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) است و الْوَتْر خداى یکتاست که شریکى ندارد. وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ [و آن شبی که سپری می‌شود] حکومت حَبتَر (نام یکی از غاصبان خلافت) است که تا قیام قائم(عج الله تعالی فرجه الشریف) ادامه دارد.

ادامه مطلب


الْحَسَنُ بْنُ یَزِید قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ اَّهْرَاءَ؟ قَالَ: لِأَنَّ لَهَا فِی الْجَنَّةِ قُبَّةً مِنْ یَاقُوتٍ حَمْرَاءَ ارْتِفَاعُهَا فِی الْهَوَاءِ مَسِیرَةُ سَنَةٍ مُعَلَّقَةً بِقُدْرَةِ الْجَبَّارِ لَا عِلَاقَةَ لَهَا مِنْ فَوْقِهَا فَتُمْسِکَهَا وَ لَا دِعَامَةَ لَهَا مِنْ تَحْتِهَا فَتَلْزَمَهَا لَهَا مِائَةُ أَلْفِ بَابٍ عَلَى کُلِّ بَابٍ أَلْفٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَرَاهَا أَهْلُ الْجَنَّةِ کَمَا یَرَى‏ أَحَدُکُمُ الْکَوْکَبَ الدُّرِّیَّ اَّاهِرَ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ فَیَقُولُونَ هَذِهِ اَّهْرَاءُ لِفَاطِمَةَ‏ ».

ترجمه:

حسن بن یزید مى‏گوید: به حضرت امام صادق(علیه السلام) گفتم: براى چه فاطمه(علیها السلام)، زهراء» نامیده شد؟ فرمود: براى اینکه حضرت زهرا(علیها السلام) قُبّه‌ای از یاقوت سرخ در بهشت دارد که ارتفاع آن به قدر یک سال راه است. این قبّه به قدرت خدا در هوا معلّق است و چیزى آن را از طرف بالا نگه نداشته است و از سمت پائین هم به چیزى متکى نیست. صد هزار در دارد که بر هر درب آن هزار ملک ایستاده است. آن قبّه را اهل بهشت آن طور می‌بینند که شما ستارۀ درخشنده را در افق آسمان مشاهده می‌نمایید. اهل بهشت می‌گویند: این قبّۀ درخشنده برای فاطمه(علیها السلام) است.

ادامه مطلب


عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏: یَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ مَعِی وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِی النَّارِ. یَا سَلْمَانُ‏ حُبُ‏ فَاطِمَةَ یَنْفَعُ فِی مِائَةٍ مِنَ الْمَوَاطِنِ أَیْسَرُهَا الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِیزَانُ‏ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْعَرْضُ وَ الْحِسَابُ [المحاسبه] فَمَنْ رَضِیَتِ ابْنَتِی عَنْهُ رَضِیتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِیتُ عَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَیْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَیْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَیْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ. یَا سَلْمَانُ وَیْلٌ لِمَنْ یَظْلِمُهَا وَ یَظْلِمُ بَعْلَهَا [أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ‏] عَلِیّاً وَ وَیْلٌ لِمَنْ یَظْلِمُ شِیعَتَهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا.»

ترجمه:

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: اى سلمان! کسى که دخترم فاطمه(علیها السلام) را دوست بدارد در بهشت همراه من است، و کسى که او را ناراحت کند در آتش خواهد بود. اى سلمان! دوستى فاطمه(علیها السلام) در صد موطن نفع مى‏دهد که آسانترینِ آنها حال مردن و قبر و م و صراط و حساب است. پس کسى که دخترم فاطمه(علیها السلام) از او خشنود باشد من از او خشنودم، و کسى که من از او خشنودم خدا از او خشنود است، و کسى که دخترم فاطمه(علیها السلام) بر او خشمناک باشد من بر او خشمناکم، و کسى که من بر او خشمناک باشم خدا بر او خشمناک است.
اى سلمان! واى بر کسى که به دخترم فاطمه(علیها السلام) ستم کند و وای به حال کسی که به شوهرش علی(علیه السلام) ظلم نماید، و واى بر کسى که به فرزندان و شیعیان او ستم کند.

ادامه مطلب


قَالَ رَسُولُ اللهِ لِفَاطِمَةَ: إنَّ اللهَ [الرَّبَّ] یَغْضَبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرْضَى لِرِضَاکِ».

ترجمه:

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به فاطمه(علیها السلام) فرمودند: به راستی خداوند [پروردگار] به سبب خشم تو خشم می‌کند و به خشنودی تو خشنود می‌شود.

ادامه مطلب


عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ قَالَ: الْحَبَّةُ فاطمة وَ السَّبْعُ السَّنَابِلِ سَبْعَةٌ مِنْ وُلْدِهَا سَابِعُهُمْ قَائِمُهُمْ قُلْتُ: الحَسَن قَالَ: إِنَّ الحَسَن إِمَامٌ مِنَ اللَّهِ مُفْتَرَضٌ طَاعَتُهُ وَ لَکِنْ لَیْسَ مِنْ السَّنَابِلِ السَّبْعَةِ أَوَّلُهُمْ الحُسَیْن وَ آخِرُهُمْ القَائِم فَقُلْتُ: قَوْلُهُ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ قَالَ: یُولَدُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ فِی الْکُوفَةِ مِائَةٌ مِنْ صُلْبِهِ وَ لَیْسَ ذَاکَ إِلَّا هَؤُلَاءِ السَّبْعَةُ».

ترجمه:

مفضل بن محمد جعفى گفت: از امام صادق(علیه السلام)، دربارۀ گفتۀ خداى سبحان کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ (البقره: ۲۶۱) [همانند دانه‏اى است که هفت خوشه رویانید]، پرسیدم، حضرت فرمود: منظور از حبّه»، فاطمه(علیها السلام)، است و هفت سنبل، هفت تن از فرزندان اوست، که هفتمین آنها قائم آنان است، عرض کردم: امام حسن(علیه السلام)، [پس چه؟] فرمود: حسن(علیه السلام)، امامی است از ناحیۀ خداوند که اطاعتش واجب است ولى از سنبل‌هاى [خوشههای] هفتگانه نیست، بلکه نخستین فرد آنان حسین(علیه السلام)، و آخرین آنها قائم(عج الله تعالی فرجه الشریف) است.
عرض کردم: اینکه خداوند فرمود: فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ (البقره: ۲۶۱) [در هر خوشه‏اى صد دانه باشد] منظور چیست؟ فرمود: از صُلب هر کدام از آنها، صد نفر در کوفه به وجود می‌آید، و آنها جز این هفت تن نیستند.

ادامه مطلب


حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ‏ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأَیْتُ عَلَى‏ بَابِهَا مَکْتُوباً بِالذَّهَبِ‏ [بِالنُّورِ] لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ حَبِیبُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ فَاطِمَةُ أَمَةُ اللَّهِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ عَلَى مُبْغِضِیهِمْ لَعْنَةُ اللَّه».

ترجمه:

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: مرا به بهشت بردند؛ دیدم بر در آن نوشته شده:‏ لا إِلهَ إِلَّا اللَّه، مُحَمَّد حَبِیبُ اللَّه، عَلِیّ وَلیُّ اللَّه، فَاطِمَة أمَةُ اللَّه، الْحَسَن وَ الْحُسَیْن صَفْوَةُ اللَّه، عَلَى مُبغِضیهم لَعنةُ اللَّه».

ادامه مطلب


إنَّ‏ رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ قَال‏: أوَّلُ شَخْصٍ یَدْخُلُ الجَنَّةَ فَاطِمَةُ [بِنْتُ مُحَمَّدٍ]».

ترجمه:

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: نخستین کسی‌که وارد بهشت می‌شود، فاطمه(علیها السلام)، دختر محمد است.

ادامه مطلب


[عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ] قَالَ:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏: تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ [یَوْم القِیَامَة] وَ عَلَیْهَا حُلَّةُ الْکَرَامَةِ [وَ] قَدْ عُجِنَتْ‏ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ‏ فَیَنْظُرُ إِلَیْهَا الْخَلَائِقُ فَیَتَعَجَّبُونَ مِنْهَا ثُمَّ تُکْسَى أَیْضاً مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ أَلْفَ حُلَّةٍ مَکْتُوبٌ عَلَى کُلِّ حُلَّةٍ بِخَطٍّ أَخْضَرَ: أَدْخِلُوا بِنْتَ [ابنة]مُحَمَّدٍ الْجَنَّةَ عَلَى أَحْسَنِ الصُّورَةِ وَ أَحْسَنِ الْکَرَامَةِ وَ أَحْسَنِ مَنْظَرٍ فَتُزَفُّ إِلَى الْجَنَّةِ کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ وَ یُوَکَّلُ بِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ جَارِیَةٍ.»

ترجمه:

امام رضا(علیه السلام) از اجداد طاهرینش از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت کرده که فرمود: دخترم فاطمه(علیها السلام) محشور گردد در حالى که حلّۀ کرامت – که به آب حیات مخلوط شده- در بر دارد، و تمام خلایق به آن نظر کنند و از آن تعجّب نمایند. سپس هزار حلّه از حلّه‏هاى بهشتى برتن او پوشانده شود که بر هر یک با خطّ سبز نوشته شده است: دختر محمّد را داخل بهشت گردانید به زیباترین صورت و با بالاترین کرامت و نیکوترین منظر. هفتاد هزار کنیز موکّل او گردند و او را مانند یک عروس به سوى‏ بهشت بدرقه کنند.

ادامه مطلب


عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا بِالْمَدِینَةِ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِینَ وَ مِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ‏ تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَعَهَا ثِیَابٌ مَصْبُوغَةٌ بِالدِّمَاءِ [بِدَمِ‏ الْحُسَیْنِ] تَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ تَقُولُ: یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ [یَا عَدْلُ یَا جَبَّارُ] احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِ‏ وَلَدِی قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: وَ یَحْکُمُ‏ لِابْنَتِی‏ فَاطِمَةَ وَ رَبِّ‏ الْکَعْبَةِ».

ترجمه:

امام رضا(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چنین روایت فرمود: دخترم فاطمه(علیها السلام) روز قیامت در حالى وارد صحراى م مى‏شود که لباس‌هایى غرقه به خونِ [سید الشهدا(علیه السلام)] همراه خود دارد. پایه‌ای از پایه‌های عرش را مى‏گیرد و مى‏گوید: ای خدای احکم الحاکمین! بین من و قاتل فرزندم حکم کن… قسم به خدای کعبه [آن روز پروردگار عادل] به نفع دخترم قضاوت خواهد کرد.

ادامه مطلب


عن سُلَیْمَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ یَقُولُ:‏
دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ذَاتَ یَوْمٍ عَلَى فَاطِمَةَ وَ هِیَ حَزِینَةٌ فَقَالَ لَهَا: مَا حُزْنُکِ یَا بُنَیَّةُ قَالَتْ: یَا أَبَتِ ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
قَالَ: یَا بُنَیَّةُ إِنَّهُ لَیَوْمٌ عَظِیمٌ وَ لَکِنْ قَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ قَالَ: أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ عَنْهُ الْأَرْضُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَا ثُمَّ أَبِی إِبْرَاهِیمُ ثُمَّ بَعْلُکِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْکِ جَبْرَئِیلَ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ فَیَضْرِبُ عَلَى قَبْرِکِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ ثُمَّ یَأْتِیکِ إِسْرَافِیلُ بِثَلَاثِ حُلَلِ مِنْ نُورٍ فَیَقِفُ عِنْدَ رَأْسِکِ فَیُنَادِیَنَّکِ: یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ قُومِی إِلَى مَحْشَرِکِ فَتَقُومِینَ آمِنَةً رَوْعَتَکِ مَسْتُورَةً عَوْرَتُکِ فَیُنَاوِلُکِ إِسْرَافِیلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِینَهَا وَ یَأْتِیکِ زُوقَائِیلُ بِنَجِیبَةٍ مِنْ نُورٍ زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَیْهَا مِحَفَّةٌ مِنْ ذَهَبٍ فَتَرْکَبِینَهَا وَ یَقُودُ زُوقَائِیلُ بِزِمَامِهَا وَ بَیْنَ یَدَیْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ التَّسْبِیحِ‏.
فَإِذَا جَدَّ بِکِ السَّیْرُ اسْتَقْبَلَتْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ حَوْرَاءَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالنَّظَرِ إِلَیْکِ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مِجْمَرَةٌ مِنْ نُورٍ یَسْطَعُ مِنْهَا رِیحُ الْعُودِ مِنْ غَیْرِ نَارٍ وَ عَلَیْهِنَّ أَکَالِیلُ الْجَوْهَرِ الْمُرَصَّعِ بِاَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ فَیَسِرْنَ عَنْ یَمِینِکِ فَإِذَا سِرْتِ مِثْلَ الَّذِی سِرْتِ مِنْ قَبْرِکِ إِلَى أَنْ لَقِینَکِ اسْتَقْبَلَتْکِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فِی مِثْلِ مَنْ مَعَکِ مِنَ الْحُورِ فَتُسَلِّمُ عَلَیْکِ وَ تَسِیرُ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا عَنْ یَسَارِکِ.

ادامه مطلب


فَلَمَّا بَلَغَت فَاطِمَةُ مَبْلَغَ النِّسَاءِ کَانَ رَسُولُ اللهِ یَغْتَمُّ لِأَجْلِهَا وَ یَقُولُ: لَیْسَتْ لَهَا وَالِدَةٌ تُرَبِّیهَا وَ تُهَیِّئُ أَسْبَابِ تَزْوِیجِهَا فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: الْجَبَّارُ یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ: یَا مُحَمَّدُ لَا تَغْتَمَّ فِی أَمْرِ تَزْوِیجِهَا فَإِنَّهَا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْکَ فَفَوَّضَ أَمَرَ تَزْوِیجِهَا مِنْکَ إِلَیَّ فَإِنِّی أُزَوِّجُهَا مِمَّنْ أُحِبُّ فَسَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ سَجْدَةَ الشُّکْرِ ثُمَّ رَجَعَ جَبْرَئِیلُ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ بِیَدِهِ طَبَقٌ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ وَ عِزْرَائِیلُ عَلَیْهِم السَّلَامُ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ طَبَقٌ مُغَطًّى بِمِنْدِیلٍ وَ عِنْدَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَکٍ وَ وَضَعُوا الْأَطْبَاقَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ: مَا هَذَا یَا جَبْرَائِیلُ؟ قَالَ: فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: إنِّی زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ [صَلَواتُ اللهِ عَلَى نَبِیِّنَا وَ عَلَیْهِ] وَ هَذَا أَثْوَابُ الْجِنَانِ وَ أَثْمَارُهَا الْبَسْ عَلَیْهَا الثِّیَابَ وَ انْثُرْ عَلَیْهَا الثِّمَارَ فَسَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ فَاطِمَةَ تَرْضَى بِمَا أرْضَی وَ إنِّی أُحِبُّ مِنْکَ هَذِهِ الْهَدَایَا وَ الْعَطَایَا فِی دَارِ الْبَقَاءِ لاَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ وَ لَکِنْ یَا جَبْرَئِیلُ أَخْبِرنِی کَیْفَ کَانَ تَزْوِیجُ فَاطِمَةَ فِی السَّمَاءِ.

ادامه مطلب


عَنْ جَابِر الأَنْصَارِی أنّهُ رَأَى النَّبِیُّ فَاطِمَةَ وَ عَلَیْهَا کِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِلِ وَ هِیَ تَطْحَنُ بِیَدَیْهَا وَ تُرْضِعُ وُلْدَهَا فَدَمَعَتْ عَیْنَا رَسُولِ اللّٰه فَقَالَ: یَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَةَ الدُّنْیَا بِحَلَاوَةِ الآخِرَةِ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللّٰه الْحَمْدُ للهِ عَلَى نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُ للهِ عَلَى آلَائِهِ فَأَنْزَلَ اللّٰه‏: وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى»

ترجمه:

جابر بن عبداللّٰه انصاری روایت می‌کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) حضرت فاطمه(علیها السلام) را در حالى دید که کسائى از پوست شتر بدوش افکنده و با دست خود مشغول آسیاب کردن و شیر دادن فرزندش است.
چشمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) پر از اشک شد و به حضرت فاطمه(علیها السلام) فرمود: اى دختر عزیزم، تلخیهاى دنیا را در مقابل شیرینى آخرت قرار بده.
فاطمۀ زهرا(علیها السلام) گفت: یا رسول اللّٰه خدا را سپاس به سبب نعمتهاى فراوانى که عنایت فرموده، و شکر برای اوست در مقابل عطاهایش.
در همین موقع بود که خداوند متعال این آیۀ شریفه را نازل فرمود: وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى؛ و به زودى پروردگارت [در قبال این مرارت و سختی، مقام شفاعت امت در روز قیامت را] به تو عطا مى‏کند که راضى شوى.

ادامه مطلب


عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ تُقْبِلُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَیْنِ خِطَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ قَوَائِمُهَا مِنَ اُّمُرُّدِ الْأَخْضَرِ ذَنَبُهَا مِنَ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ عَیْنَاهَا یَاقُوتَتَانِ حَمْرَاوَانِ عَلَیْهَا قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ یُرَى ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَ بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا دَاخِلُهَا عَفْوُ اللَّهِ وَ خَارِجُهَا رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ لِلتَّاجِ سَبْعُونَ رُکْناً کُلُّ رُکْنٍ مُرَصَّعٌ بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ یُضِی‏ءُ کَمَا الْکَوْکَبُ الدُّرِّیُّ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ وَ عَنْ یَمِینِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ عَنْ شِمَالِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ جَبْرَئِیلُ آخِذٌ بِخِطَامِ النَّاقَةِ یُنَادِی بِأَعْلَى صَوْتِهِ: غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ فَلَا یَبْقَى یَوْمَئِذٍ نَبِیٌّ وَ لَا رَسُولٌ وَ لَا صِدِّیقٌ وَ لَا شَهِیدٌ إِلَّا غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ فَتَسِیرُ حَتَّى تُحَاذِیَ عَرْشَ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ فَتَزُخُّ [فتَزُجُّ ]بِنَفْسِهَا عَنْ نَاقَتِهَا وَ تَقُولُ: إِلَهِی وَ سَیِّدِی احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ ظَلَمَنِی اللَّهُمَّ احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ قَتَلَ وُلْدِی فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ: یَا حَبِیبَتِی وَ ابْنَةَ حَبِیبِی سَلِینِی تُعْطَیْ وَ اشْفَعِی تُشَفَّعِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا جَازَنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ فَتَقُولُ: إِلَهِی وَ سَیِّدِی ذُرِّیَّتِی وَ شِیعَتِی وَ شِیعَةَ ذُرِّیَّتِی وَ مُحِبِّیَّ وَ مُحِبِّی ذُرِّیَّتِی‏ فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ: أَیْنَ ذُرِّیَّةُ فَاطِمَةَ وَ شِیعَتُهَا وَ مُحِبُّوهَا وَ مُحِبُّو ذُرِّیَّتِهَا فَیُقْبِلُونَ وَ قَدْ أَحَاطَ بِهِمْ مَلَائِکَةُ الرَّحْمَةِ فَتَقْدُمُهُمْ فَاطِمَةُ حَتَّى تُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ».

ترجمه:

از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که فرمود: شنیدم جابر بن عبد اللَّه انصارى می‌گفت: رسول خدا فرمود: چون روز قیامت شود دخترم فاطمه(علیها السلام) بر ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشت به م رو کند که دو پهلویش نگار دارد و مهارش از لؤلؤ تر و چهارپایش از زمرد سبز و دمش از مشک اذفر [با بوی شدید] و دو چشمش از یاقوت سرخ است. بر روی آن ناقه، قبّه‏ای است از نور که برونش از درونش دیده شود و درونش از برونش. درون آن گذشت خداست و برونش رحمت خدا. بر سر آن مخدره، تاجى است از نور که آن تاج، هفتاد رکن دارد و هر رکنى مرصّع به دُرّ و یاقوت است. بدرخشد چنانچه اختر فروزان در افق آسمان بدرخشد و بر سمت راستش هفتاد هزار فرشته باشد و بر سمت چپش هفتاد هزار فرشته و جبرئیل مهار آن ناقه را گرفته و به بلندترین صدایش فریاد کشد: دیده بر هم نهید تا فاطمه(علیها السلام) دختر محمد بگذرد. پس در آن روز تمام پیغمبران، رسولان، صدیقان و شهیدان، دیده بر هم نهند تا فاطمه(علیها السلام) بگذرد. فاطمۀ زهرا(علیها السلام) حرکت می‌کند تا در برابر عرش پروردگارش جل جلاله قرار گیرد و از ناقه‌اش فرود آید و گوید:
معبودا! سیدا! میان من و هر که به من ستم کرده حکم کن. خدایا، حکم کن میان من و هر کس که فرزندانم را کشته است. به ناگاه پاسخى از طرف خداى جل جلاله می‌رسد که: اى حبیبۀ من و زادۀ حبیبم از من بخواه تا عطا شوى و شفاعت کن تا پذیرفته گردد. به عزت و جلالم سوگند که ستم هیچ ستمگری [بدون حساب] از من نمی‌گذرد.
پس می‌گوید: ای معبود من و ای آقای من! ذریه‌ام و شیعیانم و شیعیان ذریه‏ام و دوستانم و دوستان ذریه‏ام [را دریاب]. پس از طرف خداى جل جلاله ندا رسد: کجایند ذریۀ فاطمه و شیعیان او و دوستان او و دوستان فرزندان او؟ پس آنها پیش آیند در حالی که فرشتگان رحمت آنان را احاطه کرده‌اند و فاطمه(علیها السلام) جلوی آنها می‌رود تا آنها را وارد بهشت کند.

ادامه مطلب


مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی قالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ سَلْمَانَ إِلَى مَنْزلِ فَاطِمَةَ لِحَاجَةٍ. قَالَ سَلْمَانُ: فَوَقَفْتُ بِالْبَابِ وَقْفَةً حَتَّى سَلَّمْتُ فَسَمِعْتُ فَاطِمَةَ تَقْرَأُ الْقُرْآنَ جوا [مِنْ جو] وَ تَدُورُ الرَّحَى برّاً [مِنْ برٍّ] مَا عِنْدَهَا أَنِیسٌ.
قَالَ: فَعُدْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، رَأَیْتُ أَمْراً عَظِیماً! فَقَالَ: هِیهِ یَا سَلْمَانُ، تَکَلَّمْ بِمَا رَأَیْتَ وَ سَمِعْتَ.
قَالَ: وَقَفْتُ بِبَابِ ابْنَتِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ سَلَّمْتُ، فَسَمِعْتُ فَاطِمَةَ تَقْرَأُ الْقُرْآنَ مِنْ جَوَّا، وَ الرَّحَى تَدُورُ مِنْ بَرَّا مَا عِنْدَهَا أَنِیسٌ! فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ قَالَ: یَا سَلْمَانُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِیمَاناً إِلَى مُشَاشِهَا تَفَرَّغَتْ لِطَاعَةِ اللَّهِ فَبَعَثَ اللَّهُ مَلَکاً اسْمُهُ زُوقَابِیلُ وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ :رَحْمة [جَبْرَئِیلُ] فَأَدَارَ لَهَا الرَّحَى وَ کَفَاهَا اللَّهُ مَؤُنَةَ الدُّنْیَا مَعَ مَؤُنَةِ الْآخِرَة»

ترجمه:

امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمودند: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) سلمان را نزد حضرت فاطمه(علیها السلام) فرستاد. سلمان مى‏گوید: من بر درب خانه ایستادم و سلام کردم. شنیدم که حضرت فاطمه(علیها السلام) در داخل خانه مشغول تلاوت قرآن است و آسیاب در حیاط مى‏چرخید در حالى که کسى آن را نمی‌چرخانید.
سلمان گوید: نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نشستم و گفتم: ای رسول خدا امر عظیمی مشاهده نمودم. پیامبر فرمود: ای سلمان بازگو آنچه را که دیده‌ای و شنیده‌ای.
سلمان گفت: به در خانۀ دخترت فاطمه(علیها السلام) رفتم و بر او سلام کردم و شنیدم فاطمه قرآن می‌خواند و آسیاب در بیرون خانه مى‏چرخید در حالى که کسى کنار آن نبود.
پیامبر خدا تبسّمى کرد و فرمود: اى سلمان! خداوند متعال، قلب و اعضای دخترم فاطمه را تا سر استخوانهایش سرشار از ایمان نموده است. وى خود را برای عبادت پروردگار فارغ نمود خداوند [هم] ملکى به نام زوقابیل (و در روایت دیگر جبرئیل) را مأمور نموده تا آسیاب را بگرداند. خداوند کارهاى دنیا و آخرت فاطمه(علیها السلام) را کفایت نموده است.

ادامه مطلب


أَنَّ أُمَّ أَیْمَنَ قَالَتْ‏ مَضَیْتُ ذَاتَ یَوْمٍ إِلَى مَنْزِلِ مَوْلَاتِی فَاطِمَةَ اَّهْرَاءِ لِأَزُورَهَا فِی مَنْزِلِهَا وَ کَانَ یَوْماً حَارّاً مِنْ أَیَّامِ الصَّیْفِ فَأَتَیْتُ إِلَى بَابِ دَارِهَا وَ إِذَا بِالْبَابِ مُغْلَقٌ فَنَظَرْتُ مِنْ شُقُوقِ الْبَابِ فَإِذَا بِفَاطِمَةَ اَّهْرَاءِ نَائِمَةٌ عِنْدَ الرَّحَى وَ رَأَیْتُ الرَّحَى تَطْحَنُ الْبُرَّ وَ هِیَ تَدُورُ مِنْ غَیْرِ یَدٍ تُدِیرُهَا وَ الْمَهْدُ أَیْضاً إِلَى جَانِبِهَا وَ الْحُسَیْنُ نَائِمٌ فِیهِ وَ الْمَهْدُ یَهْتَزُّ وَ لَمْ أَرَ مَنْ یَهُزُّهُ‏ وَ رَأَیْتُ کَفّاً یُسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَى قَرِیباً مِنْ کَفِّ فَاطِمَةَ اَّهْرَاءِ.
قَالَتْ أُمُّ أَیْمَنَ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ ذَلِکَ فَتَرَکْتُهَا وَ مَضَیْتُ إِلَى سَیِّدِی رَسُولِ اللَّهِ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی رَأَیْتُ عَجَباً مَا رَأَیْتُ مِثْلَهُ أَبَداً فَقَالَ لِی مَا رَأَیْتِ یَا أُمَّ أَیْمَنَ فَقُلْتُ إِنِّی قَصَدْتُ مَنْزِلَ سَیِّدَتِی فَاطِمَةَ اَّهْرَاءِ فَلَقِیتُ الْبَابَ مُغْلَقاً وَ إِذَا أَنَا بِالرَّحَى تَطْحَنُ الْبُرَّ وَ هِیَ تَدُورُ مِنْ غَیْرِ یَدٍ تُدِیرُهَا وَ رَأَیْتُ مَهْدَ الْحُسَیْنِ یَهْتَزُّ مِنْ غَیْرِ یَدٍ تَهُزُّهُ وَ رَأَیْتُ کَفّاً یُسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَى قَرِیباً مِنْ کَفِّ فَاطِمَةَ وَ لَمْ أَرَ شَخْصَهُ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ ذَلِکَ یَا سَیِّدِی.
فَقَالَ: یَا أُمَّ أَیْمَنَ اعْلَمِی أَنَّ فَاطِمَةَ اَّهْرَاءَ صَائِمَةٌ وَ هِیَ مُتْعَبَةٌ جَائِعَةٌ وَ اَّمَانُ قَیْظٌ فَأَلْقَى اللَّهُ تَعَالَى عَلَیْهَا النُّعَاسَ فَنَامَتْ فَسُبْحَانَ مَنْ لَا یَنَامُ فَوَکَّلَ اللَّهُ مَلَکاً یَطْحَنُ عَنْهَا قُوتَ عِیَالِهَا وَ أَرْسَلَ اللَّهُ مَلَکاً آخَرَ یَهُزُّ مَهْدَ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ لِئَلَّا یُزْعِجَهَا مِنْ نَوْمِهَا وَ وَکَّلَ اللَّهُ مَلَکاً آخَرَ یُسَبِّحُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَرِیباً مِنْ کَفِّ فَاطِمَةَ یَکُونُ ثَوَابُ تَسْبِیحِهِ لَهَا لِأَنَّ فَاطِمَةَ لَمْ تَفْتُرْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَإِذَا نَامَتْ جَعَلَ اللَّهُ ثَوَابَ تَسْبِیحِ ذَلِکَ الْمَلَکِ لِفَاطِمَةَ.
فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی مَنْ یَکُونُ الطَّحَّانَ وَ مَنِ الَّذِی یَهُزُّ مَهْدَ الْحُسَیْنِ وَ یُنَاغِیهِ‏ وَ مَنِ الْمُسَبِّحُ؟ فَتَبَسَّمَ النَّبِیُّ ضَاحِکاً وَ قَالَ أَمَّا الطَّحَّانُ‏ فَجَبْرَئِیلُ وَ أَمَّا الَّذِی یَهُزُّ مَهْدَ الْحُسَیْنِ فَهُوَ مِیکَائِیلُ وَ أَمَّا الْمَلَکُ الْمُسَبِّحُ فَهُوَ إِسْرَافِیل‏.»

ترجمه:

ام ایمن گوید در تابستان که هوا بسیار گرم بود به خانۀ مولایم فاطمه(علیها السلام) رفتم تا ایشان را زیارت نمایم. به در خانۀ حضرت زهرا(علیها السلام) که رسیدم دیدم که درب خانه بسته است اما از شکاف در، درون خانه دیده می‌شد. پس دیدم که حضرت زهرا(علیها السلام) کنار آسیاب به خواب رفته است اما آسیاب بدون این که کسی آن را بگرداند می‌چرخد. همچنین دیدم که گهواره‌ای که حسین(علیه السلام) درون آن خوابیده است تکان می‌خورد و کسی را ندیدم که آن را تکان دهد و نیز کفِ دستی را دیدم که کنار دست فاطمه(علیها السلام) مشغول گفتن تسبیح است.
ام ایمن گوید که از این امر متعجب شدم و به سوی آقای خودم رسول خدا رفتم و بر ایشان سلام کردم و گفتم: ای رسول خدا! من امر عجیبی را دیدم که تا به حال چنین چیزی مشاهده نکرده بودم و حکایت آسیاب و تکان خوردن گهواره و کفِ دستی که تسبیح می‌گفت را برای ایشان عرض کردم.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: ای ام ایمن بدان که فاطمه(علیها السلام) روزه است و به دلیل گرمی زیاد هوا از کارهای خانه به زحمت اُفتاده است. پس خداوند خواب را به فاطمه(علیها السلام) القا نمود [خواب را بر ایشان غلبه داد] و سپس مَلَکی را عهده دار آسیاب کردن نمود و نیز ملک دیگری را ارسال فرمود که گهوارۀ حسین(علیه السلام) را بجنباند تا این که فاطمه(علیها السلام) بیدار نشود و ملکی را فرستاد تا نزدیک دست فاطمه(علیها السلام) تسبیح گوید و ثواب تسبیحش را برای حضرت فاطمه(علیها السلام) قرار دهد چرا که دخترم فاطمه دائماً ذکر خدا می‌گوید. پس هنگامی که فاطمه(علیها السلام) به خواب می‌رود خداوند ثواب تسبیح آن ملک را برای فاطمه(علیها السلام) قرار می‌دهد.
ام ایمن گوید به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرض کردم: یا رسول الله، آن ملکی که آسیاب می‌کرد و ملکی که گهواره را تکان می‌داد و با حسین(علیه السلام) نجوا می‌کرد و آن ملکی که تسبیح می‌گفت نامشان چیست؟ پیامبر اکرم تبسمی کردند و فرمودند: ملکی که آسیاب می‌کرد جبرئیل بود و آن ملکی که گهواره را تکان می‌داد میکائیل و ملکی که تسبیح می‌گفت اسرافیل بود.

ادامه مطلب


قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَبَیْنَا أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ إِذْ رَأَوْا مِثْلَ الشَّمْسِ قَدْ أَشْرَقَتْ لَهَا [لَهُ] الْجِنَانُ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَنَّةِ: یَا رَبِّ إِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ‏: لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً [وَ لا زَمْهَرِیراً]( الإنسان:۱۳) فَیُرْسِلُ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ إِلَیْهِمْ جَبْرَئِیلَ فَیَقُولُ: لَیْسَ هَذِهِ شَمْساً [بِشَمْسٍ] وَ لَکِنَّ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ [فَاطِمَةُ وَ عَلِیٌّ قَدْ] ضَحِکَا فَأَشْرَقَتِ الجَنَّةُ [الْجِنَانُ] مِنْ نُورِ ضَحِکِهِمَا.»

ترجمه:

ابن عباس گوید: در این میان که اهل بهشت در بهشت قرار گرفته‌اند، نوری مثل نور خورشید ببینند که بهشت از آن نور درخشان گشته، اهل بهشت گویند: پروردگارا تو در کتابت گفتى که: لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً [در آن [بهشت] آفتابی نبینند]. خداى تعالی ‏جبرئیل را نزد آنها فرستد و به ایشان گوید: این نه خورشید است و نه ماه بلکه حضرت على و فاطمه خندیدند و بهشت از نور خنده‏شان درخشان شد‏.

ادامه مطلب


رُوِیَ‏ أَنَّ عَلِیّاً اسْتَقْرَضَ مِنْ یَهُودِیٍّ شَعِیراً فَاسْتَرْهَنَهُ شَیْئاً فَدَفَعَ إِلَیْهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ رَهْناً وَ کَانَتْ مِنَ الصُّوفِ فَأَدْخَلَهَا الْیَهُودِیُّ إِلَى دَارٍ وَ وَضَعَهَا فِی‏ بَیْتٍ فَلَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ دَخَلَتْ زَوْجَتُهُ الْبَیْتَ الَّذِی فِیهِ الْمُلَاءَةُ بِشُغُلٍ فَرَأَتْ نُوراً سَاطِعاً فِی الْبَیْتِ أَضَاءَ بِهِ کُلُّهُ فَانْصَرَفَتْ إِلَى زَوْجِهَا فَأَخْبَرَتْهُ بِأَنَّهَا رَأَتْ فِی ذَلِکَ الْبَیْتِ ضَوْءً عَظِیماً فَتَعَجَّبَ الْیَهُودِیُّ زَوْجُهَا وَ قَدْ نَسِیَ أَنَّ فِی بَیْتِهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ فَنَهَضَ مُسْرِعاً وَ دَخَلَ الْبَیْتَ فَإِذَا ضِیَاءُ الْمُلَاءَةِ یَنْشُرُ شُعَاعَهَا کَأَنَّهُ یَشْتَعِلُ مِنْ بَدْرٍ مُنِیرٍ یَلْمَعُ مِنْ قَرِیبٍ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِکَ فَأَنْعَمَ النَّظَرَ فِی مَوْضِعِ الْمُلَاءَةِ فَعَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ النُّورَ مِنْ مُلَاءَةِ فَاطِمَةَ فَخَرَجَ الْیَهُودِیُّ یَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهِ وَ زَوْجَتُهُ تَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهَا فَاجْتَمَعَ ثَمَانُونَ مِنَ الْیَهُودِ فَرَأَوْا ذَلِکَ فَأَسْلَمُوا کُلُّهُمْ‏.

ترجمه:

روایت شده که حضرت على(علیه السلام) مقدارى جو از یک یهودى قرض کردند و آن یهودی چیزی بابت گرو از آن حضرت خواست و امیر مؤمنان(علیه السلام) چادر حضرت فاطمه(علیها السلام) را – که از پشم بود- بابت رهن به او دادند.
یهودی چادر را به خانه برد و در اتاقى گذاشت. به هنگام شب، زن آن شخص براى انجام کارى داخل آن اتاق شد و نورى دید که تمام اتاق را روشن کرده است. به سوی شوهرش آمد و به او اطلاع داد که در آن اتاق، نور با عظمتی دیده است! مرد یهودى – که فراموش کرده بود چادر فاطمه(علیها السلام) در آن اتاق است- تعجّب نمود و به سرعت داخل آن اتاق شد و دید که شعاع نور آن چادر [به همۀ اطراف] منتشر مى‏شود و گویا آن شعاع، شعله‌ای است از قرص کامل و نورانی ماه که از مکانی نزدیک می‌تابد. [یهودی] از [دیدن] آن تعجب نمود و با دقت به محل چادر نگاه کرد و دانست که آن نور از چادر فاطمه(علیها السلام) است. مرد یهودى و همسرش از خانه خارج شدند و هر یک به سوى اقوام خویش شتافتند. هشتاد نفر از یهود جمع شدند و آن [چادر نورانی] را دیدند و همۀ آنها اسلام آوردند.

ادامه مطلب


رَوَیَ الروانْدِی فِی الخَرَائِج: أَنَّ أُمَّ أَیْمَنَ لَمَّا تُوُفِّیَتْ فَاطِمَةُ حَلَفَتْ أَنْ لَا تَکُونَ بِالْمَدِینَةِ إِذْ لَا تُطِیقُ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَوَاضِعَ کَانَتْ بِهَا فَخَرَجَتْ إِلَى مَکَّةَ فَلَمَّا کَانَتْ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ عَطِشَتْ عَطَشاً شَدِیداً فَرَفَعَتْ‏ یَدَیْهَا و قَالَتْ: یَا رَبِّ أَنَا خَادِمَةُ فَاطِمَةَ تَقْتُلُنِی عَطَشاً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهَا دَلْواً مِنَ السَّمَاءِ فَشَرِبَتْ فَلَمْ تَحْتَجْ إِلَى الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ سَبْعَ سِنِینَ وَ کَانَ النَّاسُ یَبْعَثُونَهَا فِی الْیَوْمِ الشَّدِیدِ الْحَرِّ فَمَا یُصِیبُهَا عَطَشٌ».

ترجمه:

راوندی در خرائج روایت کرده: وقتى حضرت فاطمه(علیها السلام) از دنیا رحلت نمود، امّ ایمن سوگند خورد که در مدینه نماند؛ زیرا طاقت دیدن آن مواضع و محل‏هایى که حضرت فاطمه(علیها السلام) را در آنجا دیده بود نداشت. از مدینه خارج شد و به سوى مکّه حرکت کرد. در بین راه، آب او تمام شد و تشنگى شدیدی بر او غلبه کرد، پس دستان خود را به سوى آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا، من خدمتکار حضرت فاطمه(علیها السلام) هستم. آیا مى‏خواهى مرا به واسطۀ عطش و در حال تشنگى قبض روح کنی؟
در این حال خداوند متعال دلوی آب از آسمان براى او فرستاد. او از آن آب نوشید و هفت سال از آب و غذا بى‏نیاز گردید. به طوریکه مردم او را در روز بسیار گرم به دنبال کارهایى مى‏فرستادند ولى هرگز تشنه نمى‏شد.

ادامه مطلب


أَبُو هَاشِمٍ الْعَسْکَرِیُّ: سَأَلْتُ صَاحِبَ الْعَسْکَرِ : لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ اَّهْرَاءَ؟ فَقَالَ: کَانَ وَجْهُهَا یَزْهَرُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ وَ عِنْدَ اَّوَالَ کَالْقَمَرِ الْمُنِیرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ کَالْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ».

ترجمه:

ابو هاشم عسکرى گوید: از امام حسن عسکرى(علیه السلام) پرسیدم: چرا حضرت فاطمه(علیها السلام) را زهراء» نامیدند؟ فرمود: زیرا چهره او براى امیر المؤمنین(علیه السلام) از اوّل روز مانند آفتاب روشن و به هنگام زوال مانند ماه درخشان و به هنگام غروب آفتاب مانند ستارۀ درخشنده نور می داد.

ادامه مطلب


عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُ قَال:‏ … فَهُمُ الْکَوَاکِبُ الْعِلْوِیَّةُ وَ الْأَنْوَارُ الْعَلَوِیَّةُ الْمُشْرِقَةُ مِنْ شَمْسِ الْعِصْمَةِ الْفَاطِمِیَّةِ فِی سَمَاءِ الْعَظَمَةِ الْمُحَمَّدِیَّةِ وَ الْأَغْصَانُ النَّبَوِیَّةُ النَّابِتَةُ فِی الدَوْحَةِ الْأَحْمَدِیَّة».

ترجمه:

طارق بن شهاب از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل می‌نماید که فرمود: آنان (امامان) ستارگان عالَم بالایند و انوار علویه که از خورشید عصمت فاطمیّه در آسمان عظمت محمّدی می‌تابند و [ایشان] شاخه‌های نبوى روییده از درخت احمدى هستند.

ادامه مطلب


عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَتِ اَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ؟ فَقَالَ: لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی النَّهَارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ کَانَ یَزْهَرُ نُورُ وَجْهِهَا صَلَاةَ الْغَدَاةِ وَ النَّاسُ فِی فِرَاشِهِمْ فَیَدْخُلُ بَیَاضُ ذَلِکَ النُّورِ إِلَى حُجُرَاتِهِمْ بِالْمَدِینَةِ فَتَبْیَضُّ حِیطَانُهُمْ فَیَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِکَ فَیَأْتُونَ النَّبِیَّ فَیَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَیُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَیَأْتُونَ مَنْزِلَهَا فَیَرَوْنَهَا قَاعِدَةً فِی مِحْرَابِهَا تُصَلِّی وَ النُّورُ یَسْطَعُ مِنْ مِحْرَابِهَا مِنْ وَجْهِهَا فَیَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِی رَأَوْهُ کَانَ مِنْ نُورِ فَاطِمَةَ.
فَإِذَا انْتَصَفَ النَّهَارُ وَ تَرَتَّبَتْ لِلصَّلَاةِ زَهَرَ نُورُ وَجْهِهَا بِالصُّفْرَةِ فَتَدْخُلُ الصُّفْرَةُ فِی حُجُرَاتِ النَّاسِ فَتَصفَرُّ ثِیَابُهُمْ وَ أَلْوَانُهُمْ فَیَأْتُونَ النَّبِیَّ فَیَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَیُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَیَرَوْنَهَا قَائِمَةً فِی مِحْرَابِهَا وَ قَدْ زَهَرَ نُورُ وَجْهِهَا – صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا- بِالصُّفْرَةِ فَیَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِی رَأَوْا کَانَ مِنْ نُورِ وَجْهِهَا.
فَإِذَا کَانَ آخِرُ النَّهَارِ وَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ احْمَرَّ وَجْهُ فَاطِمَةَ فَأَشْرَقَ وَجْهُهَا بِالْحُمْرَةِ فَرَحاً وَ شُکْراً للهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَکَانَ تَدْخُلُ حُمْرَةُ وَجْهِهَا حُجُرَاتِ الْقَوْمِ وَ تَحْمَرُّ حِیطَانُهُمْ فَیَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِکَ وَ یَأْتُونَ النَّبِیَّ وَ یَسْأَلُونَهُ عَنْ ذَلِکَ فَیُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَیَرَوْنَهَا جَالِسَةً تُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُمَجِّدُهُ وَ نُورُ وَجْهِهَا یَزْهَرُ بِالْحُمْرَةِ فَیَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِی رَأَوْا کَانَ مِنْ نُورِ وَجْهِ فَاطِمَةَ فَلَمْ یَزَلْ ذَلِکَ النُّورُ فِی وَجْهِهَا حَتَّى وُلِدَ الْحُسَیْنُ فَهُوَ یَتَقَلَّبُ فِی وُجُوهِنَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فِی الْأَئِمَّةِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتَ إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ».

ترجمه:

ابان بن تغلب روایت کرده: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: اى فرزند رسول خدا! چرا فاطمه(علیها السلام) را زهراء» نامیدند؟
حضرت(علیه السلام) فرمودند: براى اینکه نور حضرت فاطمه(علیها السلام) روزى سه مرتبه براى امیرمؤمنان، على بن ابى طالب(علیهما السلام) جلوه مى‏کرد. نور چهرۀ او به هنگام اقامۀ نماز صبح -در حالى که مردمان در رختخوابشان بودند- چنان مى‏درخشید که سفیدى آن نور، داخل خانه‏هاى مردم مدینه مى‏گردید و دیوارهایشان سفید می‌شد، آنان از این نور تعجّب مى‏کردند و به سوى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى‏آمدند و از او دربارۀ آنچه دیدند سؤال می‌کردند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آنها را به خانۀ حضرت فاطمه(علیها السلام) مى‏فرستاد و آنها به منزل فاطمه(علیها السلام) می‌آمدند و مى‏دیدند که فاطمه(علیها السلام) در محراب عبادت ایستاده (و نماز می‌خواند) و نور از صورت آن حضرت(علیها السلام) ساطع مى‏شود، و آنگاه در می‌یافتند که آنچه دیدند از نور فاطمه(علیها السلام) بوده است.
هنگامى که ظهر فرا مى‏رسید و فاطمه(علیها السلام) آمادۀ نماز مى‏شد نور زردى از چهرۀ وى ساطع مى‏گردید و داخل خانه‏هاى اهل مدینه مى‏شد به طورى که لباس و رنگ ایشان زرد مى‏گشت، آنها به سوى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى‏آمدند و از ایشان دربارۀ آنچه دیدند سؤال می‌کردند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آنها را به خانۀ حضرت فاطمه(علیها السلام) مى‏فرستاد. آنها مى‏دیدند که فاطمه(علیها السلام) در محراب عبادت ایستاده و نور صورتش به رنگ زرد می‌درخشد؛ در مى‏یافتند که آنچه دیدند از نور صورت فاطمه(علیها السلام) بوده است.
هنگامى که آخر روز می‌شد و آفتاب غروب مى‏کرد چهرۀ فاطمه(علیها السلام) سرخ مى‏شد و صورت او با این رنگ سرخ می‌درخشید [که این سرخی] از روی شادی و شکر خداوند [بود]. پس سرخی صورت او داخل خانه‏هاى مردم مى‏شد و دیوار خانه‌های ایشان سرخ می‌گشت و مردم مدینه از این امر تعجّب مى‏کردند و به سوى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى‏آمدند و از او دربارۀ آن می‌پرسیدند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آنها را به خانۀ حضرت فاطمه(علیها السلام) مى‏فرستاد، و آنها مى‏دیدند که فاطمه(علیها السلام) نشسته و به تسبیح و تمجید خدا مشغول است و آن نور سرخ از صورت وى ساطع است و مى‏فهمیدند که آنچه دیدند از نور صورت فاطمه(علیها السلام) بوده است. پس آن نور در چهرۀ فاطمه(علیها السلام) باقى بود تا زمانى که حسین(علیه السلام) از وى متولّد شد. پس آن نور در صورتهای ما ائمه است تا روز قیامت؛ امامى بعد از امام دیگر.

ادامه مطلب


ریاحین :  این امر در روایت های متعددی ذکر شده است؛ در کتاب شریف کافی جناب کلینی باب مستقلی در اخبار انا انزلناه فی لیله القدر» دارد. آنجا تصریح دارد که لیله القدر، فاطمه زهرا(س) است.

شب قدر شبی است که رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) به احیای این شب بسیار تاکید کرده اند. در روایات فراوانی وارد است که حضرت زهرا(س) به هر قیمتی که بود اجازه نمی دادند که فرزندانشان بخوابند، یعنی سعی داشتند تا فرزندان شب های قدر را بیدار بمانند چراکه این لیالی برای بیداری و عبادت و دعا وضع شده است. برای بررسی بیشتر ماهیت این شب عظیم که برتر از هزار ماه عنوان شده است به سراغ حجت الاسلام و المسلمین شیخ عباس اخوان رفتیم تا نظر ایشان را در این خصوص جویا شویم. متن زیر مشروح گفتگوی مهر با این مدرس حوزه علمیه است.

لیله القدر، فاطمه زهرا(س) است

حجت الاسلام عباس اخوان در مورد حقیقت شب های قدر که همان وجود مبارک حضرت صدیقه طاهره(س) است، گفت: این امر در روایت های متعددی ذکر شده است. در کتاب شریف کافی جناب کلینی باب مستقلی در اخبار انا انزلناه فی لیله القدر» دارد. آنجا تصریح دارد که لیله القدر، فاطمه زهرا(س) است. مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی کمپانی بر اساس همین روایات است که می فرماید: لیله قدر اولیا، نور نهاد اصفیا/ صبح جمال او طلوع از افق علا کند/ بضعه سید بشر ام ائمه غرر/ کیست جز او که همسرى با شه لافتى کند؟

وی افزود: قرآن می فرماید انا کُلَّ شَىْء خَلَقْناهُ بِقَدَر»، و یا امیرالمومنین می فرماید رَحِمَ اللهُ امْرءً عَرَفَ قَدْرَهُ» یعنی رحمت خدا بر کسی است که اندازه خودش را بداند. لیله قدر شبی است که خداوند اندازه گیری می کند. وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَار، عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ» این اندازه گیری نه در عالم ملک صورت می گیرد و نه در عالم ملکوت. برزخی است بین این دو عالم که اسم آن عالم قدر یا لیله قدر است که قرآن در آن شب نازل می شود و ائمه در آن شب قرار می گیرند و ملائکه در آن شب واقع می شوند. به این جهت شب» گفته می شود که شان آن مجهول است.

وی ادامه داد: در این شب قرآن به محضر ولی خدا عرضه می شود و ولی خدا این قرآن را به آن اندازه که وظایف ملائکه است به آنها عرضه می کند که تنزل الملئکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر» ملائکه فرود می آیند و همه در تحت اراده ذات ذوالجلال اند. به اراده خداوند عوالم وجود در تحت اراده ولی الله اعظم قرار می گیرد. سلام هی حتی مطلع الفجر» همه در مقام تسلیم هستند.

این مدرس حوزه های علمیه گفت: ائمه معصومین (ع) از قرآنی که و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» است و کل شی ء فعلوه فی ابر و کل صغیر و کبیر مستطر» است، فیوضات را استخراج می کنند و آن را به ملائکه تحویل می دهند و ملائکه می روند که تا یک سال، فیض را جاری کنند. همه اینها در ظرف فاطمه صدیقه(س) واقع می شود. از این جهت که در حدیثی از امام عسکری داریم که می فرمایند مادر ما فاطمه(س) بر ما حجت است و وجودش احاطه دارد.

ادامه مطلب


عَنِ ابْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ فَاطِمَةَ لِمَ سُمِّیَتْ زَهْرَاءَ فَقَالَ: لِأَنَّهَا کَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ‏الْأَرْضِ».

ترجمه:

ابن عماره از پدرش روایت کرده که گفت: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: چرا حضرت فاطمه(علیها السلام)، زهراء» نامیده شد؟
امام صادق(علیه السلام) فرمود: به این دلیل که ایشان وقتی در محراب عبادت می‌ایستاد نور آن حضرت(علیها السلام) برای اهل آسمان تلألؤ می‌نمود. آنچنان که نور ستارگان برای ساکنین زمین می‌درخشد.

ادامه مطلب


فَلَمَّا سَأَلَهُ الْکُفَّار أَنْ یُرِیَهُمْ انْشِقَاق الْقَمَرِ وَ قَدْ بَانَ لِخَدِیجَةَ حَمْلُهَا بِفَاطِمَةَ وَ ظَهَرَ ، قَالَتْ خَدِیجَةُ: وَا خَیْبَةَ مَنْ کَذَّبَ مُحَمَّداً وَ هُوَ خَیْرُ رَسُولٍ وَ نَبِیٍّ، فَنَادَتْ فَاطِمَةُ مِنْ بَطْنِهَا: یَا أُمَّاهْ لَا تَحْزَنِی وَ لاَ تَرهَبی‏ فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ أَبِی، فَلَمَّا تَمَّتْ أَیَّامُ حَمْلِهَا وَ انْقَضَی وَضَعَتْ فَاطِمَةَ فَأَشْرَقَ بِنُورِ وَجْهِهَا الْفَضَاءُ».

ترجمه:

آن هنگام که کفار، از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درخواست نمودند تا شکافتن ماه را به آنها نشان دهد – زمانی بود که خدیجه(علیها السلام)، تازه دریافته بود که به فاطمه(علیها السلام) حامله است.- خدیجه(علیها السلام) در مقابل در خواست کفار چنین گفت: چقدر زیانکار است آنکه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را تکذیب نماید و حال آنکه او بهترین رسول و پیامبر است.
وقتی فاطمه(علیها السلام) از رحم مادرش این سخنان را شنید، ندا داد: ای مادر! محزون مباش و مترس؛ زیرا که خدا با پدر من است.
چون مدّت حمل به سر آمد، فاطمه(علیها السلام) متولد شد و فضا به نور روی او روشن گردید.

ادامه مطلب


قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ مَثَلُ نُورِهِ‏ کَمِشْکاةٍ(النور:۳۵) فَاطِمَةُ‏ (فِیهَا مِصْباحٌ‏ الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الْحُسَیْنُ اُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌ‏ فَاطِمَةُ کَوْکَبٌ‏ دُرِّیٌ‏ بَیْنَ‏ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْیَا…»

ترجمه:

امام صادق(علیه السلام) راجع به قول خداى تعالى اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ مَثَلُ نُورِهِ‏ کَمِشْکاةٍ [خدا نور آسمانها و زمین است، حکایت نور او چون چراغدانی است] فرمود: [آن چراغدان] فاطمه(علیها السلام) است.
فِیهَا مِصْباحٌ‏ [در آن چراغدان چراغیست] آن چراغ حسن(علیه السلام) است.
الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ [چراغ در حبابی بلورین است] آن حباب بلورین، حسین(علیه السلام) است.
اُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌ‏ [آن حباب بلورین مانند اختر درخشانى است] فاطمه(علیها السلام) اختری درخشان در میان ن جهان‏ است.

ادامه مطلب


 

تنها امیرالمؤمنین(ع) هم‌ کفو زهرا(س)

وجود مبارک رسول خدا(ص) فرمودند: اگر دریاها مرکب بشود، درختان قلم بشوند و جن و انس بنویسند، مرکب‌ها با این قلم‌ها و کمک‌گرفتن از این مرکب‌ها تمام می‌شوند و عمر نویسندگان هم با این گستردگی تعدادشان تمام می‌شود، ولی ارزش‌های وجود علی‌بن‌ابی‌طالب تمام نمی‌شود.

کتاب‌های معتبر از وجود مبارک امام باقر(علیه‌السلام) نقل می‌کنند که حضرت باقرالعلوم فرمودند: اگر از زمان آدم تا زمان پیغمبر(ص)، تمام پاکان عالم از انبیاء و مادون انبیا تک‌تک برای ازدواج با صدیقهٔ کبری می‌آمدند، پیغمبر(ص) به تمام آنها جواب رد می‌داد و دلیل هم برایشان می‌آورد که احدی از شما در ارزش‌ها هم‌وزن و هم‌کفو زهرا(علیها‌السلام) نیستید؛ اگر من زهرا را به شما شوهر بدهم، شما همسر مادون او خواهید بود؛ اما وقتی امیرالمؤمنین برای ازدواج آمد، در جا به او فرمودند: خدا عقد تو و زهرا را در عرش خوانده است، یعنی زهرای من هم‌کفو و هم‌وزن توست؛ یعنی اگر هم دریاها مرکب بشود، همهٔ درختان قلم بشوند و همهٔ جن و انس نویسنده بشوند و بخواهند فضائل و ارزش‌های زهرا(علیها‌السلام) را بنویسند، مرکب‌ها تمام می‌شوند و عمر نویسندگان هم به پایان می‌رسد و فاطمه(علیها‌السلام) ناشناخته می‌ماند.

ادامه مطلب


عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ‏ فِی قَوْلِهِ‏ تَعَالَى إِنَّها لَإِحْدَى الْکُبَرِ * نَذِیراً لِلْبَشَرٍ( المدثر:۳۵) قَالَ: یَعْنِی فَاطِمَةَ».

ترجمه:

از ابی حمزه از امام محمّد باقر(علیه السلام) روایت شده که دربارۀ آیۀ همانا او یکى از بزرگترین‌ها است؛ هشدار دهندۀ بشر است» فرمود: منظور خدا در این آیه حضرت فاطمۀ زهرا(علیها السلام) است.

ادامه مطلب


عَنْ یُونسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: لِفَاطِمَةَ تِسْعَةُ أَسْمَاءَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَاطِمَةُ وَ الصِّدِّیقَةُ وَ الْمُبَارَکَةُ وَ الطَّاهِرَةُ وَ اَّکِیَّةُ وَ الرَّاضِیَةُ وَ الْمَرْضِیَّةُ وَ الْمُحَدَّثَةُ وَ اَّهْرَاء.»

ترجمه:

یونس بن ظبیان از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده که فرمودند: فاطمۀ زهرا(علیها السلام) نزد خدای تعالی نُه نام دارد: فاطمه و صدیقه و مبارکه و طاهره و زکیه و راضیه و مرضیه و محدَّثه و زهرا.»

ادامه مطلب


روایت شیخ صدوق! از ابن عباس

أمالی الصدوق‏ الدَّقَّاقُ عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنِ النَّخَعِیِّ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ‏ ابْنِ الْبَطَائِنِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ قَدْ أَثْبَتْنَاهُ فِی بَابِ مَا أَخْبَرَ النَّبِیُّ ص بِظُلْمِ أَهْلِ الْبَیْتِ قَالَ ص‏ وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً بَاکِیَةً تَتَذَکَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْیِ عَنْ بَیْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَکَّرُ فِرَاقِی أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّیْلُ لِفَقْدِ صَوْتِیَ الَّذِی کَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَیْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِیلَةً بَعْدَ أَنْ کَانَتْ فِی أَیَّامِ أَبِیهَا عَزِیزَةً فَعِنْدَ ذَلِکَ یُؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ بِالْمَلَائِکَةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فَتَقُولُ یَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِینَ‏ یَا فَاطِمَةُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ‏ ثُمَّ یَبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَیَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَ تُؤْنِسُهَا فِی عِلَّتِهَا فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ سَئِمْتُ الْحَیَاةَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْیَا فَأَلْحِقْنِی بِأَبِی فَیُلْحِقُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِی فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَیْهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ ذَلِکَ‏ آمِینَ‏.

ترجمه:

شیخ صدوق در امالى از ابن عبّاس رحمه اللَّه روایت کرده که رسول خدا$ فرمود:

فاطمه دختر من برترین ن از اوّلین تا آخرین آنهاست. فاطمه زهرا پاره تن من است.

زهرا نور دو چشم من است. زهرا میوه قلب من است. زهرا روح و جان من است. زهرا حوریّه‏اى است که به قیافه انسان در آمده. هنگامى که فاطمه در مقابل پروردگار خود در میان محراب عبادت مى‏ایستد نور او براى ملائکه آسمان نظیر نور ستارگان از براى اهل زمین مى‏درخشد.

خداوند به ملائکه خود مى‏فرماید: اى ملائکه من! به فاطمه که برترین کنیزان من است نظر کنید که چگونه در مقابل من قرار گرفته است. اعضاء و جوارح او از خوف من مى‏لرزد.

فاطمه با توجه قلبى مشغول عبادت من شده است من شما را شاهد مى‏گیرم که شیعیان وى را در امان مى‏گذارم.

سپس پیامبر خدا فرمود: هر گاه زهرا را مشاهده مى‏کنم، آن ستمهایى به یادم مى‏آید که بعد از من در حقّ او خواهد شد. گویا مى‏بینم که ذلّت داخل خانه وى شده باشد. احترامش از دست رفته باشد. حقّش را غصب کرده باشند. از دریافت ارث خود ممنوع شده باشد.

پهلوى او شکسته شده باشد. جنین وى سقط شده باشد و او فریاد مى‏زند:

وا محمّداه! ولى کسى به دادش نمى‏رسد، استغاثه مى‏کند ولى کسى به فریادش نخواهد رسید. لذا بعد از من دائما محزون، غصّه‏دار و گریان خواهد بود، گاهى یادآور مى‏شود که وحى از خانه‏اش قطع شده، گاهى مفارقت مرا به خاطر خواهد آورد، شبها براى اینکه صداى تلاوت قرآن مرا در نماز شب نمى‏شنود دچار وحشت خواهد شد. سپس خویشتن را بعد از آنکه در ایام پدر عزیزترین افراد بود ذلیل خواهد دید.

در همین زمان است که خداى رئوف ملائکه را مونس فاطمه قرار مى‏دهد. ایشان فاطمه را به همان گونه ندا مى‏کنند که حضرت مریم را ندا کردند و به وى مى‏گویند:

اى فاطمه! خداوند تو را از میان ن جهانیان انتخاب کرده است. اى فاطمه! فرمانبردار پروردگار خویش باش و با افراد سجده‏کننده و رکوع‏کننده سجود و رکوع نماى. سپس درد و بیمارى بر او غلبه خواهد کرد. آنگاه خداوند سبحان مریم بنت عمران را مى‏فرستد تا پرستار و مونس فاطمه باشد.

در همین حال است که فاطمه مى‏گوید:

پروردگارا! من از زندگى سیر شده و از مردم دنیا بیزارم، مرا به پدرم ملحق نما! خداى توانا او را به من ملحق مى‏نماید، زهرا اوّل کسى است از اهل بیت من که به من ملحق خواهد شد. فاطمه زهرا در حالى که محزون، غصّه‏دار، مغموم، با حقّى غصب گشته و شهید شده، بر من وارد خواهد شد. من در آن هنگام مى‏گویم:

بار خدایا! هر کسى را که به فاطمه ظلم کرده باشد لعن کن! آن کسى را که حقّ زهرا را غصب نموده باشد عقاب و عذاب کن! آن کسى را که فاطمه را ذلیل کرده باشد، ذلیل کن! آن کسى را که ضربه به پهلوى فاطمه زد به طورى که بچه خود را سقط نمود، او را در دوزخ جاودانى کن! ملائکه مى‏گویند: آمین!

 

ادامه مطلب


ریاحین ـ شخصیت حضرت زهرا(س) را با بحث کوتاه نمی‌توان معرفی کرد و آنچه می‌خوانید قطره‌ای از دریای فضیلت آن صدیقة شهیده در کلام آیت‌الله مظاهری است که به نقل از مرکز خبر حوزه تقدیم می‌شود.

آن حضرت مادری چون خدیجه دارد که باید گفت؛ اسلام، مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادری که سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابی طالب را اداره کرد و همة اموال خود را در این راه خرج کرد. مادری که چندین سال در مکه با آن مصیبتهای کمرشکن ساخت، و دوش بدوش رسول اکرم، اسلام را یاری فرمود و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد، بی‌حرمتی‌ها به او وارد شد، شماتتها در این راه دید و هر چه این اتفاقات بیشتر می‌شد، صبر و استقامت او زیادتر می‌گشت.

زهرا(س) علاوه بر آنکه در دامن مادری فداکار، با گذشت و با استقامت، و در دامن پدری چون پیامبرگرامی(ص) پرورش یافت، محیط زندگی او محیط پر تلاطمی بود. مکه با آن مصیبتها و حوادث ناگوار، محیط پرورش او بود. در شعب ابی طالب با آن حوادثی زندگی کرد که امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه آنجا را برای معاویه چنین توصیف می‌کند: شما ما را سه سال در میان آفتاب زندانی کردید، به طوری که بچه‌های ما از گرسنگی و تشنگی مردند، بزرگان ما پوست گذاردند، صدای آه و نالة زنها و بچه‌ها بلند بود.» روشن است بچه‌ای که در این چنین محیطی پرورش یابد؛ مخصوصاً اگر مربی چون پیامبر گرامی داشته باشد، استقامت او، صبر او و سعة او زیاد خواهد بود:

زهرا سلام‌الله‌علیها از نظر همسر و مصاحب، و از نظر اولاد صالح ، فوق‌العاده است. شوهری چون امیرالمؤمنین دارد که بیش از سیصد آیه از قرآن شریف دربارة او نازل شده.[۱] شوهری که از نظر تاریخ، قطعی است که اسلام مرهون او است. شوهری که به اقرار خود اهل تسنن، عمر بیش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته: لَوْلاَ عَلِیُّ‌ لَهَلَکَ عُمَرُ.[۲] فرزندانی چون حسن، حسین، زینب و کلثوم دارد که اگر نبودند، قطعاً اسلام نبود و به گفتة امام حسین وَعَلَی الْإِسْلامِ‌ السَّلاَمُ.[۳]

زهرا از نظر فرزند، ام‌الائمه‌علیهم‌السّلام است، سرّ مستودع است، مادر عصارة عالم خلقت، حضرت بَقِیّةُ اللّهِ‌ عَجَّلَ اللّهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریف است.

ادامه مطلب


ریاحین:

محمد حسین رحیمیان در رثای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سروده است:

 

ای مقام تو فراتر ز همه باورها

مادر اهل یقین سایه ی بالاسرها

 

همه مدیون تو هستند الهی مادر

سایه ات کم نشود از سر این نوکرها

 

هر کسی واژۀ یا فاطمه را یاد گرفت

نشود تا به ابد بسته به رویش درها

 

ریشه در حرمت بسیار تو دارد بانو

احترامی که گرفتند همه مادرها

 

برِکت داد به نسل تو خدای عالم

تا شود کور دو چشم همه ی ابترها

 

قبله ی ام بنینی و رباب و زینب

الگوی قاسم و عباس و علی اکبرها

 

ادامه مطلب


مقدمه: خروج حضرت زهرا از بقیع در اثر اعتراض به گریه های حضرت

حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ النَّجْرَانِیِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: الْبَکَّاءُونَ خَمْسَة… وَ أَمَّا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص فَبَکَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى تَأَذَّى بِهَا أَهْلُ الْمَدِینَةِ وَ قَالُوا لَهَا قَدْ آذَیْتِنَا بِکَثْرَةِ بُکَائِکِ[ِ إِمَّا أَنْ تَبْکِی بِاللَّیْلِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْکِی بِالنَّهَار] فَکَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْکِی حَتَّى تَقْضِیَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِف‏…»

ترجمه: امام صادق(علیه السلام) فرمود: گریه کنندگان عالم پنج نفر هستند… و اما فاطمه(علیها السلام) دختر محمد پس بر رسول خدا گریست تا مردم مدینه به وى اعتراض کردند و گفتند از فزونى گریه‏ات ما را آزار دادى یا شب گریه کن و یا روز گریان باش. پس حضرت فاطمه(علیها السلام) بر سر مقابر شهدا مى‏رفت و تا می‌خواست می‌گریست‏.

ادامه مطلب


۱) شکستن استخوان پهلو

فَأَرْسَلَ أَبُو بَکْرٍ إِلَى قُنْفُذٍ اضْرِبْهَا فَأَلْجَأَهَا إِلَى عِضَادَةِ بَیْتِهَا فَدَفَعَهَا فَکَسَرَ ضِلْعاً مِنْ جَنْبِهَا.

ترجمه: ابابکر قنفذ را فرستاد و به او گفت که فاطمه(علیها السلام) را بزن. پس قنفذ فاطمه(علیها السلام) را مجبور کرد به سمتی از خانه‌اش (به لنگۀ در) پناه ببرد پس قنفذ، فاطمه(علیها السلام) را پرت کرد (هُل داد) و استخوانی از پهلویش را شکست…

منابع شیعه: کتاب سلیم، سلیم بن قیس هلالی(۹۰هـ ق) ص۱۵۳؛ احتجاج، طبرسی،(۵۶۰هـ ق) ج۱، ص۱۰۹؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸ و ج۲۸، ص۲۸۳.

 

۲) جراحت پهلو

قال رسول الله … اللَّهُمَ‏ الْعَنْ‏ مَنْ‏ ظَلَمَهَا… وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا [جَنْبَیْهَا]

ادامه مطلب


بحث اول: مقدمات هجوم

۱) تصمیم به هجوم:

روایت بلاذری:

بَعَثَ أَبُوبَکْرٍ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ إِلَى عَلِیٍّ حِینَ‏ قَعَدَ عَنْ‏ بَیْعَتِهِ‏ وَ قَالَ ائْتِنِی بِهِ بِأَعْنَفِ الْعُنْف‏.

ترجمه:

هنگامی‌که علی(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر کناره‌گیری کرد، ابوبکر عمربن‌خطاب را به سوی علی(علیه السلام) فرستاد و گفت: او را با سخت‌ترین تندی و عتاب به نزد من بیاور. [برای بیعت گرفتن]».

ادامه مطلب


أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَرْسَلَتْ‏ إِلَى‏ أَبِی‏ بَکْرٍ تَسْأَلُهُ‏ مِیرَاثَهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ فَاطِمَةُ حِینَئِذٍ تَطْلُبُ صَدَقَةُ النَّبِیِّ] بِالْمَدِینَةِ وَ فَدَکَ وَ مَا بَقِیَ مِنْ‏ خُمُسِ خَیْبَرَ … فَأَبَى أَبُو بَکْرٍ أَنْ یَدْفَعَ إِلَى فَاطِمَةَ مِنْهَا شَیْئاً …

ترجمه: همانا دختر رسول خدا فردی را نزد ابوبکر فرستاد و میراث خود را از رسول خدا که شامل فیء مدینه (غنائم جنگی) و فدک و ما بقی خمس خیبر و … بود، از او طلب کرد، اما ابوبکر از اینکه چیزی از این اموال را به وی پس دهد خودداری کرد.

ادامه مطلب


روایت کلینی و مفید و شیخ طوسی

… فَخَرَجَتْ وَ الْکِتَابُ مَعَهَا فَلَقِیَهَا عُمَرُ فَقَالَ‏ مَا هَذَا مَعَکِ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ قَالَتْ کِتَابٌ کَتَبَهُ لِیَ ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ. قَالَ: أَرِینِیهِ فَأَبَتْ فَانْتَزَعَهُ مِنْ یَدِهَا وَ نَظَرَ فِیهِ ثُمَّ تَفَلَ فِیهِ وَ مَحَاهُ وَ خَرَقَه‏…

ترجمه: (در کوچۀ بنی‌هاشم) … پس حضرت زهرا(علیها السلام) خارج شد در حالیکه نوشته با او بود، پس عمر در راه به حضرت رسید، پس گفت: ای دختر محمد، نوشته‌ای که با خود داری چیست؟ فاطمه(علیها السلام) فرمود: نوشته‌ای است که ابوبکر برایم نوشته است، عمر گفت آن را به من نشان بده. پس فاطمه(علیها السلام) ابا کرد. پس عمر آن را از او گرفت و در آن نگاه کرد، سپس در آن آب دهان انداخت و آن را پاره کرد …

ادامه مطلب


عَنْ أبِی مُحَمَّد، قال: قَالَتْ فَاطِمَةُ وَ قَدِ اخْتَصَمَ إِلَیْهَا امْرَأَتَانِ، فَتَنَازَعَتَا فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدِّینِ إِحْدَاهُمَا مُعَانِدَةٌ وَ الْأُخْرَى مُؤْمِنَةٌ، فَفَتَحَتْ عَلَى الْمُؤْمِنَةِ حُجَّتَهَا، فَاسْتَظْهَرَتْ‏ عَلَى‏ الْمُعَانِدَةِ، فَفَرِحَتْ فَرَحاً شَدِیداً. فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: إِنَّ فَرَحَ الْمَلَائِکَةِ بِاسْتِظْهَارِکِ عَلَیْهَا أَشَدُّ مِنْ فَرَحِکِ، وَ إِنَّ حُزْنَ الشَّیْطَانِ وَ مَرَدَتِهِ بِحُزْنِهَا عَنْکِ أَشَدُّ مِنْ حُزْنِهَا. وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِلْمَلَائِکَةِ: أَوْجِبُوا لِفَاطِمَةَ بِمَا فَتَحَتْ عَلَى هَذِهِ الْمِسْکِینَةِ الْأَسِیرَةِ مِنَ الْجِنَانِ أَلْفَ أَلْفِ ضِعْفِ مَا کُنْتُ أَعْدَدْتُ لَهَا وَ اجْعَلُوا هَذِهِ سُنَّةً فِی کُلِّ مَنْ یَفْتَحُ عَلَى أَسِیرٍ مِسْکِینٍ، فَیَغْلِبُ مُعَانِداً مِثْلَ أَلْفِ أَلْفِ‏ مَا کَانَ لَهُ مُعَدّاً مِنَ الْجِنَانِ.»

ترجمه:

امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمود: دو زن خصومت خود را نزد حضرت فاطمه(علیه السلام) بردند. آن دو در مسأله‏اى از امر دین با هم اختلاف داشتند. یکی معاند بود و دیگری مؤمن. آن حضرت(علیه السلام) بر آن زن مؤمن [راه اقامه] دلیل و برهانش را گشود و او بر زن معاند غالب گشت و به همین دلیل بسیار خوشحالی نمود.

ادامه مطلب


رُوِیَ‏ أَنَّ الْیَهُودَ کَانَ لَهُمْ عُرْسٌ فَجَاءُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ قَالُوا: لَنَا حَقُّ الْجِوَارِ فَنَسْأَلُکَ أَنْ تَبْعَثَ فَاطِمَةَ بِنْتَکَ إِلَى دَارِنَا حَتَّى یَزْدَادَ [یزدانَ] عُرْسُنَا بِهَا وَ أَلَحُّوا عَلَیْهِ‏ فَقَالَ: إِنَّهَا زَوْجَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ هِیَ بِحُکْمِهِ وَ سَأَلُوهُ أَنْ یَشْفَعَ إِلَى عَلِیٍّ فِی ذَلِکَ وَ قَدْ جَمَعَ الْیَهُودُ الطِّمَّ وَ الرِّمَّ مِنَ الْحُلِیِّ وَ الْحُلَلِ وَ ظَنَّ الْیَهُودُ أَنَّ فَاطِمَةَ تَدْخُلُ فِی بِذْلَتِهَا وَ أَرَادُوا اسْتِهَانَةً بِهَا فَجَاءَ جَبْرَئِیلُ بِثِیَابٍ مِنَ الْجَنَّةِ وَ حُلِیٍّ وَ حُلَلٍ لَمْ یَرَوْا مِثْلَهَا فَلَبِسَتْهَا فَاطِمَةُ وَ تَحَلَّتْ بِهَا فَتَعَجَّبَ النَّاسُ مِنْ زِینَتِهَا وَ أَلْوَانِهَا وَ طِیبِهَا فَلَمَّا دَخَلَتْ فَاطِمَةُ دَارَ الْیَهُودِ سَجَدَ لَهَا نِسَاؤُهُمْ یُقَبِّلْنَ الْأَرْضَ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ أَسْلَمَ بِسَبَبِ مَا رَأَوْا خَلْقٌ کَثِیرٌ مِنَ الْیَهُودِ».

ادامه مطلب


عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ لَیْلَةً صَلَاةَ الْعِشَاءِ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِ الصَّفِّ فَقَالَ: یَا مَعَاشِرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ أَنَا رَجُلٌ غَرِیبٌ فَقِیرٌ وَ أَسْأَلُکُمْ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ فَأَطْعِمُونِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: أَیُّهَا الْحَبِیبُ لَا تَذْکُرِ الْغُرْبَةَ فَقَدْ قَطَعْتَ نِیَاطَ قَلْبِی أَمَّا الْغُرَبَاءُ فَأَرْبَعَةٌ قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ؟
قَالَ مَسْجِدٌ ظَهْرَانَیْ قَوْمٍ لَا یُصَلُّونَ فِیهِ وَ قُرْآنٌ فِی أَیْدِی قَوْمٍ لَا یَقْرَؤونَ فِیهِ وَ عَالِمٌ بَیْنَ قَوْمٍ لَا یَعْرِفُونَ حَالَهُ وَ لَا یَتَفَقَّدُونَهُ وَ أَسِیرٌ فِی بِلَادِ الرُّومِ بَیْنَ الْکُفَّارِ لَا یَعْرِفُونَ اللَّهَ ثُمَّ قَالَ: مَنِ الَّذِی یَکْفِی مَؤونَةَ هَذَا الرَّجُلِ فَیُبَوِّأَهُ اللَّهُ فِی الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلَى فَقَامَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَخَذَ بِیَدِ السَّائِلِ وَ أَتَى بِهِ إِلَى حُجْرَةِ فَاطِمَةَ فَقَالَ: یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ انْظُرِی فِی أَمْرِ هَذَا الضَّیْفِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: یَا ابْنَ الْعَمِّ لَمْ یَکُنْ فِی الْبَیْتِ إِلَّا قَلِیلٌ مِنَ الْبُرِّ صَنَعْتُ مِنْهُ طَعَاماً وَ الْأَطْفَالُ مُحْتَاجُونَ إِلَیْهِ وَ أَنْتَ صَائِمٌ وَ الطَّعَامُ قَلِیلٌ لَا یُغْنِی غَیْرَ وَاحِدٍ فَقَالَ: أَحْضِرِیهِ فَذَهَبَتْ وَ أَتَتْ بِالطَّعَامِ وَ وَضَعَتْهُ فَنَظَرَ إِلَیْهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَرَآهُ قَلِیلًا فَقَالَ فِی نَفْسِهِ: لَا یَنْبَغِی أَنْ آکُلَ مِنْ هَذَا الطَّعَامِ فَإِنْ أَکَلْتُهُ لَا یَکْفِی الضَّیْفَ فَمَدَّ یَدَهُ إِلَى السِّرَاجِ یُرِیدُ أَنْ یُصْلِحَهُ فَأَطْفَأَهُ وَ قَالَ لِسَیِّدَةِ النِّسَاءِ: تَعَلَّلِی فِی إِیقَادِهِ حَتَّى یُحْسِنَ الضَّیْفُ أَکْلَهُ ثُمَّ ائْتِینِی بِهِ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یُحَرِّکُ فَمَهُ الْمُبَارَکَ یُرِی الضَّیْفَ أَنَّهُ یَأْکُلُ وَ لَا یَأْکُلُ إِلَى أَنْ فَرَغَ الضَّیْفُ مِنْ‏ أَکْلِهِ وَ شَبِعَ وَ أَتَتْ خَیْرُ النِّسَاءِ بِالسِّرَاجِ وَ وَضَعَتْهُ وَ کَانَ الطَّعَامُ بِحَالِهِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لِضَیْفِهِ: لِمَ مَا أَکَلْتَ الطَّعَامَ؟
فَقَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ أَکَلْتُ الطَّعَامَ وَ شَبِعْتُ وَ لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَارَکَ فِیهِ ثُمَّ أَکَلَ مِنَ الطَّعَامِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدَةُ النِّسَاءِ وَ الْحَسَنَانِ وَ أَعْطَوْا مِنْهُ جِیرَانَهُمْ وَ ذَلِکَ مِمَّا بَارَکَ اللَّهُ تَعَالَى فِیهِ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَتَى إِلَى مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ:یَا عَلِیُّ کَیْفَ کُنْتَ مَعَ الضَّیْفِ؟
فَقَالَ: بِحَمْدِ اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِخَیْرٍ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى تَعَجَّبَ مِمَّا فَعَلْتَ‏ الْبَارِحَةَ مِنْ‏ إِطْفَاءِ السِّرَاجِ وَ الامْتِنَاعِ مِنَ الْأَکْلِ لِلضَّیْفِ فَقَالَ: مَنْ أَخْبَرَکَ بِهَذَا؟ فَقَالَ: جَبْرَائِیلُ وَ أَتَى بِهَذِهِ الْآیَةِ فِی شَأْنِکَ‏ وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ…‏».

ترجمه:

از عبد الله بن مسعود روایت شده که گفت: شبی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نماز عشاء را خواند. مردی از بین صف ایستاد و گفت: ای گروه مهاجر و انصار، من مردی غریب و فقیرم و در مسجد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از شما می‌خواهم که به من طعام دهید.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: ای حبیب! غربت را یاد نکن که رگ قلبم را بریدی. غریب‌ها چهار گروه هستند. گفتند: یا رسول الله! آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: مسجدی در وسط قومی که در آن نماز نمی‌خوانند و قرآنی در دست قومی که آن را قرائت نمی‌کنند و عالِمی بین قومی که حال اورا نمی‌دانند و از او تفقّد نمی‌نمایند و اسیری در بلاد روم بین کفار که خدا را نمی‌شناسند. سپس فرمود: کیست که کفایت کند مؤونۀ این مرد را تا خدا او را در فردوس اعلی جای دهد؟
امیر المؤمنین(علیه السلام) ایستاد و دست سائل را گرفت و او را به حجرۀ فاطمه(علیها السلام) برد و فرمود: ای دختر رسول خدا! در امر این مهمان نظری بنما.
فاطمه(علیها السلام) فرمود: ای پسر عمو! در خانه جز کمی گندم نبود که از آن غذایی درست کردم… و شما روزه داری و غذا کم است و غیر از یک نفر را سیر نمی‌کند. امیر مومنان(علیه السلام) فرمود: غذا را حاضر کنید. حضرت فاطمه(علیها السلام) رفت و غذا را آورد و آن را گذاشت امیر المؤمنین(علیه السلام) به آن نگاه کرد و دید که کم است پس به خود گفت:سزاوار نیست که از این غذا بخورم اگر بخورم مهمان را کفایت ننماید. پس دستش را به قصد اصلاح چراغ به سوی آن دراز کرد و آن را خاموش کرد و به سیده ن فرمود: در روشن کردن چراغ تعلل کن تا مهمان غذایش را خوب بخورد. بعد آن را برایم بیاور و امیرالمؤمنین(علیه السلام) دهان مبارک خود را تکان می‌داد و چنان وانمود می‌کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است ولی غذا نمی‌خورد تا این که مهمان از خوردن فارغ شد و سیر گشت و سیده ن چراغ را آورد و گذاشت و غذا به حال خود بود [چیزی از آن کم نشده بود].
امیر المؤمنین(علیه السلام) به مهمانش فرمود: چرا غذا را نخوردی؟ گفت: یا ابا الحسن! غذا خوردم و سیر شدم و لکن خداوند به آن برکت داده است. پس امیر المؤمنین(علیه السلام) و سیده ن(علیها السلام) و حسنین از غذا خوردند و از آن به همسایگانشان دادند و خداوند به آن برکت داده بود. وقتی صبح شد امیر المؤمنین(علیه السلام) به مسجد رسول خدا آمدند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: یا علی! با مهمان چگونه بودی؟ گفت: بحمد الله ای رسول خدا! به خیر بود. فرمود: خداوند تعجب نمود از آنچه دیشب کردی – خاموش کردن چراغ و خودداری از خوردن به خاطر مهمان- عرض کرد: چه کسی این خبر را به شما داد؟
حضرت(صلی الله علیه و آله) فرمود: جبرئیل و این آیه را در شأن تو آورد: (وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون)‏. (ال:۹) و [دیگران] را بر خودشان ترجیح می‌دهند- تا آخر آیه-».

ادامه مطلب


إِنَّ خَدِیجَةَ کَانَتْ تُصَلِّی یَوْماً فَقَصَدَت أَنْ تُسَلِّمَ فِی الثَّالِثَةِ فَنَادَتْهَا فَاطِمَةُ مِنْ بَطْنِهَا: قُومِی یَا أُمَّاهْ فَإِنَّکِ فِی الثَّالِثَةِ».

ترجمه:

روزی حضرت خدیجه(علیهاالسلام) نماز می‌خواند خواست در رکعت سوم سلام دهد، فاطمه(علیهاالسلام) از شکم وی ندا داد: برخیز ای مادر تو در رکعت سوم هستی.

ادامه مطلب


حَضَرَت امْرَأَةٌ عِنْدَ الصِّدِّیقَةِ فَاطِمَةَ اَّهْرَاءِ فَقَالَتْ: إِنَّ لِی وَالِدَةً ضَعِیفَةً وَ قَدْ لُبِسَ عَلَیْهَا فِی أَمْرِ صَلَاتِهَا شَیْ‏ءٌ، وَ قَدْ بَعَثَتْنِی إِلَیْکِ أَسْأَلُکِ فَأَجَابَتْهَا فَاطِمَةُ عَنْ ذَلِکَ، ثُمَّ ثَنَّتْ، فَأَجَابَتْ، ثُمَّ ثَلَّثَتْ [فَأَجَابَتْ‏] إِلَى أَنْ عَشَّرَتْ فَأَجَابَتْ، ثُمَّ خَجِلَتْ مِنَ الْکَثْرَةِ، فَقَالَتْ: لَا أَشُقُّ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ‌اللَّهِ.
قَالَتْ فَاطِمَةُ: هَاتِی وَ سَلِی عَمَّا بَدَا لَکِ، أَرَأَیْتِ مَنِ اکْتُرِىَ یَوْماً یَصْعَدُ إِلَى سَطْحٍ بَحَمْلٍ ثَقِیلٍ، وَ کِرَاؤُهُ مِائَةُ أَلْفِ دِینَارٍ، أَیَثْقُلُ عَلَیْهِ؟ فَقَالَتْ: لَا.
فَقَالَتْ: اکْتُرِیتُ‏ أَنَا لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ بِأَکْثَرَ مِنْ مِلْ‏ءِ مَا بَیْنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ لُؤْلُؤاً فَأَحْرَى أَنْ لَا یَثْقُلَ عَلَیَّ، سَمِعْتُ أَبِی [رَسُولَ اللَّهِ‏] یَقُولُ: إِنَّ عُلَمَاءَ شِیعَتِنَا یُحْشَرُونَ، فَیُخْلَعُ عَلَیْهِمْ مِنْ خِلَعِ الْکَرَامَاتِ عَلَى قَدْرِ کَثْرَةِ عُلُومِهِمْ، وَ جِدِّهِمْ فِی إِرْشَادِ عِبَادِ اللَّهِ، حَتَّى یُخْلَعَ عَلَى الْوَاحِدِ مِنْهُمْ أَلْفُ أَلْفِ خِلْعَةٍ مِنْ نُورٍ.
ثُمَّ یُنَادِی مُنَادِی رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ: أَیُّهَا الْکَافِلُونَ لِأَیْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ، النَّاعِشُونَ‏ لَهُمْ عِنْدَ انْقِطَاعِهِمْ عَنْ آبَائِهِم- الَّذِینَ هُمْ أَئِمَّتُهُمْ- هَؤُلَاءِ تَلَامِذَتُکُمْ وَ الْأَیْتَامُ الَّذِینَ کَفَلْتُمُوهُمْ وَ نَعَشْتُمُوهُمْ فَاخْلَعُوا عَلَیْهِمْ [کَمَا خَلَعْتُمُوهُمْ‏] خِلَعَ الْعُلُومِ فِی الدُّنْیَا.
فَیَخْلَعُونَ عَلَى کُلِّ وَاحِدٍ مِنْ أُولَئِکَ الْأَیْتَامِ عَلَى قَدْرِ مَا أَخَذُوا عَنْهُمْ مِنَ الْعُلُومِ حَتَّى إِنَّ فِیهِمْ- یَعْنِی فِی الْأَیْتَامِ- لَمَنْ یُخْلَعُ عَلَیْهِ مِائَةُ أَلْفِ خِلْعَةٍ وَ کَذَلِکَ یَخْلَعُ هَؤُلَاءِ الْأَیْتَامُ عَلَى مَنْ تَعَلَّمَ مِنْهُمْ.
ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: أَعِیدُوا عَلَى هَؤُلَاءِ الْعُلَمَاء الْکَافِلِینَ لِلْأَیْتَامِ حَتَّى تُتِمُّوا لَهُمْ خِلَعَهُمْ، وَ تُضَعِّفُوهَا فَیُتِمُّ لَهُمْ مَا کَانَ لَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَخْلَعُوا عَلَیْهِمْ، وَ یُضَاعِفُ لَهُمْ، وَ کَذَلِکَ مَنْ بِمَرْتَبَتِهِمْ‏ مِمَّنْ یُخْلَعُ عَلَیْهِ عَلَى مَرْتَبَتِهِمْ.
وَ قَالَتْ فَاطِمَةُ: یَا أَمَةَ اللَّهِ إِنَّ سِلْکاً مِنْ تِلْکِ الْخِلَعِ لَأَفْضَلُ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ‏ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ».

ادامه مطلب


حَدَّثَنَا مَسْلَمَةُ بْنُ خَالِدٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ‏ فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَ:‏ یُوفُونَ بِالنَّذْرِ (الإنسان: ۷) قَالَ: مَرِضَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ‏ وَ هُمَا صَبِیَّانِ صَغِیرَانِ فَعَادَهُمَا رَسُولُ اللَّهِوَ مَعَهُ رَجُلَانِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا: یَا أَبَا الْحَسَنِ لَوْ نَذَرْتَ فِی ابْنَیْکَ نَذْراً إِن اللَّهُ عَافَاهُمَا.
فَقَالَ: أَصُومُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ شُکْراً لله عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَذَلِکَ قَالَتْ فَاطِمَةُ وَ قَالَ الصَّبِیَّانِ: وَ نَحْنُ أَیْضاً نَصُومُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ کَذَلِکَ قَالَتْ‏ جَارِیَتُهُمْ‏ فِضَّةُ فَأَلْبَسَهُمَا اللَّهُ عَافِیَةً فَأَصْبَحُوا صِیَاماً وَ لَیْسَ عِنْدَهُمْ طَعَامٌ فَانْطَلَقَ عَلِیٌّ إِلَى جَارٍ لَهُ مِنَ الْیَهُودِ یُقَالُ لَهُ شَمْعُونُ یُعَالِجُ الصُّوفَ فَقَالَ: هَلْ لَکَ أَنْ تُعْطِیَنِی جِزَّةً مِنْ صُوفٍ تَغْزِلُهَا لَکَ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ بِثَلَاثَةِ أَصْوُعٍ مِنْ شَعِیرٍ ؟قَالَ: نَعَمْ. فَأَعْطَاهُ فَجَاءَ بِالصُّوفِ وَ الشَّعِیرِ وَ أَخْبَرَ فَاطِمَةَ فَقَبِلَتْ وَ أَطَاعَتْ ثُمَّ عَمَدَتْ فَغَزَلَتْ ثُلُثَ الصُّوفِ ثُمَّ أَخَذَتْ صَاعاً مِنَ الشَّعِیرِ فَطَحَنَتْهُ وَ عَجَنَتْهُ وَ خَبَزَتْ مِنْهُ خَمْسَةَ أَقْرَاصٍ لِکُلِّ وَاحِدٍ قُرْصاً وَ صَلَّى عَلِیٌّ مَعَ النَّبِیِّ الْمَغْرِبَ ثُمَّ أَتَى مَنْزِلَهُ فَوُضِعَ الْخِوَانُ وَ جَلَسُوا خَمْسَتُهُمْ فَأَوَّلُ لُقْمَةٍ کَسَرَهَا عَلِیٌّ إِذَا مِسْکِینٌ قَدْ وَقَفَ بِالْبَابِ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ أَنَا مِسْکِینٌ مِنْ مَسَاکِینِ الْمُسْلِمِینَ أَطْعِمُونِی مِمَّا تَأْکُلُونَ أَطْعَمَکُمُ اللَّهُ عَلَى مَوَائِدِ الْجَنَّةِ فَوَضَعَ اللُّقْمَةَ مِنْ یَدِهِ ثُمَّ قَالَ:

ادامه مطلب


عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ:‏ صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَاةَ الْعَصْرِ فَلَمَّا انْفَتَلَ جَلَسَ فِی قِبْلَتِهِ وَ النَّاسُ حَوْلَهُ فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَ إِلَیْهِ شَیْخٌ مِنْ مُهَاجِرَةِ الْعَرَبِ عَلَیْهِ سَمَلٌ قَدْ تَهَلَّلَ وَ أَخْلَقَ وَ هُوَ لَا یَکَادُ یَتَمَالَکُ کِبَراً وَ ضَعْفاً فَأَقْبَلَ عَلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ یَسْتَحِثُّهُ الْخَبَرَ فَقَالَ الشَّیْخُ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ أَنَا جَائِعُ الْکَبِدِ فَأَطْعِمْنِی وَ عَارِی الْجَسَدِ فَاکْسُنِی وَ فَقِیرٌ فَأَرِشنِی فَقَالَ: مَا أَجِدُ لَکَ شَیْئاً وَ لَکِنَّ الدَّالَّ عَلَى الْخَیْرِ کَفَاعِلِهِ انْطَلِقْ إِلَى مَنْزِلِ مَنْ یُحِبُّ اللَّهَ‏ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ یُؤْثِرُ اللَّهَ عَلَى نَفْسِهِ انْطَلِقْ إِلَى حُجْرَةِ فَاطِمَةَ وَ کَانَ بَیْتُهَا مُلَاصِقَ بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ الَّذِی یَنْفَرِدُ بِهِ لِنَفْسِهِ مِنْ أَزْوَاجِهِ وَ قَالَ: یَا بِلَالُ قُمْ فَقِفْ بِهِ عَلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَانْطَلَقَ الْأَعْرَابِیُّ مَعَ بِلَالٍ فَلَمَّا وَقَفَ عَلَى بَابِ فَاطِمَةَ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِکَةِ وَ مَهْبِطَ جَبْرَئِیلَ الرُّوحِ الْأَمِینِ بِالتَّنْزِیلِ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.
فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ فَمَنْ أَنْتَ یَا هَذَا؟ قَالَ: شَیْخٌ مِنَ الْعَرَبِ أَقْبَلْتُ عَلَى أَبِیکِ سَیِّدِ الْبَشَرِ مُهَاجِراً مِنْ شُقَّةٍ وَ أَنَا یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ عَارِی الْجَسَدِ جَائِعُ الْکَبِدِ فَوَاسِینِی یَرْحَمُکِ اللَّهُ وَ کَانَ لِفَاطِمَةَ وَ عَلِیٍّ فِی تِلْکَ الْحَالِ وَ رَسُولِ اللَّهِ ثَلَاث [لیالٍ] مَا طَعِمُوا فِیهَا طَعَاماً وَ قَدْ عَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ ذَلِکَ مِنْ شَأْنِهِمَا فَعَمَدَتْ فَاطِمَةُ إِلَى جِلْدِ کَبْشٍ مَدْبُوغٍ بِالْقَرَظِ کَانَ یَنَامُ عَلَیْهِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَقَالَتْ: خُذْ هَذَا أَیُّهَا الطَّارِقُ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَرْتَاحَ لَکَ مَا هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ.

ادامه مطلب


أَنَّهُ لَمَّا اشْتَدَّ الْمَرَضُ بِسَیِّدَةِ النِّسَاءِ دَخَلَ عَلِیٌّ وَ عِنْدَهَا وَلَدَاهَا … فَقَالَتْ: یَا ابْنَ عَمِّی وَ یَا بَابَ مَدِینَةِ عِلْمِ النَّبِیِّ وَ یَا زَوْجِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ یَا صَاحِبَ السُّلَالَةِ الطَّاهِرَةِ أُوصِیکَ مِنْ بَعْدِی بِحِفْظِ هَذَیْنِ الْوَلَدَیْنِ فَهُمَا قُرَّتَا عَیْنِ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَفَاهُمَا مَا لَقِیَاهُ مِنْ فِرَاقِ جَدِّهمَا وَ عَنْ قَرِیبٍ یَفْقِدَانِ أُمَّهُمَا…
فَبَکَى عَلِیٌّ وَ قَالَ: یَا بِنْتَ الْمُصْطَفَى وَ یَا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ رُوحِی لِرُوحِکِ الْفِدَاءُ. یَا بِنْتَ الْبَشِیرِ النَّذِیرِ وَ مَنْ أَرْسَلَ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ. فَلَمَّا عَرَفَت[فاطمه] الرِّضَا مِنْ الْمُرْتَضَى قَالَتْ: إِذَا فَرَغْتَ مِنْ أَمْرِی وَ وَضَعْتَنِی فِی قَبْرِی فَخُذْ تِلْکَ الْقَارُورَةَ وَ الْحُقَّةَ وَ وَضَعَهُمَا فِی لَحَدِی…
سَأَلَهَا عَلِیٌّ مَا فِی هَذِهِ الْحُقَّةِ فَفَتَحَهَا فَإِذَا فِیهَا حَرِیرَةٌ خَضْرَاءُ وَ فِی الْحَرِیرَةِ وَرَقَةٌ بَیْضَاءُ فِیهَا أَسْطُر مَکْتُوبَة وَ النُّور یَلْمَعُ.
قَالَتْ: یَا أَبَا الْحَسَنِ لَمَّا زَوَّجْنِی مِنْکَ أَبِی کَانَ عِنْدِی فِی لَیْلِ اَّوَاجِ قَمِیصَانِ أَحَدُهُمَا جَدِید وَ الْآخَرُ عَتِیق مُرَقَّعٌ فَبَیْنَمَا أَنَا عَلَى سَجَّادَةٍ إِذْ طَرَقَ الْبَابَ سَائِلٌ وَ قَالَ: یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنَ الْخَیْرِ وَ الْفُتُوَّةِ جَرَتْ الْعَادَةُ فِی النَّاسِ یَقْصِدُونَ بُیُوتَ الْأَعْرَاسِ لِأَنَّهَا لاَ تَخْلُو مِنَ الطَّعَامِ لِمَنْ حَضَرَ مِنْ الْخَاصِّ وَ الْعَامِّ وَ إِنْ کَانَ عِنْدَکُمْ قَمِیصٌ خَلق فَإِنِّی بِهِ جَدِیرٌ لِأَنِّی رَجُلٌ فَقِیرٌ یَا أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ فَقِیرکُمْ عَارِی الْجَسَدِ.
فَعَمَدَتُ إِلَى الْقَمِیصِ الْجَدِیدِ فَدَفَعْتُهُ إِلَیْهِ وَ لَبِسْتُ الْقَمِیصَ الْخَلِقَ.
قَالَتْ: یَا أَبَا الْحَسَن! فَلَمَّا أَصْبَحْتُ عِنْدَکَ بِالْقَمِیصِ الْخَلِقِ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ عَلَیَّ فَقَالَ: یَا بُنَیَّة أَ لَیْسَ قَدْ کَانَ لَکِ الْقَمِیصُ الْجَدِید فَلِمَ لاَ تلبسیه؟
فَقُلْتُ: یَا أَبَتِ تصدقتها لِسَائِلٍ فَقَالَ: نِعْمَ مَا فَعَلْتِ وَ لَوْ لَبِسْتِ الْجَدِیدَ لِأَجْلِ بَعْلکِ وَ تَصَدَّقْتِ بِالْعَتِیقِ لَحَصَلَ لَکِ بِالْحَالَیْنِ التَّوْفِیقُ.
قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِکَ اهْتَدَیْنَا وَ اقْتَدَیْنَا إِنَّکَ لَمَّا تَزَوَّجْتَ بِأُمِّی خَدِیجَة وَ أَنْفَقْتَ جَمِیعَ مَا أَعْطَتْکَ فِی طَاعَةِ الْمَوْلَى حَتَّى أَفْضَت بِکَ الْحَالُ أنْ وَقَفَ بِبَابِکَ بَعْضُ السَّائِلِینَ فَأَعْطَیْتَهُ قَمِیصکَ وَ الْتَّحَفْتَ بِالْحَصِیرِ حَتَّى نَزَلَ جَبْرَئِیلُ [بِنزُولِ آیة فی شَأنِکَ]. فَبَکَى النَّبِیُّ ثُمَّ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: اقْرَأْ عَلَى فَاطِمَةَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهَا: تَطْلُبُ مَا شَاءَتْ وَ لَوْ طَلَبَتْ مَا فِی الْخَضْرَاءِ وَ الْغَبْرَاءِ وَ بَشّرْهَا أنِّی اُحِبُّهَا.
فَقَالَ لِی: بُنَیَّة إنَّ رَبَّکِ یُسَلِّمُ عَلَیْکِ وَ یَقُولُ لَکِ اطْلُبِی مَا شِئْتِ.
فَقُلْتُ: یَا أَبَتَاهْ قَدْ شَغَلَنِی لَذَّةُ خِدْمَتِهِ عَنْ مَسْأَلَتِهِ لا حَاجَة لِی غَیْرُ النَّظَرِ إِلَى وَجْهِهِ الْکَرِیمِ فِی دَارِ السَّلَامِ.
فَقَالَ: یَا بُنَیَّة ارْفَعِی یَدَیْکِ فَرَفَعْتُ یَدَیّ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِأُمَّتِی وَ أَنَا أَقُولُ: آمِینَ. فَجَاءَ جَبْرَئِیلُ بِرِسَالَةٍ مِنَ الْجَلِیلِ: قَدْ غَفَرْتُ لِعُصَاةِ أُمَّتِکَ مِمَّنْ فِی قَلْبِهِ مَحَبَّةُ فَاطِمَةَ وَ أبیها وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا.
فَقَالَ: أُرِیدُ بِذَلِکَ سِجِلًّا فَأَمَرَ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَأْخُذَ سندسةً خَضْرَاءَ وَ سندسةً بَیْضَاءَ وَ کَانَ فِیهِمَا: کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ( الانعام: ۵۴) وَ شَهِدَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ شَهِدَ الرَّسُولُ وَ قَالَ: یَا بُنَیَّة یَکُونُ هَذَا الْکِتَابُ فِی هَذِهِ الْحُقَّة فَإِذَا کَانَ یَوْمُ وَفَاتِکَ فَعَلَیْکِ بِالْوَصِیَّةِ أَنْ یُوضَعَ فِی لَحْدِکِ فَإِذَا قَامَ النَّاسُ فِی الْقِیَامَةِ وَ انْقَطَعَ الْمُذْنِبُونَ وَ سحبتهم اَّبَانِیَةُ إِلَى النَّارِ فَسَلِّمِی الْوَدِیعَة إِلَیَّ حَتَّى أَطْلُبَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَّ وَ عَلَیْکِ فَأَنْتِ وَ أَبُوکِ رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِینَ.»

ادامه مطلب


 

ید الله را ز بسط حق ببستند

نگین خاتمیت را شکستند

 

به جای آن سلیمان دیو بنشست

زکین مشکات نور الله بشکست

 

خزان شد گلشن ختم النبیین

که شد پژمرده یاس آل یس

 

سیه پوش از زمین تا عرش أعلی

مگر بگرفته ماه روی زهرا

 

شبی تاریک و در خوابند اغیار

در آنشب هفت کوکب هست بیدار

 

کنار زهره ی زهرا شده جمع

چو پروانه بگرد پرتو شمع

ادامه مطلب


عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:‏ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: … لَوْ کَانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکَانَ عَلِیّاً‏ وَ لَوْ کَانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَکَانَ الْحَسَنَ [حَسَناً]وَ لَوْ کَانَ الْحَیَاءُ صُورَةً لَکَانَ الْحُسَیْنَ [حُسَیناً]وَ لَوْ کَانَ الْحُسْنُ شَخْصاً [هَیْئَةً] لَکَانَتْ فَاطِمَةَ بَلْ‏ هِیَ‏ أَعْظَمُ‏ إِنَّ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً‌ وَ شَرَفاً وَ کَرَماً».( )

ترجمه:

از ابن عباس منقول است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: … اگر حلم و بردباری به صورت یک انسان مجسّم در آید، می‌شود علی بن ابیطالب(علیه السلام) و اگر فضل به صورت شخصی مجسم شود، آن شخص، امام مجتبی(علیه السلام) است. اگر حیا صورتی باشد، آن صورت امام حسین(علیه السلام) است. اگر حُسن‌ و نیکی‌ به صورت شخصی در آید آن شخص، حضرت فاطمۀ زهرا(علیها السلام) است. بلکه آن حضرت(علیها السلام) اعظم از حُسن است، به راستی که دخترم فاطمه (علیها السلام) از جهت ریشه و شرافت و کرم، بهترینِ اهل زمین است.

ادامه مطلب


عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ یُرِیدُ فَاطِمَةَ وَ أَنَا مَعَهُ فَلَمَّا انْتَهَیْتُ إِلَى الْبَابِ وَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهِ فَدَفَعَهُ‏ ثُمَّ قَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَدْخُلُ؟ قَالَتْ: ادْخُلْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَدْخُلُ أَنَا وَ مَنْ مَعِی؟ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ عَلَیَّ قِنَاعٌ فَقَالَ: یَا فَاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ مِلْحَفَتِکِ فَقَنِّعِی بِهِ رَأْسَکِ فَفَعَلَتْ ثُمَّ قَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَدْخُلُ؟ قَالَتْ: نَعَمْ یَا رَسُولَ‏ اللَّهِ قَالَ: أَنَا وَ مَنْ مَعِی؟قَالَتْ: وَ مَنْ مَعَکَ قَالَ جَابِرٌ فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ وَ دَخَلْتُ وَ إِذَا وَجْهُ فَاطِمَةَ أَصْفَرُ کَأَنَّهُ بَطْنُ جَرَادَةٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَا لِی أَرَى وَجْهَکِ أَصْفَرَ؟ قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ الْجُوعُ. فَقَالَ: اللَّهُمَّ مُشْبِعَ الْجَوْعَةِ وَ دَافِعَ الضَّیْعَةِ أَشْبِعْ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ قَالَ جَابِرٌ: فَوَاللَّهِ لَنَظَرْتُ إِلَى الدَّمِ یَنْحَدِرُ مِنْ قُصَاصِهَا حَتَّى عَادَ وَجْهُهَا أَحْمَرَ فَمَا جَاعَتْ بَعْدَ ذَلِکَ الْیَوْمِ.»

ترجمه:

عمرو بن شمر از جابر جعفی از امام باقر(علیه السلام) و حضرت از جابر بن عبد اللَّه انصارى روایت می‌کند که گفت: یک روز پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله) متوجه خانه فاطمۀ زهرا(علیها السلام) شد من هم با آن بزرگوار بودم، وقتی به در خانه رسیدیم رسول خدا دست مبارک خود را به در نهاد و آن را فشار داد سپس فرمود: السلام علیکم، فاطمۀ زهرا(علیها السلام) عرض کرد: علیک السلام یا رسول اللَّه! پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: داخل‏ شوم؟ عرض کرد: داخل شوید یا رسول الله! فرمود: من با کسى که همراهم است داخل شوم؟ فاطمه(علیها السلام) گفت: یا رسول الله! من مقنعه بر سر ندارم، پیغمبر خدا فرمود: ای فاطمه! گوشه ملحفه‌ات را بگیر و با آن سر خود را بپوشان. فاطمه(علیها السلام) این عمل را انجام داد باز رسول خدا فرمود: السلام علیکم، فاطمه(علیها السلام) عرض کرد: و علیک السلام یا رسول اللَّه! پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: [اجازه هست که] داخل شوم؟ فاطمه(علیها السلام) گفت: بله یا رسول الله! فرمود: با کسى که همراهم است داخل شوم؟ عرض کرد: چه کسی همراهتان است؟ فرمود: جابر.
[جابر می‌گوید:] پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) داخل شد و من هم داخل شدم، صورت مبارک فاطمه(علیها السلام) زرد شده بود، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: چرا صورت تو را زرد می‌بینم؟ گفت: یا رسول الله! [از شدت] گرسنگى.
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) [دعا کرد و] گفت: اى خدایى که گرسنگی را به سیری بدل می‌کنى … فاطمه دختر محمّد را سیر کن. جابر می‌گوید: به خدا قسم دیدم که خون از قسمت جلوی سر فاطمه اطهر(علیها السلام) به طرف پایین جریان یافت طوری که صورتش قرمز و گلگون گردید و دیگر بعد از آن روز گرسنه نشد.

ادامه مطلب


عَنِ الصَّادِق: … إِنَّ فَاطِمَةَ مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَى أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ یَکْتُبُ ذَلِکَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ».(۱)

ترجمه:

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: همانا فاطمه(علیها السلام) پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هفتاد و پنج روز زنده بود و اندوه فراوانى از رحلت پدرش بر او وارد شده بود و جبرئیل مى‏آمد و او را در رحلت پدر تسلیت مى‏گفت و او را خوشدل مى‏داشت و از پدرش و جایگاه وى به او گزارش مى‏داد و از آنچه پس از وى براى ذریه‏اش پیش می‌آید خبر مى‏داد و على(علیه السلام) آنها را مى‏نوشت؛ این مصحف فاطمه(علیها السلام) است.

ادامه مطلب


رَوَى النُّعْمَانُ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الشَّیْخِ: قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، قَالَ: لَمَّا خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ مِنْ مَنْزِلِهِ، خَرَجَتْ فَاطِمَةُ [وَالِهَةً]! فَمَا بَقِیَتْ امْرَأَةٌ هَاشِمِیَّةٌ إِلَّا خَرَجَتْ مَعَهَا حَتَّى انْتَهَتْ مِنَ الْقَبْرِ فَقَالَتْ: خَلُّوا عَنِ ابْنِ عَمِّی، فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً [أَبِی] بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ، لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی، وَ لَأَضَعَنَّ قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ [الَّذِی کَانَ عَلَیْهِ حِینَ خَرَجَتْ نَفْسُهُ] عَلَى رَأْسِی وَ لَأَخْرُجَنَ‏ [لَأَصْرُخَنَّ] إِلَى اللَّهِ، فَمَا صَالِحٌ بِأَکْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِ ابْنِ عَمِّی، وَ لَا النَّاقَةُ بِأَکْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِّی، وَ لَا الْفَصِیلُ بِأَکْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنْ وَلَدِی.
قَالَ سَلْمَانُ: وَ کُنْتُ قَرِیباً مِنْهَا، فَرَأَیْتُ وَ اللَّهِ‏ حِیطَانَ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ انْقَلَعَتْ [تَقَلَّعَتْ] مِنْ أَسْفَلِهَا، حَتَّى لَوْ أَرَادَ الرَّجُلُ أَنْ یَنْفُذَ مِنْ تَحْتِهَا لَنَفَذَ!
فَقُلْتُ: یَا سَیِّدَتِی وَ مَوْلَاتِی، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَعَثَ أَبَاکِ رَحْمَةً فَلَا تَکُونِی نَقِمَةً، فَرَجَعَتِ الْحِیطَانُ! [فَرَجَعَتْ وَ رَجَعْتِ الْحِیطَانُ] حَتَّى سَطَعَتِ الْغَبَرَةُ مِنْ أَسْفَلِهَا فَدَخَلَتْ فِی خَیَاشِیمِنَا».

ادامه مطلب


عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ قَالَ: إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرَةَ لِطَهَارَتِهَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ وَ طَهَارَتِهَا مِنْ کُلِّ رَفَثٍ وَ مَا رَأَتْ قَطُّ یَوْماً حُمْرَةً وَ لَا نِفَاساً».

ترجمه:

امام باقر(علیه السلام) از پدران بزرگوارش روایت کرده است که: فاطمه(علیهاالسلام) دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را به سبب پاک بودنش از هر آلودگی و پاک بودنش از هر زشتی، طاهره» نامیدند، و او هرگز مبتلا نشد به آنچه ن دیگر مبتلا می‌گردند.

ادامه مطلب


عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ: لَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مَلَکٍ فَأَنْطَقَ بِهِ لِسَانَ مُحَمَّدٍ فَسَمَّاهَا فَاطِمَةَ. ثُمَّ قَالَ: إِنِّی فَطَمْتُکِ‏ بِالْعِلْمِ‏ وَ فَطَمْتُکِ مِنَ الطَّمْثِ.
ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ بِالْعِلْمِ وَ عَنِ الطَّمْثِ فِی الْمِیثَاقِ».

ترجمه:

امام باقر(علیه السلام) فرمود: وقتی فاطمه(علیها السلام) متولد شد، خدا به فرشته‏اى وحى کرد و به وسیلۀ آن مَلَک، زبان حضرت محمد را به سخن در آورد و آن حضرت، مولود را فاطمه» نامید. سپس [خداوند] فرمود: من تو را با دانش [از دیگر ن یا از جهل جدا کردم] و تو را از ناپاکی جدا نمودم. سپس امام باقر(علیه السلام) فرمود: به خدا قسم، خداوند او را در میثاق (عهد الست و عالم ذر) به علم و دانش جدا نمود و از ناپاکی برکنار داشت.

ادامه مطلب


عَنِ الْحُسَیْنِ‏ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ وَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ، عَنْ‏ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ عَنْ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ، فَقَالَ: أُنْزِلَ عَلَیْهَا بَعْدَ مَوْتِ أَبِیهَا. فَقُلْتُ: فَفِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ؟ قَالَ: مَا فِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ.
قَالَ: قُلْتُ: فَصِفْهُ لِی. قَالَ: لَهُ دَفَّتَانِ مِنْ زَبَرْجَدَتَیْنِ عَلَى طُولِ الْوَرَقِ وَ عَرْضِهِ حَمْرَاوَیْنِ. قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ صِفْ لِی وَرَقَهُ. قَالَ: وَرَقُهُ مِنْ دُرٍّ أَبْیَضَ قِیلَ لَهُ: کُنْ فَکَانَ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، فَمَا فِیهِ؟ قَالَ: فِیهِ‏ خَبَرُ مَا کَانَ‏، وَ خَبَرُ مَا یَکُونُ‏ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ فِیهِ خَبَرُ سَمَاءٍ سَمَاءٍ، وَ عَدَدُ مَا فِی سَمَاءٍ سَمَاءٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ، وَ غَیْرُ ذَلِکَ، وَ عَدَدُ کُلِّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مُرْسَلًا وَ غَیْرَ مُرْسَلٍ، وَ أَسْمَاؤُهُمْ، وَ أَسْمَاءُ الَّذِینَ أُرْسِلُوا إِلَیْهِمْ، وَ أَسْمَاءُ مَنْ کَذَّبَ وَ مَنْ أَجَابَ مِنْهُمْ، وَ فِیهِ أَسْمَاءُ جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْکَافِرِینَ، مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، وَ أَسْمَاءُ الْبُلْدَانِ، وَ صِفَةُ کُلِّ بَلَدٍ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا، وَ عَدَدُ مَا فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، وَ عَدَدُ مَا فِیهَا مِنَ الْکَافِرِینَ، وَ صِفَةُ کُلِّ مَنْ کَذَّبَ، وَ صِفَةُ الْقُرُونِ الْأُوَلى وَ قِصَصُهُمْ، وَ مَنْ وُلِّیَ مِنَ الطَّوَاغِیتِ وَ مُدَّةُ مُلْکِهِمْ‏ وَ عَدَدُهُمْ، وَ فِیهِ أَسْمَاءُ الْأَئِمَّةِ وَ صِفَتُهُمْ، وَ مَا یَمْلِکُ وَاحِداً وَاحِداً، وَ فِیهِ صِفَةُ کَرَّاتِهِمْ، وَ فِیهِ صِفَةُ جَمِیعِ مَنْ تَرَدَّدَ فِی الْأَدْوَارِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.
قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَمِ الْأَدْوَارُ؟ قَالَ: خَمْسُونَ أَلْفَ عَامٍ، وَ هِیَ سَبْعَةُ أَدْوَارٍ؛ وَ فِیهِ أَسْمَاءُ جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ‏ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ آجَالُهُمْ، وَ صِفَةُ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ عَدَدُ مَنْ یَدْخُلُهَا، وَ عَدَدُ مَنْ‏ یَدْخُلُ النَّارَ، وَ أَسْمَاءُ هَؤُلَاءِ وَ أَسْمَاءُ هَؤُلَاءِ، وَ فِیهِ عِلْمُ الْقُرْآنِ کَمَا أُنْزِلَ، وَ عِلْمُ التَّوْرَاةِ کَمَا أُنْزِلَتْ، وَ عِلْمُ الْإِنْجِیلِ، وَ اَّبُورِ، وَ عَدَدُ کُلِّ شَجَرَةٍ وَ مَدَرَةٍ فِی جَمِیعِ الْبِلَادِ.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُنْزِلَهُ عَلَیْهَا، أَمَرَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ أَنْ یَحْمِلُوا الْمُصْحَفَ فَیَنْزِلُوا بِهِ عَلَیْهَا، وَ ذَلِکَ فِی لَیْلَةِ الْجُمُعَةِ مِنَ الثُّلُثِ الثَّانِی مِنَ اللَّیْلِ، هَبَطُوا بِهِ عَلَیْهَا وَ هِیَ قَائِمَةٌ تُصَلِّی، فَمَا زَالُوا قِیَاماً حَتَّى قَعَدَتْ، فَلَمَّا فَرَغَتْ مِنْ صَلَاتِهَا سَلَّمُوا عَلَیْهَا، وَ قَالُوا لَهَا: السَّلَامُ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ. وَ وَضَعُوا الْمُصْحَفَ فِی حِجْرِهَا، فَقَالَتْ لَهُمْ: اللَّهُ السَّلَامُ، وَ مِنْهُ السَّلَامُ، وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ، وَ عَلَیْکُمْ یَا رُسُلَ اللَّهِ السَّلَامُ. ثُمَّ عَرَجُوا إِلَى السَّمَاءِ، فَمَا زَالَتْ مِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْفَجْرِ إِلَى زَوَالِ الشَّمْسِ تَقْرَأُهُ، حَتَّى أَتَتْ عَلَى آخِرِه‏ ».

ادامه مطلب


مرحوم آیت‌الله سیّد محمود مرعشى نجفى، پدر آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشى نجفی (ره) بسیار علاقه‌‌مند بود که محل قبر شریف حضرت فاطمه زهرا (س) را به دست آورد.
ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام به ایشان فرمودند: عَلَیْکَ بِکَرِیمَةِ اَهْل ِ الْبَیت» یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن.
ایشان به گمان اینکه منظور امام، حضرت فاطمه زهرا (س) است، عرض کرد: قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.
امام فرمود: منظور من، قبر شریف حضرت معصومه (س) در قم است.
سپس افزود: به دلیل مصالحى خداوند مى‌خواهد محل قبر شریف حضرت فاطمه زهرا (س) پنهان بماند؛ از این رو قبر حضرت معصومه را تجلّى‌گاه قبر شریف حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه سلام‌الله علیها داده است.
مرحوم آیت‌الله مرعشى نجفى هنگامى که از خواب برخاست، تصمیم گرفت به قصد زیارت حضرت معصومه (س) رهسپار ایران شود و بى‌درنگ همراه خانواده‌اش نجف اشرف را به قصد زیارت کریمه اهل‌بیت (س) ترک کرد.

 

برگرفته از

خمین نیوز


عَنْ‏ أبی بَصیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) أَمْهَرَ فَاطِمَةَ رُبعَ‏ الدُّنْیَا، فَرُبعُهَا لَهَا، وَ أَمْهَرَهَا الْجَنَّةَ وَ النَّارَ، تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ، وَ تُدْخِلُ أَوْلِیَاءَهَا الْجَنَّةَ، وَ هِیَ الصِّدِّیقَةُ الْکُبْرَى، وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأولَی [الْأُوَلُ]».

ترجمه:

ابو ‌بصیر از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده که فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالى مهریّه حضرت فاطمه(علیها السلام) را ربع دنیا قرار داد، پس یک چهارم دنیا به آن حضرت تعلّق دارد و مهریه او را بهشت و جهنّم قرار داد، دشمنانش را داخل جهنّم و دوستانش را داخل بهشت می‌گرداند و او صدّیقۀ کبرى است [بزرگترین صدّیقه] و قرنهای نخستین بر محور معرفت او گردش نموده است.

ادامه مطلب


رُوِیَ عَنْ حَارِثَةَ بْنِ قُدَامَةَ قَالَ حَدَّثَنِی سَلْمَانُ قَالَ: حَدَّثَنِی عَمَّارٌ وَ قَالَ: أُخْبِرُکَ عَجَباً قُلْتُ: حَدِّثْنِی یَا عَمَّارُ قَالَ: نَعَمْ شَهِدْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ قَدْ وَلَجَ عَلَى فَاطِمَةَ فَلَمَّا أَبْصَرَتْ بِهِ نَادَتْ: ادْنُ لِأُحَدِّثَکَ بِمَا کَانَ وَ بِمَا هُوَ کَائِنٌ وَ بِمَا لَمْ یَکُنْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ حِینَ تَقُومُ السَّاعَةُ. قَالَ عَمَّارٌ فَرَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَرْجِعُ الْقَهْقَرَى فَرَجَعْتُ بِرُجُوعِهِ إِذْ دَخَلَ عَلَى النَّبِیِّ …
قَالَ عَمَّارٌ فَخَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ خَرَجْتُ بِخُرُوجِهِ فَوَلَجَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ وَلَجْتُ مَعَهُ. فَقَالَتْ: کَأَنَّکَ رَجَعْتَ إِلَى أَبِی فَأَخْبَرْتَهُ بِمَا قُلْتُهُ لَکَ. قَالَ: کَانَ کَذَلِکِ یَا فَاطِمَةُ. فَقَالَتْ: إعْلَمْ یَا أَبَا الْحَسَنِ! أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ نُورِی وَ کَانَ یُسَبِّحُ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ شَجَرَةً مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ فَأَضَاءَتْ فَلَمَّا دَخَلَ أَبِی الْجَنَّةَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِ إِلْهَاماً أَنِ اقْتَطِفِ الثَّمَرَةَ مِنْ تِلْکَ الشَّجَرَةِ وَ أَدِرْهَا فِی لَهَوَاتِکَ فَفَعَلَ فَأَوْدَعَنِی اللَّهُ سُبْحَانَهُ صُلْبَ أَبِی ثُمَّ أَوْدَعَنِی خَدِیجَةَ بِنْتَ خُوَیْلِدٍ فَوَضَعَتْنِی وَ أَنَا مِنْ ذَلِکَ النُّورِ. أَعْلَمُ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ وَ مَا لَمْ یَکُنْ.»

ترجمه:

از حارثة بن قدامه روایت شده که گفت: سلمان برایم روایت نمود و گفت:
[روزی] عمّار به من گفت: آیا مى‏خواهى چیز عجیبى را برایت نقل کنم؟ گفتم: برایم نقل کن اى عمار! گفت: آرى، من شاهد بودم که [روزى] على بن ابى طالب(علیهما السلام) بر فاطمه(علیها السلام) داخل شد، هنگامى که‏ چشمان فاطمه(علیها السلام) بر او افتاد، گفت: نزدیک بیا تا به تو بگویم آنچه [در جهان هستى] بوده و آنچه نبوده و آنچه نخواهد شد تا روز قیامت آن هنگام که ساعت برپا شود!
عمّار گفت: در این حال دیدم که على(علیه السلام) بازگشت، پس من هم به دنبال او بازگشتم تا اینکه به حضور پیامبر رسید…
امیرمومنان(علیه السلام) از حضور پیامبر خارج گردید و من نیز با او خارج شدم. پس از آن حضرت على(علیه السلام) به خانه‏اش داخل شد و من نیز با او داخل شدم؛ حضرت فاطمه(علیها السلام) به اوعرض کرد: مثل اینکه نزد پدرم رفته بودى تا آنچه را که به تو گفته بودم برایش نقل کنى؟ امیرمومنان(علیه السلام) فرمود: چنین است اى فاطمه! فاطمه(علیها السلام) گفت: اى ابو الحسن! بدان که خداى تعالى نور مرا خلق کرد و او بلا فاصله مشغول تسبیح خداوند گردید، سپس آن نور را به صورت درختى نورانى در بهشت درآورد، هنگامى که پدرم در معراج داخل بهشت گردید خداوند تعالى به او وحى نمود تا از میوه‏هاى این درخت بخورد و پدرم چنین کرد و بدین وسیله خداوند مرا در صلب پدرم و سپس در بطن مادرم خدیجه(علیها السلام) دختر خویلد قرار داد و من از وى متولّد شدم؛ پس من از آن نورم. [یا علی! بدان] که نسبت به هر آنچه بوده و هست و خواهد بود عالم و آگاه هستم.

منابع:

عیون المعجزات، حسین بن عبد الوهاب، ص۴۶- ۴۷؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۸.

 

برگرفته از سایت علمی تخصصی حضرت فاطمه زهرا (س)

 

فاطمه زهرا


سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله: … تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها (القدر: ۴)وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُؤْمِنُونَ‏ الَّذِینَ‏ یَمْلِکُونَ‏ عِلْمَ‏ آلِ مُحَمَّدٍ‏ وَ الرُّوحُ الْقُدُسُ هِیَ فَاطِمَةُ».

ترجمه:

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که در مورد قول خدای تعالی: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها [و در این شب فرشتگان و روح نازل می‌شوند] فرمود: فرشتگان یعنی مؤمنانی‌ که از علم آل محمد بـهـره مـند هستـند و روح الـقـدس فـاطـمــۀ زهـرا(علیها السلام) است.

ادامه مطلب


ذَکَرَهُ الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ مِصْبَاحِ الْأَنْوَارِ قَالَ: فِی حَدِیثِ النَّبِیِّ لِعَمِّهِ الْعَبَّاسِ:
…لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَنَا تَکَلَّمَ کَلِمَةً خَلَقَ مِنْهَا نُوراً ثُمَّ تَکَلَّمَ کَلِمَةً أُخْرَى فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً ثُمَّ مَزَجَ النُّورَ بِالرُّوحِ فَخَلَقَنِی وَ خَلَقَ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَکُنَّا نُسَبِّحُهُ حِینَ لَا تَسْبِیحَ وَ نُقَدِّسُهُ حِینَ لَا تَقْدِیسَ فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْشِئَ الصَّنْعَةَ فَتَقَ نُورِی فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ فَالْعَرْشُ مِنْ نُورِی وَ نُورِی مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ نُورِی أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ أَخِی عَلِیٍّ فَخَلَقَ مِنْهُ الْمَلَائِکَةَ فَالْمَلَائِکَةُ مِنْ نُورِ عَلِیٍّ وَ نُورُ عَلِیٍّ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ أَفْضَلُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْنَتِی فَاطِمَةَ فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَالسَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ مِنْ نُورِ ابْنَتِی فَاطِمَةَ وَ نُورُ ابْنَتِی فَاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ ابْنَتِی فَاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ…
ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ الظُّلُمَاتِ أَنْ تَمُرَّ عَلَى سَحَائِبِ الْقَطْرِ فَأَظْلَمَتِ السَّمَاوَاتُ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَضَجَّتِ‏ الْمَلَائِکَةُ بِالتَّسْبِیحِ‏ وَ التَّقْدِیسِ‏ وَ قَالَتْ: إِلهَنَا وَ سَیِّدَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنَا وَ عَرَّفْتَنَا هَذِهِ الْأَشْبَاحَ لَمْ نَرَ بُؤْساً فَبِحَقِّ هَذِهِ الْأَشْبَاحِ إِلَّا مَا کَشَفْتَ عَنَّا هَذِهِ الظُّلْمَةَ فَأَخْرَجَ اللَّهُ مِنْ نُورِ ابْنَتِی فَاطِمَةَ قَنَادِیلَ فَعَلَّقَهَا فِی بُطْنَانِ الْعَرْشِ فَأَزْهَرَتْ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ ثُمَّ أَشْرَقَتْ بِنُورِهَا فَلِأَجْلِ ذَلِکَ سُمِّیَتْ اَّهْرَاءَ فَقَالَتِ‏ الْمَلَائِکَةُ: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا لِمَنْ هَذَا النُّورُ اَّاهِرُ الَّذِی قَدْ أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهَا: هَذَا نُورٌ اخْتَرَعْتُهُ مِنْ نُورِ جَلَالِی لِأَمَتِی فَاطِمَةَ ابْنَةِ حَبِیبِی وَ زَوْجَةِ وَلِیِّی وَ أَخِی نَبِیِّی وَ أَبِی حُجَجِی عَلَى عِبَادِی أُشْهِدُکُمْ مَلَائِکَتِی أَنِّی قَدْ جَعَلْتُ ثَوَابَ تَسْبِیحِکُمْ وَ تَقْدِیسکُمْ لِهَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ شِیعَتِهَا وَ مُحِبِّیهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

ادامه مطلب


عَن الإمَام البَاقِر: وَ التِّینِ الْحَسَن‏ وَ وَ اَّیْتُونِ الْحُسَیْن وَ طُورِ سِینِینَ أمیرالمؤمنین وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ فَاطِمَة صَلَوَاتُ‏ اللَّهِ‏ عَلَیْهِمْ‏ أَجْمَعِین».

ترجمه:

مراد به تین»‌ امام‌ حسن(علیه السلام) ‌است‌ و ‌از‌ زیتون»‌ امام‌ حسین(علیه السلام) ‌که‌ دو میوۀ دل‌ مصطفی‌ و مرتضی‌ و فاطمۀ زهرا(علیه السلام) ‌بودند و ‌از‌ طور سینین»‌ امیر المؤمنین‌ صلوات‌ اللّه‌ و سلامه‌ ‌علیه‌ و ‌از‌ بلد امین»‌ فاطمه زهرا(علیها السلام).

ادامه مطلب


رُوِیَ عَنْ حَارِثَةَ بْنِ قُدَامَةَ قَالَ حَدَّثَنِی سَلْمَانُ قَالَ: حَدَّثَنِی عَمَّارٌ وَ قَالَ: أُخْبِرُکَ عَجَباً قُلْتُ: حَدِّثْنِی یَا عَمَّارُ قَالَ: نَعَمْ شَهِدْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ قَدْ وَلَجَ عَلَى فَاطِمَةَ فَلَمَّا أَبْصَرَتْ بِهِ نَادَتْ: ادْنُ لِأُحَدِّثَکَ بِمَا کَانَ وَ بِمَا هُوَ کَائِنٌ وَ بِمَا لَمْ یَکُنْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ حِینَ تَقُومُ السَّاعَةُ. قَالَ عَمَّارٌ فَرَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَرْجِعُ الْقَهْقَرَى فَرَجَعْتُ بِرُجُوعِهِ إِذْ دَخَلَ عَلَى النَّبِیِّ …
قَالَ عَمَّارٌ فَخَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ خَرَجْتُ بِخُرُوجِهِ فَوَلَجَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ وَلَجْتُ مَعَهُ. فَقَالَتْ: کَأَنَّکَ رَجَعْتَ إِلَى أَبِی فَأَخْبَرْتَهُ بِمَا قُلْتُهُ لَکَ. قَالَ: کَانَ کَذَلِکِ یَا فَاطِمَةُ. فَقَالَتْ: إعْلَمْ یَا أَبَا الْحَسَنِ! أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ نُورِی وَ کَانَ یُسَبِّحُ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ شَجَرَةً مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ فَأَضَاءَتْ فَلَمَّا دَخَلَ أَبِی الْجَنَّةَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِ إِلْهَاماً أَنِ اقْتَطِفِ الثَّمَرَةَ مِنْ تِلْکَ الشَّجَرَةِ وَ أَدِرْهَا فِی لَهَوَاتِکَ فَفَعَلَ فَأَوْدَعَنِی اللَّهُ سُبْحَانَهُ صُلْبَ أَبِی ثُمَّ أَوْدَعَنِی خَدِیجَةَ بِنْتَ خُوَیْلِدٍ فَوَضَعَتْنِی وَ أَنَا مِنْ ذَلِکَ النُّورِ. أَعْلَمُ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ وَ مَا لَمْ یَکُنْ.»

ترجمه:

از حارثة بن قدامه روایت شده که گفت: سلمان برایم روایت نمود و گفت:
[روزی] عمّار به من گفت: آیا مى‏خواهى چیز عجیبى را برایت نقل کنم؟ گفتم: برایم نقل کن اى عمار! گفت: آرى، من شاهد بودم که [روزى] على بن ابى طالب(علیهما السلام) بر فاطمه(علیها السلام) داخل شد، هنگامى که‏ چشمان فاطمه(علیها السلام) بر او افتاد، گفت: نزدیک بیا تا به تو بگویم آنچه [در جهان هستى] بوده و آنچه نبوده و آنچه نخواهد شد تا روز قیامت آن هنگام که ساعت برپا شود!
عمّار گفت: در این حال دیدم که على(علیه السلام) بازگشت، پس من هم به دنبال او بازگشتم تا اینکه به حضور پیامبر رسید…
امیرمومنان(علیه السلام) از حضور پیامبر خارج گردید و من نیز با او خارج شدم. پس از آن حضرت على(علیه السلام) به خانه‏اش داخل شد و من نیز با او داخل شدم؛ حضرت فاطمه(علیها السلام) به اوعرض کرد: مثل اینکه نزد پدرم رفته بودى تا آنچه را که به تو گفته بودم برایش نقل کنى؟ امیرمومنان(علیه السلام) فرمود: چنین است اى فاطمه! فاطمه(علیها السلام) گفت: اى ابو الحسن! بدان که خداى تعالى نور مرا خلق کرد و او بلا فاصله مشغول تسبیح خداوند گردید، سپس آن نور را به صورت درختى نورانى در بهشت درآورد، هنگامى که پدرم در معراج داخل بهشت گردید خداوند تعالى به او وحى نمود تا از میوه‏هاى این درخت بخورد و پدرم چنین کرد و بدین وسیله خداوند مرا در صلب پدرم و سپس در بطن مادرم خدیجه(علیها السلام) دختر خویلد قرار داد و من از وى متولّد شدم؛ پس من از آن نورم. [یا علی! بدان] که نسبت به هر آنچه بوده و هست و خواهد بود عالم و آگاه هستم.

ادامه مطلب


عَنْ عَلِیٍّ عَنْ فَاطِمَةَ قَالَتْ:‏ قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ یَا فَاطِمَةُ مَنْ‏ صَلَّى‏ عَلَیْکِ‏ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِی حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ».

ترجمه:

از حضرت زهرا(علیها السلام) روایت شده که فرمودند: پدرم رسول خدا به من فرمودند: اى فاطمه! کسى که بر تو صلوات بفرستد خدا او را مى‏آمرزد و در هر جاى بهشت که باشم وى را به من ملحق می‌‌نماید.

ادامه مطلب


عَنْ یَزِیدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَةَ فَبَدَأَتْنِی‏ بِالسَّلَامِ‏ ثُمَ‏ قَالَتْ:‏ مَا غَدَا بِکَ؟ قُلْتُ: طَلَبُ الْبَرَکَةِ قَالَتْ: أَخْبَرَنِی أَبِی وَ هُوَ ذَا هُوَ أَنَّهُ مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ وَ عَلَیَّ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ قُلْتُ لَهَا: فِی حَیَاتِهِ وَ حَیَاتِکِ؟ قَالَتْ: نَعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنَا».

ترجمه:

یزید بن عبد الملک از پدرش، از جدّش روایت کرده است که گفت: من بر حضرت فاطمه(علیها السلام) وارد شدم، او در سلام، پیش‌دستى کرد و فرمود: چه چیزى تو را به اینجا آورده است؟ گفتم: طلب برکت.
آن حضرت فرمود: پدرم – که صاحب چنان عظمتی است – به من خبر داد که هر کس بر او [رسول خداصلی الله علیه و آله] و بر من سه روز سلام دهد خداوند بهشت را بر او واجب سازد. گفتم: در زمان حیات او و شما؟ فرمود: بله [در زمان حیات ما] و بعد از وفات ما.

ادامه مطلب


أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ فَقِیلَ لِی إِنَّ الْأَوْصِیَاءَ لَا یُطَافُ عَنْهُمْ. فَقَالَ لِی: بَلْ طُفْ مَا أَمْکَنَکَ فَإِنَّهُ جَائِزٌ.
ثُمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ بِثَلَاثِ سِنِینَ إِنِّی کُنْتُ اسْتَأْذَنْتُکَ فِی الطَّوَافِ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ فَأَذِنْتَ لِی فِی ذَلِکَ فَطُفْتُ عَنْکُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ وَقَعَ فِی قَلْبِی شَیْ‏ءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ. قَالَ: وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ طُفْتُ یَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّه. فَقَالَ: ثَلَاثَ مَرَّاتٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ. ثُمَّ الْیَوْمَ الثَّانِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ طُفْتُ الْیَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الرَّابِعَ عَنِ الْحُسَیْنِ وَ الْخَامِسَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ السَّادِسَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْیَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْیَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِیکَ مُوسَى وَ الْیَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِیکَ عَلِیٍّ وَ الْیَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْکَ یَا سَیِّدِی. وَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَدِینُ اللَّهَ بِوَلَایَتِهِمْ فَقَالَ إِذَنْ وَ اللَّهِ تَدِینَ اللَّهَ بِالدِّینِ الَّذِی لَا یَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَیْرَهُ. قُلْتُ: وَ رُبَّمَا طُفْتُ‏ عَنْ‏ أُمِّکَ‏ فَاطِمَةَ وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ. فَقَالَ: اسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.»

ادامه مطلب


عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ: تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ فِی کُلِّ یَوْمٍ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَکْعَةٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ».

ترجمه:

ابی خالد قَمّاط گفت: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: تسبیح فاطمه(علیها السلام) در هر روز به دنبال هر نمازی، برای من از هزار رکعت نماز در هر روز محبوب‌تر است.

ادامه مطلب


عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ: مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ التَّمْجِیدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِیحِ فَاطِمَةَ وَ لَوْ کَانَ شَیْ‏ءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَاطِمَةَ».( )

ترجمه:

امام باقر(علیه السلام) فرمودند: خداوند به تمجیدی برتر از تسبیح حضرت فاطمه(علیها السلام) پرستش نشده است و اگر چیزى بالاتر از آن وجود داشت، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن را به فاطمه(علیها السلام) هدیه مى‏داد.

ادامه مطلب


الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ: مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا.»

ترجمه:

حسن بصرى گوید: هیچ کس در بین این امّت عابدتر از حضرت فاطمه(علیها السلام) نبود. او آنقدر براى عبادت خدا به روی پا مى‏ایستاد که پاهایش ورم ‏کرد.

ادامه مطلب


عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:‏ خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ بِعَشَرَةِ أَیَّامٍ فَلَقِیَنِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ابْنُ عَمِّ الرَّسُولِ مُحَمَّدٍ فَقَالَ لِی: یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ.
فَقُلْتُ: حَبِیبِی أَبَا الْحَسَنِ مِثْلُکُمْ لَا یُجْفَى غَیْرَ أَنَّ حُزْنِی عَلَى رَسُولِ اللَّهِ طَالَ فَهُوَ الَّذِی مَنَعَنِی مِنْ زِیَارَتِکُمْ.
فَقَالَ: یَا سَلْمَانُ ائْتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ فَإِنَّهَا إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ تُرِیدُ أَنْ تُتْحِفَکَ بِتُحْفَةٍ قَدْ أُتْحِفَتْ بِهَا مِنَ الْجَنَّةِ قُلْتُ لِعَلِیٍّ: قَدْ أُتْحِفَتْ فَاطِمَةُ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْجَنَّةِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَ: نَعَمْ بِالْأَمْسِ.
قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ: فَهَرْوَلْتُ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ فَإِذَا هِیَ جَالِسَةٌ وَ عَلَیْهَا قِطْعَةُ عَبَاءٍ إِذَا خَمَّرَتْ رَأْسَهَا انْجَلَى سَاقُهَا وَ إِذَا غَطَّتْ سَاقَهَا انْکَشَفَ رَأْسُهَا فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَیَّ اعْتَجَرَتْ ثُمَّ قَالَ: یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنِی بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی.
قُلْتُ: حَبِیبَتِی أ أجفاکم؟ قَالَتْ: فَمَهْ اجْلِسْ وَ اعْقِلْ مَا أَقُولُ لَکَ إِنِّی کُنْتُ جَالِسَةً بِالْأَمْسِ فِی هَذَا الْمَجْلِسِ وَ بَابُ الدَّارِ مُغْلَقٌ وَ أَنَا أَتَفَکَّرُ فِی انْقِطَاعِ الْوَحْیِ عَنَّا وَ انْصِرَافِ الْمَلَائِکَةِ عَنْ مَنْزِلِنَا فَإِذَا انْفَتَحَ الْبَابُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَفْتَحَهُ أَحَدٌ فَدَخَلَ عَلَیَّ ثَلَاثُ جَوَارٍ لَمْ یَرَ الرَّاءُونَ بِحُسْنِهِنَّ وَ لَا کَهَیْأَتِهِنَّ وَ لَا نَضَارَةِ وُجُوهِهِنَّ وَ لَا أَزْکَى مِنْ رِیحِهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْتُهُنَّ قُمْتُ إِلَیْهِنَّ مُتَنَکِّرَةً لَهُنَّ فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتُنَّ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ أَمْ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ؟
فَقُلْنَ: یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ لَسْنَا مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ جَمِیعاً غَیْرَ أَنَّنَا جَوَارٍ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ مِنْ دَارِ السَّلَامِ أَرْسَلَنَا رَبُّ الْعِزَّةِ إِلَیْکِ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّا إِلَیْکِ مُشْتَاقَاتٌ‏.
فَقُلْتُ لِلَّتِی أَظُنُّ أَنَّهَا أَکْبَرُ سِنّاً: مَا اسْمُکِ؟ قَالَتْ: اسْمِی مَقْدُودَةُ. قُلْتُ: وَ لِمَ سُمِّیتِ مَقْدُودَةَ؟ قَالَتْ: خُلِقْتُ لِلْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ الْکِنْدِیِّ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ.
فَقُلْتُ لِلثَّانِیَةِ: مَا اسْمُکِ؟ قَالَتْ: ذَرَّةُ قُلْتُ: وَ لِمَ سُمِّیتِ ذَرَّةَ وَ أَنْتِ فِی عَیْنِی نَبِیلَةٌ قَالَتْ: خُلِقْتُ لِأَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ.
فَقُلْتُ لِلثَّالِثَةِ: مَا اسْمُکِ؟ قَالَتْ: سَلْمَى قُلْتُ: وَ لِمَ سُمِّیتِ سَلْمَى؟ قَالَتْ: أَنَا لِسَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ مَوْلَى أَبِیکِ رَسُولِ اللَّهِ.
قَالَتْ فَاطِمَةُ: ثُمَّ أَخْرَجْنَ لِی رُطَباً أَزْرَقَ کَأَمْثَالِ الْخُشْکَنَانَجِ الْکِبَارِ أَبْیَضَ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَزْکَى رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ فَأَحْضَرَتْهُ فَقَالَتْ لِی: یَا سَلْمَانُ أَفْطِرْ عَلَیْهِ عَشِیَّتَکَ فَإِذَا کَانَ غَداً فَجِئْنِی بِنَوَاهُ -أَوْ قَالَتْ عَجَمِهِ- قَالَ سَلْمَانُ: فَأَخَذْتُ الرُّطَبَ فَمَا مَرَرْتُ بِجَمْعٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ إِلَّا قَالُوا: یَا سَلْمَانُ أَمَعَکَ مِسْکٌ؟ قُلْتُ: نَعَمْ.
فَلَمَّا کَانَ وَقْتُ الْإِفْطَارِ أَفْطَرْتُ عَلَیْهِ فَلَمْ أَجِدْ لَهُ عَجَماً وَ لَا نَوًى فَمَضَیْتُ إِلَى بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ فِی الْیَوْمِ الثَّانِی فَقُلْتُ لَهَا: إِنِّی أَفْطَرْتُ عَلَى مَا أَتْحَفْتِینِی بِهِ فَمَا وَجَدْتُ لَهُ عَجَماً وَ لَا نَوًى. قَالَتْ: یَا سَلْمَانُ وَ لَنْ یَکُونَ لَهُ عَجَمٌ وَ لَا نَوًى وَ إِنَّمَا هُوَ نَخْلٌ غَرَسَهُ اللَّهُ فِی دَارِ السَّلَامِ بِکَلَامٍ عَلَّمَنِیهِ أَبِی مُحَمَّدٌ کُنْتُ أَقُولُهُ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً قَالَ سَلْمَانُ: قُلْتُ: عَلِّمِینِی الْکَلَامَ یَا سَیِّدَتِی.
فَقَالَتْ: إِنْ سَرَّکَ أَنْ لَا یَمَسَّکَ أَذَى الْحُمَّى مَا عِشْتَ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَوَاظِبْ عَلَیْهِ( ) ثُمَّ قَالَ سَلْمَانُ: عَلَّمَتْنِی هَذَا الْحِرْزَ فَقَالَتْ:‏
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُور عَلَى نُورٍ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ أَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ فِی‏ کِتابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرِ مَقْدُورٍ عَلَى نَبِیٍّ مَحْبُورٍ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَى السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ.
قَالَ سَلْمَانُ: فَتَعَلَّمْتُهُنَّ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ عَلَّمْتُهُنَّ أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ نَفْسٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَکَّةَ مِمَّنْ بِهِمُ الْحُمَّى فَکُلٌّ بَرَأَ مِنْ مَرَضِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى‏.»( )

ادامه مطلب


عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ نَصْرَانِیٌّ وَ نَحْنُ مَعَهُ بِالْعُرَیْض… فَقَالَ النَّصْرَانِیُّ: إِنِّی أَسْأَلُکَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ قَالَ: سَلْ. قَالَ: أَخْبِرْنِی عَنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ نَطَقَ بِهِ ثُمَّ وَصَفَهُ بِمَا وَصَفَهُ بِهِ فَقَالَ: حم * وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ * فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ (الدخان: ۱-۴) مَا تَفْسِیرُهَا فِی الْبَاطِنِ؟
فَقَالَ [مُوسَی بْن جَعْفَر]: أَمَّا حم فَهُوَ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ فِی کِتَابِ هُودٍ الَّذِی أُنْزِلَ عَلَیْهِ وَ هُوَ مَنْقُوصُ الْحُرُوفِ. وَ أَمَّا الْکِتاب الْمُبِین فَهُوَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ وَ أَمَّا اللَّیْلَةُ فَفَاطِمَةُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ یَقُولُ یَخْرُجُ مِنْهَا خَیْرٌ کَثِیرٌ فَرَجُلٌ حَکِیمٌ وَ رَجُلٌ حَکِیمٌ وَ رَجُلٌ حَکِیم…».‏

ادامه مطلب


عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ‏ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ( البینه: ۵) قَالَ:‏ هِیَ‏ فَاطِمَةُ‏».

ترجمه:

جابر بن یزید از امام باقر(علیه السلام) روایت می‌کند که در بارۀ آیۀ‏‌ وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ فرمودند: منظور حضرت فاطمه(علیها السلام) است.

ادامه مطلب


…‏ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: لَمَّا عُرِجَ بِالنَّبِیِّ إِلَى السَّمَاءِ قَالَ الْعَزِیزُ عَزَّوَجَلَ‏ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی‏ خَلَقْتُکَ‏ وَ خَلَقْتُ‏ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ شَبحِ نُورٍ ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَایَتَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ وَ سَائِرِ خَلْقِی وَ هُمْ أَرْوَاحٌ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ وَ مَنْ جَحَدَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْکَافِرِین‏…»

ترجمه:

از موسى بن جعفر(علیه السلام) از پدرش از جدش روایت شده که فرمود: وقتى پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را به آسمان عروج دادند خداوند عزیز فرمود: … ای محمد(صلی الله علیه و آله) همانا من تو و على و فاطمه و حسن و حسین(علیهما السلام) را از شبحى از نور آفریدم. سپس ولایت آنها را در حالی که روح بودند بر ملائکه و سایر خلقم عرضه داشتم. هر که [ولایت آنان را] پذیرفت در نزد من از مقربین شد و هر که نپذیرفت نزد من از کافرین گردید.

ادامه مطلب


رُوِیَ‏ أَنَّهَا رُبَّمَا اشْتَغَلَتْ بِصَلَاتِهَا وَ عِبَادَتِهَا فَرُبَّمَا بَکَى وَلَدُهَا فَرُؤِیَ الْمَهْدُ یَتَحَرَّکُ وَ کَانَ مَلَکٌ یُحَرِّکُه‏.»

ترجمه:

روایت شده که حضرت فاطمه(علیها السلام) گاهی به نماز و عبادت اشتغال داشت و در این حال فرزندش گریه مى‏کرد؛ مشاهده مى‏شد که گهوارۀ کودک [به خودى خود] حرکت مى‏کند و [علّت آن این بوده که] فرشته‏اى آن را به حرکت در میآورد.

ادامه مطلب


نَا مُحَمَّدُ بْنُ القَاسِمِ بْنِ عبیدٍ مُعَنعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ:إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا».

ترجمه:

محمد بن قاسم بن عبید با سند از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده که در تفسیر آیۀ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ فرمودند: منظور از لیلة» فاطمه(علیها السلام)، و منظور از القدر» خداوند است، پس هر که فاطمه را به حق معرفتش بشناسد لیلة القدر را درک کرده است و همانا او فاطمه(علیها السلام) نامیده شد چون مردمان از کسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند.

ادامه مطلب


عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ‏ أَنَّهَا بَقِیَتْ أَرْبَعِینَ یَوْماً بَعْدَهُ وَ فِی رِوَایَةٍ سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَ سَاقَ ابْنُ عَبَّاسٍ الْحَدِیثَ إِلَى أَنْ قَالَ: لَمَّا تُوُفِّیَتْ شَقَّتْ أَسْمَاءُ جَیْبَهَا وَ خَرَجَتْ فَتَلَقَّاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَقَالا: أَیْنَ أُمُّنَا؟ فَسَکَتَتْ فَدَخَلَا الْبَیْتَ فَإِذَا هِیَ مُمْتَدَّةٌ فَحَرَّکَهَا الْحُسَیْنُ فَإِذَا هِیَ مَیِّتَةٌ فَقَالَ: یَا أَخَاهْ آجَرَکَ اللَّهُ فِی الْوَالِدَةِ وَ خَرَجَا یُنَادِیَانِ: یَا مُحَمَّدَاهْ یَا أَحْمَدَاهْ الْیَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُکَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا ثُمَّ أَخْبَرَا عَلِیّاً وَ هُوَ فِی الْمَسْجِدِ فَغُشِیَ عَلَیْهِ حَتَّى رُشَّ عَلَیْهِ الْمَاءُ ثُمَّ أَفَاقَ فَحَمَلَهُمَا حَتَّى أَدْخَلَهُمَا بَیْتَ فَاطِمَةَ وَ عِنْدَ رَأْسِهَا أَسْمَاءُ تَبْکِی وَ تَقُولُ: وَا یَتَامَى مُحَمَّدٍ کُنَّا نَتَعَزَّى بِفَاطِمَةَ بَعْدَ مَوْتِ جَدِّکُمَا فَبِمَنْ نَتَعَزَّى بَعْدَهَا؟ فَکَشَفَ عَلِیٌّ عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِرُقْعَةٍ عِنْدَ رَأْسِهَا فَنَظَرَ فِیهَا فَإِذَا فِیهَا:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ أَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌ‏ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ یَا عَلِیُّ أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِیَ اللَّهُ مِنْکَ لِأَکُونَ لَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ أَوْلَى بِی مِنْ غَیْرِی حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَى‏ وُلْدِیَ‏ السَّلَامَ‏ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.
فَلَمَّا جَنَّ اللَّیْلُ غَسَّلَهَا عَلِیٌّ وَ وَضَعَهَا عَلَى السَّرِیرِ وَ قَالَ لِلْحَسَنِ: ادْعُ لِی أَبَاذَرٍّ فَدَعَاهُ فَحَمَلَاهُ إِلَى الْمُصَلَّى فَصَلَّى عَلَیْهَا ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ فَنَادَى: هَذِهِ بِنْتُ نَبِیِّکَ فَاطِمَةُ أَخْرَجْتَهَا مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ فَأَضَاءَتِ الْأَرْضُ مِیلًا فِی مِیلٍ فَلَمَّا أَرَادُوا أَنْ یَدْفِنُوهَا نُودُوا مِنْ بُقْعَةٍ مِنَ الْبَقِیعِ: إِلَیَّ إِلَیَّ فَقَدْ رُفِعَ تُرْبَتُهَا مِنِّی فَنَظَرُوا فَإِذَا هِیَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِیرَ إِلَیْهَا فَدَفَنُوهَا فَجَلَسَ عَلِیٌّ عَلَى شَفِیرِ الْقَبْرِ فَقَالَ: یَا أَرْضُ اسْتَوْدَعْتُکِ وَدِیعَتِی هَذِهِ بِنْت رَسُولِ اللَّهِ فَنُودِیَ مِنْهَا: یَا عَلِیُّ أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْکَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ فَلَمْ یُعْلَمْ أَیْنَ کَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.»

ادامه مطلب


عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ‏ قَالَ: أَ تَدْرِی مَا تَفْسِیرُ حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ قَالَ قُلْتُ: لَا. قَالَ: دَعَاکَ إِلَى الْبِرِّ أَ تَدْرِی بِرَّ مَنْ؟ قُلْتُ: لَا. قَالَ: دَعَاکَ إِلَى بِرِّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا.»

ترجمه:

امام باقر(علیه السلام) به محمد بن مروان فرمودند: آیا تفسیر حىّ على خیر العمل» را مى‏دانى؟ راوى مى‏گوید: عرضه داشتم: خیر.
حضرت(علیه السلام) فرمود: [مؤذّن] تو را به خوبى و نیکى دعوت ‏کرد، آیا مى‏دانى به نیکى و خوبى چه کسى؟ عرضه داشتم: خیر.
حضرت فرمود: تو را به نیکى به فاطمه و فرزندانش دعوت ‏کرد.

ادامه مطلب


حَدّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ القَاسِمِ بْنِ عبیدٍ مُعَنعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّه‏ … وَ قَوْلُهُ‏ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ * لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ یَعْنِی خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ مُؤْمِنٍ وَ هِیَ أُمُّ الْمُؤْمِنِینَ».

ترجمه:

محمد بن قاسم بن عبید با سند از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده که در تفسیر آیۀ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ فرمودند: منظور از لیلة» فاطمه، و منظور از القدر» خداوند است … و در مورد فرمایش خداوند عزّوجلّ: و تو چه می‌دانی‌شب قدر چیست؟ شب قدر از هزارماه بهتر است» فرمود: [بهتر از هزار شب]؛ یعنی بهتر از هزار مؤمن است و او [فاطمه] مادر مؤمنین است.

ادامه مطلب


حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ: إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِکَةَ کَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِیهَا کَمَا تُنَادِی مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ یَا فَاطِمَةُ: اللَّهُ‏ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِینَ(آل عمران:۴۲) یَا فَاطِمَةُ: اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ (آل عمران:۴۳)‏ فَتُحَدِّثُهُمْ وَ یُحَدِّثُونَهَا فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَیْلَةٍ: ألَیْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَى‏ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ‏ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ؟ فَقَالُوا: إِنَّ مَرْیَمَ کَانَتْ سَیِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَکِ سَیِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِکِ وَ عَالَمِهَا وَ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ‏.»

ادامه مطلب


أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ قَالَ‏: کَانَتْ فَاطِمَةُ مِنْ أَعَزِّ النَّاسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ فَدَخَلَ عَلَیْهَا یَوْماً وَ هِیَ تُصَلِّی فَسَمِعَتْ کَلَامَ رَسُولِ اللَّهِ فِی رَحْلِهَا فَقَطَعَتْ صَلَاتَهَا وَ خَرَجَتْ مِنَ الْمُصَلَّى فَسَلَّمَتْ عَلَیْهِ فَمَسَحَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِهَا وَ قَالَ: یَا بُنَیَّةُ کَیْفَ أَمْسَیْتِ رَحِمَکِ اللَّهِ عَشِّینَا غَفَرَ اللَّهُ لَکِ وَ قَدْ فَعَلَ‏.»(۱)

ترجمه:

ابو سعید خدرى گوید:فاطمه(علیهاالسلام) در نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از عزیزترین مردم بود، در یکى از روزها که فاطمه(علیهاالسلام) مشغول نماز بود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نزد وى آمد و فاطمه(علیهاالسلام) تا صداى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را در سجادۀ خود شنید، نماز را قطع نموده از مصلّاى خود خارج شد و به آن حضرت سلام کرد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دست خود را بر سر فاطمه(علیهاالسلام) کشیده و فرمود: دخترم! خدا تو را رحمت کند امروز را چگونه به شب رساندی؟ برایمان شام بیاور. خدا تو را مورد غفران قرار دهد و البته تو مورد غفران هستی.

ادامه مطلب


عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ:‏ سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ فَطَمَهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا مِنَ النَّارِ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ‏ مِنْهُمْ بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِمَا جِئْتُ بِهِ».(۱)

ترجمه:

امام رضا(علیه السلام) از اجداد طاهرینشان از امیر مؤمنان(علیه السلام) روایت فرموده که از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم که مى‏فرمود: دخترم، فاطمه» نامیده شد زیرا خداوند تعالى او و ذرّیّه‏اش را از آتش بُریده است [و آتش را بر ایشان حرام نموده است] مشروط بر اینکه [ذریۀ او] پروردگارشان را با توحید و ایمان به آنچه من از جانب پروردگارم آورده‌ام ملاقات نمایند

ادامه مطلب


عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: کَانَ النَّبِیُّ إِذَا أَرَادَ سَفَراً کَانَ آخِرَ النَّاسِ عَهْداً بِفَاطِمَةَ وَ إِذَا قَدِمَ کَانَ أَوَّلَ النَّاسِ عَهْداً بِفَاطِمَةَ.»

ترجمه:

از ابن عباس نقل شده که گفت: هر گاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) تصمیم به مسافرت مى‏گرفت آخرین کسی‌که پیامبر(صلی الله علیه و آله) با او وداع می‌کرد حضرت فاطمه(علیها السلام) بود و هنگامى که از سفر باز مى‏گشت اوّلین کسی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) با او ملاقات مى‏کرد فاطمه(علیهاالسلام) بود.

ادامه مطلب


عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ‏: کَانَتْ [فاطمةُ] إِذَا دَخَلَتْ عَلَیْهِ [صلی الله علیه و آله] رَحَّبَ بِهَا وَ قَامَ إِلَیْهَا فَأَخَذَ بِیَدِهَا فَقَبَّلَهَا‏ وَ أَجْلَسَهَا فِی مَجْلِسِهِ وَ کَانَ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهَا رَحَّبَتْ بِهِ وَ قَامَتْ إِلَیْهِ فَأَخَذَتْ بِیَدِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَجْلَسَتْهُ فِی‏ مَجْلِسِهَا».

ترجمه:

از عایشه چنین نقل شده است که: هرگاه فاطمه(علیهاالسلام) به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) مى‏آمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را خوش آمد می‌گفت و [به احترام او] می‌ایستاد و به سوی آن حضرت(علیهاالسلام) می‌رفت و دستان او را می‌گرفت و او را می‌بوسید و او را در جاى خود مى‏نشانید و هرگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزد فاطمه(علیهاالسلام) مى‏رفت، حضرت فاطمه(علیهاالسلام) به پدر، خوش آمد می‌گفت و بر می‌خاست و به سوی ایشان می‌رفت و دست حضرت را می‌گرفت و او را مى‏بوسید و در جای خود می‌نشانید.

ادامه مطلب


یا رَسُولَ اللَّهِ: دَخَلَ عَلَیَّ نِساءٌ مِنْ قَرَیْشٍ وَ قُلْنَ لی زَوَّجَکِ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ فَقیرٍ لا مالَ لَهُ»

حضرت فاطمه (س) :ای رسول خدا ! نی از قریش به منزل من وارد شدند (و سرزنش آغاز کردند) و گفتند : پیامبر ، تو را همسر کسی قرار داد که فقیر است و سرمایه ای ندارد».

ادامه مطلب


از حضرت زهرا(س) در شب عروسی نقل است که فرمودند:

تَفکَّرتُ فِی حالی عِندَ ذَهاب عُمری وَ نُزُولی فِی قَبری فَشَبَّهتُ دُخُولِی فِی فِراشی بِمَنزِلی کَدُخُولِی إلی لَحدِی وَ قَبرِی»

حضرت فاطمه(س): پیرامون حال و رفتار خویش فکر کردم، به یاد پایان عمر و قبر خویش افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت.

ادامه مطلب


قَالَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ‏: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ فَقَالَ: یَا أَبَا ذَرٍّ ایتِنِی بِابْنَتِی فَاطِمَةَ قَال:َ فَقُمْتُ وَ دَخَلْتُ عَلَیْهَا وَ قُلْتُ: یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ أَجِیبِی أَبَاکِ قَالَ: فَلَبِسَتْ جِلْبَابَهَا وَ خَرَجَتْ حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ فَلَمَّا رَأَتْ رَسُولَ اللَّهِ انْکَبَّتْ عَلَیْهِ وَ بَکَتْ وَ بَکَى رَسُولُ اللَّهِ لِبُکَائِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: یَا فَاطِمَةُلَا تَبْکِی‏ فِدَاکِ أَبُوکِ فَأَنْتِ أَوَّلُ مَنْ تَلْحَقِینَ بِی مَظْلُومَةً مَغْصُوبَةً وَ سَوْفَ تَظْهَرُ بَعْدِی حَسِیکَةُ النِّفَاقِ وَ یَسْمُلُ جِلْبَابُ الدِّینِ…».

ترجمه:

ابو‌ذر غفارى گفت: بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) وارد شدم در همان بیماری که در آن از دنیا رحلت فرمود. ایشان به من فرمود: اى ابوذر! دخترم فاطمه(علیها السلام) را نزد من بیاور. ابوذر گوید: برخاستم و نزد فاطمه(علیها السلام) رفتم و عرض کردم: اى سرور ن، پدرت را اجابت فرما. حضرت(علیها السلام)، چادر خود را پوشید و بیرون آمد تا بر آن حضرت وارد شد. چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را دید خود را به روى او انداخت و گریست. از گریۀ او پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز گریست و فاطمه(علیها السلام) را به خویش چسبانید و فرمود: اى فاطمه(علیها السلام) – پدرت به فدایت – گریه مکن. تو اولین کسى هستى که به من ملحق شوى در حالی که به تو ستم شده و حقّت غصب شده است [و به ناحق گرفته شده] و به همین زودى، کینه‏ها و عداوتهاى نفاق آشکار گردد، و جامۀ دین کهنه شود.

ادامه مطلب


عَنِ ابْنِ بُرَیدَة، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کَانَ أَحَبَّ النِّسَاءِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ فَاطِمَةُ وَ مِنَ الرِّجَالِ عَلِیٌّ‏».

ترجمه:

ابن بُریده از پدرش نقل می‌کند که گفت: محبوب‌ترین ن نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فاطمه(علیها السلام) و محبوب‌ترین مردان، علی(علیه السلام) بود.

ادامه مطلب


فاطمه اى همسر شیر خدا      

      دُخت نبى، شافع روز جزا

 

          اى که تو بر آلِ کسا محورى      

      بر سر زنهاى جهان افسرى‏

 

          جان جهان نفس مسیحاى توست     

       نون و قلم نطق شکرخاى توست‏

 

          مبدأ قانون شریعت تویى    

        نیّر مشکات حقیقت تویى‏

ادامه مطلب


رُوِیَ عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ النَّبِیُّ وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدِ فَاطِمَةَ فَقَالَ: مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهَا فَهِیَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ قَلْبِی‏ وَ رُوحِیَ‏ الَّتِی‏ بَیْنَ جَنْبَیَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ‏».

ترجمه:

از مجاهد روایت شده است: پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) در حالى که دست فاطمه(علیها السلام) را [در دست] گرفته بود فرمود: هر کس این دختر را مى‏شناسد که مى‏شناسد و هر کس که نمى‏شناسد [بداند که] او فاطمه(علیها السلام) دختر محمّد(صلی الله علیه و آله) است. او پاره‏اى از وجود من است و او قلب من و روح من است که بین دو پهلویم جای دارد. پس هر که‏ او را آزار دهد مرا آزرده است و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است.

ادامه مطلب


حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی الصُّهْبَانِ الْبَاهِلِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَال‏ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: إِنَّ اللَّهَ قَدْ وَکَّلَ بِفَاطِمَةَ رَعِیلاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَحْفَظُونَهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا وَ عَنْ یَمِینِهَا وَ عَنْ یَسَارِهَا وَ هُمْ مَعَهَا فِی حَیَاتِهَا وَ عِنْدَ قَبْرِهَا بَعْدَ مَوْتِهَا یُکْثِرُونَ الصَّلَاةَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا فَمَنْ زَارَنِی بَعْدَ وَفَاتِی فَکَأَنَّمَا زَارَنِی فِی حَیَاتِی وَ مَنْ زَارَ فَاطِمَةَ فَکَأَنَّمَا زَارَنِی وَ مَنْ زَارَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَکَأَنَّمَا زَارَ فَاطِمَةَ وَ مَنْ زَارَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَکَأَنَّمَا زَارَ عَلِیّاً وَ مَنْ زَارَ ذُرِّیَّتَهُمَا فَکَأَنَّمَا زَارَهُمَا»( )

ادامه مطلب


إنَّ النَّبِیَّ قَالَ:‏ إِنَّمَا فَاطِمَةُ شِجْنَةٌ مِنِّی یَقْبِضُنِی‏ مَا یَقْبِضُهَا وَ یَبْسُطُنِی مَا یَبْسُطُهَا».

ترجمه:

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: همانا فاطمه(علیهاالسلام) شعبه و بخشى از وجود من است. آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می‌کند و آنچه وى را خوشحال نماید مرا خوشحال می‌نماید.

ادامه مطلب


عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى:‏ کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها (ابراهیم:۲۴) فَقَالَ:‏ الشَّجَرَةُ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ نَسَبُهُ‏ ثَابِتٌ‏ فِی بَنِی هَاشِمٍ وَ فَرْعُ الشَّجَرَةِ عَلِیٌّ وَ عُنْصُرُ الشَّجَرَةِ فَاطِمَةُ وَ أَغْصَانُهَا الْأَئِمَّةُ وَ وَرَقُهَا الشِّیعَةُ وَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ لَیَمُوتُ فَتَسْقُطُ مِنْهَا وَرَقَةٌ وَ إِنَّ الْمَوْلُودَ مِنْهُمْ لَیُولَدُ فَتُورِقُ وَرَقَةً.»

ترجمه:

سلّام بن مستنیر می‌گوید: از امام باقر(علیه السلام) سؤال کردم دربارۀ قول خداوند متعال که می‌فرماید: کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها [مانند درختى پاک است که ریشه‏اش استوار و شاخه‏اش در آسمان است و در هر زمان به اذن پروردگارش میوه می دهد]. امام باقر(علیه السلام) فرمودند: آن درخت، رسول‌الله(صل الله علیه و آله) است که نسب آن حضرت در بنی هاشم ثابت است و تنۀ درخت، علی(علیه السلام) و ریشۀ آن فاطمه(علیها السلام) و شاخه‏هایش ائمه(علیهم السلام) و برگ‌های این درخت شیعیان هستند و یک نفر از شیعیان که می‌میرد برگى از آن مى‏افتد و فرزندى از شیعیان که متولد می‌شود بر درخت یک برگ می‌روید.

ادامه مطلب


عَنِ الصَّادق: قَالَت فَاطِمَة:لَمَّانَزَلَتْ عَلَى النَّبِیِّ: لاَ تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا (النور:۶۳) قَالَتْ فَاطِمَةُ فتهیَّبْتُ [هبت] النَّبِیَّ أَنْ أَقُولَ لَهُ: یَا أَبَتِ فَجَعَلْتُ أَقُولُ لَهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ لِی: یَا بُنَیَّةُ لَمْ تَنْزِلْ فِیکِ وَ لاَ فِی أَهْلِکِ منْ قَبْلُ [وَ لَا فِی أَهْلِکِ وَ لَا فِی نَسْلِک‏] أَنْتِ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکِ وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی أَهْلِ الْجَفَاءِ[وَ الْغِلْظَةِ مِنْ قُرَیْش‏] وَ الْبَذَخِ وَ الْکِبْرِ قُولِی: یَا أَبَتِ فَإِنَّهُ أحیى لِلْقَلْبِ وَ أَرْضَى لِلرَّبِّ. ثُمَّ قَبَّلَ النَّبِیُّ جَبْهَتِی وَ مَسَحَنِی بِرِیقِهِ فَمَا احْتَجْتُ إِلَى طِیبٍ بَعْدَهُ.

ترجمه:

امام صادق(علیه السلام) از حضرت زهرا(علیها السلام) روایت می‌فرمایند که ایشان فرمودند: چون آیۀ (لاَ تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا) [آن چنان که یکدیگر را صدا می‏زنید پیامبر(صلی الله علیه و آله) را صدا مزنید»] بر پیامبر نازل شد، به دلیل مراعات عظمت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، من نیز او را پدر» صدا نکردم و او را رسول الله» می‌خواندم.
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) [چون تغییر رویه را در من مشاهده نمود] به من رو کرد و فرمود: ای دخترم! این آیه در مورد تو و اهل تو نازل نشده است. تو از منی و من از تو هستم؛ بلکه این آیه در مورد جفاکاران و متکبران فرود آمده است. تو مرا پدر» صدا بزن چراکه این کلام، قلب مرا بیشتر زنده می‌کند و پروردگار را راضی‌تر می‌نماید.
آنگاه پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) پیشانیم را بوسید و آب دهانش را به رویم کشید که از آن پس به [استعمال] بوی خوش نیازمند نگردیدم.

ادامه مطلب


عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:‏ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ذَاتَ‏ یَوْمٍ‏ جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ‏ الْحَسَنُ‏ فَلَمَّا رَآهُ بَکَى ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّ فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ الْأَیْمَنِ ثُمَّ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ فَلَمَّا رَآهُ بَکَى ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّ فَمَا زَالَ‏ یُدْنِیهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ ثُمَّ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ فَلَمَّا رَآهَا بَکَى ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّةُ فَمَا زَالَ یُدْنِیهَا حَتَّى أَجْلَسَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَلَمَّا رَآهُ بَکَى ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا أَخِی فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ إِلَى جَنْبِهِ الْأَیْمَنِ فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَرَى أَحَداً مِنْ هَؤُلَاءِ إِلَّا بَکَیْتَ أَ وَ مَا فِیهِمْ مَنْ تُسَرُّ بِرُؤْیَتِهِ؟
فَقَالَ: وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ اصْطَفَانِی عَلَى جَمِیعِ الْبَرِیَّةِ إِنِّی وَ إِیَّاهُمْ لَأَکْرَمُ الْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ نَسَمَةٌ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْهُمْ.
أَمَّا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ أَخِی وَ شَفِیقِی وَ صَاحِبُ الْأَمْرِ بَعْدِی وَ صَاحِبُ لِوَائِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ صَاحِبُ حَوْضِی وَ شَفَاعَتِی وَ هُوَ مَوْلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ قَائِدُ کُلِّ تَقِیٍّ وَ هُوَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی عَلَى أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَمَاتِی مُحِبُّهُ مُحِبِّی وَ مُبْغِضُهُ مُبْغِضِی وَ بِوَلَایَتِهِ صَارَتْ أُمَّتِی مَرْحُومَةً وَ بَعْدَ وَفَاتِی صَارَتْ بِالْمُخَالَفَةِ لَهُ مَلْعُونَةً فَإِنِّی بَکَیْتُ حِینَ أَقْبَلَ لِأَنِّی ذَکَرْتُ غَدْرَ الْأُمَّةِ بِهِ بَعْدِی حَتَّى إِنَّهُ لَیُزَالُ عَنْ مَقْعَدِی وَ قَدْ جَعَلَهُ اللَّهُ بَعْدِی لَهُ ثُمَّ لَا یَزَالُ الْأَمْرُ بِهِ حَتَّى یُضْرَبَ عَلَى قَرْنِهِ ضَرْبَةً تُخْضَبُ مِنْهَا لِحْیَتُهُ فِی أَفْضَلِ الشُّهُورِ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ.
وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ. مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَظْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ.
وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا [وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاث فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً بَاکِیَة…

ادامه مطلب


إنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی».

ترجمه:

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: فاطمه(علیها السلام) پارۀ وجود من است و هر کس او را به غضب در آورد مرا به غضب در آورده است.

ادامه مطلب


عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏ خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ.
فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَلَیْسَتْ هِیَ إِنْسِیَّةً؟ فَقَالَ: فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ. قَالَ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ کَیْفَ هِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ؟ قَالَ: خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ إِذْ کَانَتِ الْأَرْوَاحُ، فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَى آدَمَ.
قِیلَ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ أَیْنَ کَانَتْ فَاطِمَةُ؟ قَالَ: کَانَتْ فِی حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ.
قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَمَا کَانَ طَعَامُهَا؟ قَالَ التَّسْبِیحُ وَ التقْدِیسُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّحْمِیدُ. فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ وَ أَخْرَجَنِی مِنْ صُلْبِهِ أَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُخْرِجَهَا مِنْ صُلْبِی جَعَلَهَا تُفَّاحَةً فِی الْجَنَّةِ وَ أَتَانِی بِهَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لِی: السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ یَا مُحَمَّدُ. قُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ. فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ. قُلْتُ: مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ یَعُودُ السَّلَامُ.
قَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذِهِ تُفَّاحَةٌ أَهْدَاهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْکَ مِنَ الْجَنَّةِ فَأَخَذْتُهَا وَ ضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِی قَالَ یَا مُحَمَّدُ یَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ کُلْهَا فَفَلَقْتُهَا فَرَأَیْتُ نُوراً سَاطِعاً فَفَزِعْتُ مِنْهُ. فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ مَا لَکَ لَا تَأْکُلُ، کُلْهَا وَ لَا تَخَفْ فَإِنَّ ذَلِکَ النُّورَ الْمَنْصُورَةُ فِی السَّمَاءِ وَ هِیَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةُ.
قُلْتُ: حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ؟ قَالَ: سُمِّیَتْ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ:یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ یَعْنِی نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّیهَا.»

ادامه مطلب


عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ آبَائِهِ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالُوا: لَمَّا بَلَغَ فَاطِمَةَ إِجْمَاعُ أَبِی بَکْرٍ عَلَى مَنْعِهَا فَدَکَ، وَ انْصَرَفَ عَامِلُهَا مِنْهَا، لَاثَتْ خِمَارَهَا، ثُمَّ أَقْبَلَتْ فِی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا، تَطَأُ ذُیُولَهَا، مَا تَخْرِمُ مِشْیَةَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِی بَکْرٍ، وَ قَدْ حَفَّلَ حَوْلَهُ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ، فَنِیطَتْ دُونَهَا مُلَاءَةٌ، ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ لَهَا الْقَوْمُ بِالْبُکَاءِ، ثُمَّ أمْهَلَتْ حَتَّى هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ، وَ سَکَنَتْ رَوْعَتُهُمْ، وَ افْتَتَحَتِ الْکَلَامَ، فَقَالَتْ: … فَاحْمَدُوا اللَّهَ الَّذِی‏ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَى مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ، فَنَحْنُ وَسِیلَتُهُ‏ فِی‏ خَلْقِهِ‏، وَ نَحْنُ آلُ رَسُولِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّةُ غَیْبِهِ [حُجَّتُهُ فِی غَیْبِهِ]، وَ نَحنُ خَاصَّتُه، وَ مَحَلُّ قُدسِه، وَ وَرَثَةُ أَنْبِیَائِهِ». ثُمَّ قَالَتْ: أَنَا فَاطِمَةُ وَ أَبِی مُحَمَّد [ابنَةُ مُحَمَّد]…»

ترجمه:

زید بن علی از آباء طاهرینش(علیهم السلام) روایت می نماید: هنگامی که به حضرت زهرا(علیها السلام) خبر رسید که ابوبکر او را از فدک منع کرده [و آن را غصب نموده است] و عامل آن حضرت از فدک بیرون شده چادر خویش را بر سر کرد و با جمعی از ن قومش حرکت کرد – در حالی که چادر آن حضرت بر زمین کشیده می‌شد و همانند رسول خدا(صلب الله علیه و آله) گام بر می‌داشتند- تا بر ابوبکر وارد شدند و اطراف او را مهاجرین و انصار گرفته بودند. پارچه‌ای در مقابل حضرت کشیده شد و آن بانو ناله‌ای کردند که همۀ آن گروه به گریه افتادند. پس اندکی درنگ فرمود تا صدای جوشش جمعیت، خاموش شد و اضطرابشان آرام گشت.
آنگاه کلام را آغاز نمود و فرمود: …سپاسگزار باشید خدایی را که به عظمت و نورش، اهل آسمانها و زمین، وسیله‌ای به سوی او طلب کردند و ما وسیلۀ خدا در مخلوقاتش و آل رسول و حجّت خدا برای غیبش هستیم و ما خاصّان خدا و محل قُدس او و وارثان انبیائیم. سپس فرمود: من فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم…

ادامه مطلب


عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ:‏ أَنَّهُ جَاءَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّکَ تُدْعَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَمَنْ أَمَّرَکَ عَلَیْهِمْ؟ قَالَ: اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ أَمَّرَنِی عَلَیْهِمْ. فَجَاءَ الرَّجُلُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیَصْدُقُ عَلِیٌّ فِیمَا یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ أَمَّرَهُ عَلَى خَلْقِهِ؟ فَغَضِبَ النَّبِیُّ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِوَلَایَةٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَقَدَهَا لَهُ فَوْقَ عَرْشِهِ وَ أَشْهَدَ عَلَى ذَلِکَ مَلَائِکَتَهُ. إِنَّ عَلِیّاً خَلِیفَةُ اللَّهِ وَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ إِنَّهُ لَإِمَامُ الْمُسْلِمِینَ طَاعَتُهُ مَقْرُونَةٌ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ مَعْصِیَتُهُ مَقْرُونَةٌ بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ فَمَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ جَهِلَنِی وَ مَنْ عَرَفَهُ فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ أَنْکَرَ إِمَامَتَهُ فَقَدْ أَنْکَرَ نُبُوَّتِی وَ مَنْ جَحَدَ إِمْرَتَهُ فَقَدْ جَحَدَ رِسَالَتِی وَ مَنْ دَفَعَ فَضْلَهُ فَقَدْ تَنْقُصُنِی وَ مَنْ قَاتَلَهُ فَقَدْ قَاتَلَنِی وَ مَنْ سَبَّهُ فَقَدْ سَبَّنِی لِأَنَّهُ مِنِّی خُلِقَ مِنْ طِینَتِی وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ ابْنَتِی وَ أَبُو وَلَدَیَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ.
ثُمَّ قَالَ: أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ‏ حُجَجُ‏ اللَّهِ‏ عَلَى خَلْقِهِ أَعْدَاؤُنَا أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ أَوْلِیَاؤُنَا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ.»

ادامه مطلب


عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ: کَیْفَ کَانَ وِلَادَةُ فَاطِمَةَ؟ فَقَالَ: نَعَمْ إِنَّ خَدِیجَةَ لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ هَجَرَتْهَا نِسْوَةُ مَکَّةَ فَکُنَّ لَا یَدْخُلْنَ عَلَیْهَا وَ لَا یُسَلِّمْنَ عَلَیْهَا وَ لَا یَتْرُکْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَیْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِیجَةُ لِذَلِکَ وَ کَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَیْهِ.

فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ کَانَتْ فَاطِمَةُ تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ تَکْتُمُ ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ یَوْماً فَسَمِعَ خَدِیجَةَ تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ فَقَالَ لَهَا: یَا خَدِیجَةُ مَنْ تُحَدِّثِینَ؟

قَالَت: الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی.

قَالَ: یَا خَدِیجَةُ هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی [یُبَشِّرُنِی‏] أَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَسِمَةُ [النَّسْلَةُ] الطَّاهِرَةُ الْمَیْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى سَیَجْعَلُ نَسْلِی‏ مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ.

فَلَمْ تَزَلْ خَدِیجَةُ عَلَى ذَلِکَ إِلَى أَنْ حَضَرَتْ وِلَادَتُهَا فَوَجَّهَتْ إِلَى نِسَاءِ قُرَیْشٍ وَ بَنِی هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَیْنَ لِتَلِینَ مِنِّی مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَیْهَا أَنْتِ عَصَیْتِنَا وَ لَمْ تَقْبَلِی قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّداً یَتِیمَ أَبِی طَالِبٍ فَقِیراً لَا مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِی‏ءُ وَ لَا نَلِی مِنْ أَمْرِکِ شَیْئاً.

فَاغْتَمَّتْ خَدِیجَةُ لِذَلِکَ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی هَاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ: لَا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَةُ فَأَرْسَلَنَا رَبُّکِ إِلَیْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ کُلْثُومُ أُخْتُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَیْکِ لِنَلِیَ مِنْکِ مَا تَلِی النِّسَاءُ فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ یَمِینِهَا وَ أُخْرَى عَنْ یَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا فَوَضَعَتْ خَدِیجَةُ فَاطِمَةَ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَى الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّى دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّةَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِبْرِیقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِی الْإِبْرِیقِ مَاءٌ مِنَ الْکَوْثَرِ فَتَنَاوَلَتْهَا الْمَرْأَةُ الَّتِی کَانَتْ بَیْنَ یَدَیْهَا فَغَسَلَتْهَا بِمَاءِ الْکَوْثَرِ وَ أَخْرَجَتْ خِرْقَتَیْنِ بَیْضَاوَیْنِ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَطْیَبَ رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ فَلَفَّتْهَا بِوَاحِدَةٍ وَ قَنَّعَتْهَا بِالثَّانِیَةِ ثُمَّ اسْتَنْطَقَتْهَا فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ بِالشَّهَادَتَیْنِ وَ قَالَتْ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِی رَسُولُ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی‏ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِوَ وُلْدِی سَادَةُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا وَ أَقْبَلْنَ یَضْحَکْنَ إِلَیْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ السَّمَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَةِ فَاطِمَةَ وَ حَدَثَ فِی السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلَائِکَةُ قَبْلَ ذَلِکَ وَ قَالَتِ النِّسْوَةُ: خُذِیهَا یَا خَدِیجَةُ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً زَکِیَّةً مَیْمُونَةً بُورِکَ فِیهَا وَ فِی نَسْلِهَا فَتَنَاوَلَتْهَا فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً وَ أَلْقَمَتْهَا ثَدْیَهَا فَدَرَّ عَلَیْهَا.

فَکَانَتْ فَاطِمَةُ تَنْمِی فِی الْیَوْمِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی الشَّهْرِ وَ تَنْمِی فِی الشَّهْرِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی السَّنَةِ».

ادامه مطلب


دختر فکر بکر من، غنچه لب چو واکند

از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند

 

طوطى طبع شوخ من گر که شکر شکن شود

کام زمانه را پر از شکر جانفزا کند

 

بلبل نطق من زیک نغمه عاشقانه‏ اى

گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند

 

خامه مشکساى من گربنگارد این رقم

صفحه روزگار را مملکت ختا کند

ادامه مطلب


ارکان فلک را، اشباح ملک را، سکّان سمک را، چه پیر و چه برنا

مخلوق دو عالم، ارواح مکرّم، از دوده آدم، ذرّیه حوا

 

چون نیست مناصى، جویند خلاصى، از مؤمن و عاصى، از جاهل و دانا

خواهند شفاعت، آرند ضراعت، دارند اطاعت، در دنیى و عقبا

 

از زهره زهرا، صدّیقه کبرى، انسیه حورا، فرماندهِ آفاق

هم صادر اول، هم کامل و اکمل، تنزیل و منزّل، تأویل و مأوّل‏

 

در بحر بلا نوح، در جسم رسل روح، باب اللّه مفتوح، وحى اللّه مُنزَل

از دوره خاتم، در رتبه مقدم، از عیسى مریم، از موسى مرسل‏

 

محتاج عطایش، مشغول ثنایش، باقى به بقایش، از آخر و اوّل

بر خلد مخلّد، بر نعمت سرمد، بر قدرت ایزد، ذاتش شده مصداق‏

 

هم مُحیى اموات، هم مُظهِر آیات، هم مرجع طاعات، هم اصل کرامات

هم ملجا ایّام، هم ماحى آثام، هم حامى اسلام، هم آینه ذات‏

 

هم قائل و سامع، هم باعث و مانع، هم رافع و دافع، از جمله بلیّات

هم مرشد جبریل، هم معنى تنزیل، هم نسخ اباطیل، هم محو خرافات‏

 

منجاى بد و خوب، هم منجى ایوب، هم ملجأ یعقوب، هم ناجى اسحاق

ایجاد جهان را، امکان و مکان را، پنهان و عیان را، شد آمر و ناهى

 

فرمانده سامى، رزّاق گرامى، فیّاض دوامى، چون ذات الهى

فرخنده خصالش، اوصاف جلالش، آیات کمالش، خارج ز تناهى‏

 

زو عالم ایجاد، زو زمره امجاد، ز اقطاب در اوتاد، گردیده مباهى

انوار جلى بود، سرّ ازلى بود، او جفت على بود، از و مکان طاق‏

 

در جلوه‏ نمایى، آثار سمایى، آیات خدایى، بر حضرت او حصر

از همّت والاش، از رحمت عظماش، آثار نبى فاش، آیات خدا قصر

 

هم قائمه دین، هم ذخر نبیّین، هم آیۀ والتّین، هم سوره و العصر

هم ظاهر ومکنون، هم مظهر بى‌چون، در پرده و بیرون، درجلوه به هر عصر

 

زان لعل بدخشان، تابنده و رخشان، خورشید درخشان، اندر گه اشراق

هم مام ائمّه، هم کاشف غُمّهَ، هم شافع امّه، هم دخت پیمبر

 

از حضرت آدم، وز عیسى مریم، از رتبه مقدم، در دور مؤخّر

حلّال مشاکل، کشّاف مسائل، بر سامع و قائل، بر ابیض و احمر

 

در چرخ شرف ماه، در ملک هنر شاه، از او نه کس آگاه، جز حضرت داور

هم مایه نعمت، هم آیه رحمت، هم ناصر امّت، هم کافل ارزاق‏

 

صدّیقه و عذرا، مخدومه لعیا، هم دختر حوّا، هم مادر آدم

از کثرت احسان، او راست ثنا خوان، هم موسى عمران، هم عیسى مریم‏

 

برخیز مصب است، با قدرت رب است، هم فالق حب است، هم خالق عالم

سویش نبرد ره، در بیگه و درگه، اجسام منزّه، ارواح مکرّم‏

 

آن جوهر قدسى، حوریه انسى، از رومى و فرسى، برهانده ز املاق

دخت شه لولاک، کز خلقت افلاک، و از آب و گل و خاک، مقصود خدا اوست

 

ز اسرار نهانش، و آیات عیانش، وقت جریانش، منشور قضا اوست‏

بر سرّ معایب، هنگام نوائب، درگاه مصائب، آیات رجا اوست

 

فیض متراکم، فرمانده و حاکم، دیوان محاکم، در ارض و سما اوست‏

هم عاشق و معشوق، هم رازق و مرزوق، هم خالق و مخلوق، هم بنده خلّاق

 

در بحر کرم موج، بر چرخ شرف اوج، با شیر خدا زوج، مانند خدا فرد

صدّیقه کبرى، مختومه عظمى، مخدومه والا، بر هر زن و هر مرد

 

او عالِم هر غیب، او دافع هر ریب، او ساتر هر عیب، او داروى هر درد

از جان شریفش، از جسم لطیفش، از شخص منیفش، عطر است بهرورد

 

با لطف عمیم است، با خلق عظیم است، بر خلق رحیم است، از نیکى اخلاق‏

خرگاه جلالش، توقیع کمالش، الطاف و نوالش، آن جوهره پاک

 

از عیب مصون است، از حصر برون است، بیرون و فزون است، از حیّز ادراک‏

هم مصدر تأیید، هم زینت ناهید، افلاک دو خورشید، بل برتر از افلاک

 

خارج ز بیان شد، برتر ز جنان شد، نورش چو عیان شد، اندر کره خاک‏

بخشید جنابش، اى بس ز ثوابش، بر امّت بابش، از کثرت اشفاق‏

 

میرزا یحیى مدرّس اصفهانى (م۱۳۴۹ هجری)

 

برگرفته از سایت علمی تخصصی حضرت فاطمه زهرا(س)

 

                                                                     

فاطمه زهرا


عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ‏: مَا رَأَیْتُ‏ أَحَداً مِنَ‏ النَّاسِ‏ [کَانَ‏] أَشْبَهَ‏ بِالنَّبِیِ [بِرَسُولِ اللّه] صَلَّى‏ اللَّهُ‏ عَلَیْهِ‏ [وَ آلِهِ‏] وَ سَلَّمَ‏ ‏ کَلَاماً وَ لَا حَدِیثاً وَ لَا جِلْسةً مِنْ‏ فَاطِمَةَ…»

ترجمه:

از عایشه چنین نقل شده است: هیچ کس از مردم را ندیدم که در گفتار و حدیث نمودن و نشستن، از فاطمه [علیهاالسلام] به پیامبر- صلّی اللّٰه علیه [و آله] و سلّم- شبیه‌تر باشد.

ادامه مطلب


عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ عَنِ الْإِمَامِ الْعَالِمِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْکَاظِمِ قَالَ‏: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ نُورَ مُحَمَّدٍ مِنْ نُورٍ اخْتَرَعَهُ‏ مِنْ‏ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِهِ وَ هُوَ نُورُ لَاهُوتِیَّتِهِ الَّذِی ابْتَدَأَ مِنْ لَاهٍ أَیْ مِنْ إِلَهِیَّتِهِ مِنْ إِنِّیَّتِهِ الَّذِی ابْتَدَأَ مِنْه‏ وَ تَجَلَّى لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ بِهِ فِی طُورِ سَیْنَاءَ فَمَا اسْتَقَرَّ لَهُ وَ لَا طَاقَ مُوسَى لِرُؤْیَتِهِ وَ لَا ثَبَتَ لَهُ حَتَّى خَرَّ صَاعِقاً مَغْشِیّاً عَلَیْهِ وَ کَانَ ذَلِکَ النُّورُ مُحَمَّداً فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ مُحَمَّداً مِنْهُ قَسَّمَ ذَلِکَ النُّورَ شَطْرَیْنِ فَخَلَقَ مِنَ الشَّطْرِ الْأَوَّلِ مُحَمَّداً وَ مِنَ الشَّطْرِ الْآخَرِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ لَمْ یَخْلُقْ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ غَیْرَهُمَا…  ثُمَّ اقْتَبَسَ مِنْ نُورِ مُحَمَّدٍ فَاطِمَةَ ابْنَتَهُ؛ کَمَا اقْتَبَسَ نُورَهُ مِنْ نُورِهِ وَ اقْتَبَسَ مِنْ نُورِ فَاطِمَةَ وَ عَلِیٍّ، الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ کَاقْتِبَاسِ الْمَصَابِیحِ. هُمْ خُلِقُوا مِنَ الْأَنْوَارِ…»

ترجمه: 

جابر بن یزید جعفی از امام عالم موسی بن جعفر(علیهما السلام) نقل نموده که فرمودند: خدای تعالی نورحضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را از نوری آفرید که از نور عظمت و جلالش اختراع نموده بود و آن نورِ لاهوتیت اوست که از لاه» است؛ یعنی الوهیت و انیّتی که شروع خلقت از او است و با آن نور بر موسی بن عمران(علیهما السلام) در طور سینا تجلی نمود که موسی بن عمران در برابر آن تجلی، استقرار و طاقت دیدار نداشت و نتوانست تحمل کند تا بیهوش بر زمین افتاد و آن نور، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) بود و چون خدا اراده نمود که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را از آن خلق نماید آن نور را دو قسمت نمود و از قسمت اول، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و از قسمت دوم، علی بن ابی‌طالب(علیهما السلام) را آفرید و غیر از ایشان کسی را از آن نور نیافرید

سپس از نور حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) [نور] حضرت فاطمه(علیها السلام) (صلی الله علیه و آله) را از نور خود اقتباس نموده بود و از نور حضرت علی(علیه السلام)  و فاطمه(علیها السلام)  [نور ] امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را اقتباس نمود ی را از چراغی می‌افروزند و ایشان همه از آن نورها آفریده شده‌اند.

ادامه مطلب


حرز حضرت فاطمه (س) در دو کتاب "مهج الدعوات" و "مجتنی" که هر دو از کتب "سید ابن طاووس" هستند نقل شده و دعای کامل این حرز، در مفاتیح الجنان نیز ذکر شده است. دعای این حرز بدین صورت است:


بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى ‏اش همیشگى است.
یا حَىُّ یا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ اَسْتَغیثُ فَاَغِثْنى
اى زنده، اى پاینده، به رحمتت فریادرسى مى‏ طلبم.
وَلا تَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَیْنِ اَبَداً وَ اَصْلِحْ لى شَاْنى کُلَّهُ
پس به فریادم برس، و مرا هرگز چشم ‏برهم‏ نهادنى به خود وامگذار، و همه کارهایم را اصلاح فرما.


ادامه مطلب


ارکان فلک را، اشباح ملک را، سکّان سمک را، چه پیر و چه برنا

مخلوق دو عالم، ارواح مکرّم، از دوده آدم، ذرّیه حوا

 

چون نیست مناصى، جویند خلاصى، از مؤمن و عاصى، از جاهل و دانا

خواهند شفاعت، آرند ضراعت، دارند اطاعت، در دنیى و عقبا

 

از زهره زهرا، صدّیقه کبرى، انسیه حورا، فرماندهِ آفاق

هم صادر اول، هم کامل و اکمل، تنزیل و منزّل، تأویل و مأوّل‏

 

در بحر بلا نوح، در جسم رسل روح، باب اللّه مفتوح، وحى اللّه مُنزَل

از دوره خاتم، در رتبه مقدم، از عیسى مریم، از موسى مرسل‏

 

محتاج عطایش، مشغول ثنایش، باقى به بقایش، از آخر و اوّل

بر خلد مخلّد، بر نعمت سرمد، بر قدرت ایزد، ذاتش شده مصداق‏

ادامه مطلب


این نرم افزار برای تلفن های هوشمند با سیستم عامل اندروید تولید شده است.

برخی از ویژگی های آن عبارت است از:

            • ادعیه بر مبنای ایام
            • تعقیبات نمازهای یومیه
            • نمازهای حضرت صدیقه طاهره (س)
            • حدیث شریف کساء
            • ضمائم و .

 

                                    دانلود


 از آنجا که یکی از صفات حضرت حق جمیل است و به آن دلیل که زن مظهری از رحمت و زیبایی و برخوردار از صفت حضرت جمیل است وجود مبارک حضرت زهرا(س) همه و همه زیبایی است چراکه او انسانی به تمام معنی و کامل است و فطریات واستعدادهای انسانی در انسان کامل در حد عالی به فعلیت می رسد که از جمله آنها زیبائی دوستی است وهم مظهری تام از صفات حق است که ولیه الله بوده است و لذا مظهر هو الجمیل است همو برترین زن وکاملترین آنان است که سیده نساء‌عالمین است و زن هم مظهر هوالجمیل است لذا در یک کلام کوتاه اما جامع پیامبراکرم(ص) حضرت زهرا(س) را چنین توصیف می کند: لو کان الحسن شخصاً لکان فاطمه. اگر برای زیبایی تجسمی بود همانا فاطمه می شد.( شرح احقاق الحق، ج ۴، ص ۵۰۲) به همین دلیل فاطمه(س) و زندگی حضرتش و همه اصول و فروع و متعلقات زندگی او زیبا و زیباست وتجسمی است از زیبائی. سیمای او، سیره او، کلام او، رفتن و آمدن او، بوی او، شوی او، نامهای او، سیره او و حتی نام فرزندان او (حسن،حسین، زینب، محسن) همه و همه زیبائی است. زیبائی که اینها همه زیباییهای معنوی زندگی اوست. علاوه براین زیبائی تولد فاطمه(س) و صحنه های زیبائی تولداو، زیبائی محمد و خدیجه والدین او، زیبائی علی(ع) و فرزندانش، زیبائیهای پیروان او، زیبائیهای سخاوت وکمالات او، زیبائی در ارتباطات حضرتش در همه سطوح در ارتباط با پدر، شوهر، فرزند، مردم، شاگردان، نیازمندان، همسایگان، فرشتگان، حسن تدبیر او در زندگی، حسن گفتار او، حسن نام تاریخی ایشان، حسن تربیت ایشان در ارتباط با دیگران، حسن عفاف ایشان باز از دیگر زیبائیهای شخصیتی حضرت زهرا است.

ادامه مطلب


أبشری یا فَاطِمة إنّ المَهْدِیّ منک» ای فاطمه! بشارت بر تو باد که مهدی از توست؛

این بسیار مهم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شخص اول عالم امکان، برای آرامش روان و آماده‌ساختن دختر عزیز و یگانه خود برای تحمل مصایب و مسائلی که پیش می‌آید این‌گونه دلداری می‌دهند که مهدی از توست، یعنی همه از تو و برای توست و سیر جهان به سوی تو، و پیروزی حق بر باطل و نور بر ظلمت برای تو است.

ادامه مطلب


شباهت های حضرت زهرا و حضرت مهدی سلام الله علیهما با یکدیگر
 
1- حضرت زهرا سلام الله علیها نور اهل آسمان و حضرت مهدى (عج) نور اهل زمین است
 
الف) حضرت زهرا سلام الله علیها نور اهل آسمان است
در بخشى از یک حدیث طولانى و زیبا، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
ثم أظلمت المشارق و المغارب، فشکت الملائکة إلى الله تعالى أنْ یکشف عنهم تلک الظلمة. فتکلم الله جلّ جلالُه کلمةً فخلق منها روحا ثُمّ تکلَّم بکلمةٍ فخلق من تلک الکلمة نورا، فأضاءت النور إلى تلک الروح و أقامها مقامَ العرش فزهرت المشارق و المغارب فهی فاطمة اهراء و لذالک سمیت اهراء لأنَّ نورها زهرت به السماوات.(1)
چون به واسطه نور او، آسمان ها روشن شد.
 
ب) حضرت مهدى (عج) نور اهل زمین است
مفضل بن عمر مى گوید:
از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: ربّ الأرض» در آیه وأشرقت الأرض بنور ربّها»(2) یعنى امام الارض مراد امام زمین است.» پرسیدم: وقتى حضرت خروج کند چه مى شود؟».
فرمود: در آن روز، مردم، از نور خورشید و ماه، بى نیاز مى شوند و به نور امام علیه السلام اکتفا مى کنند.(3)
خورشید و ماه بى نیاز مى شوند.(4)
دلیل این مطلب، روایتى است که باز خود مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که فرمود:
إذا قائمنا قام، أشرقت الأرض بنور ربّها و استغنى العباد عن ضوء الشمس و ذهبت الظلمة(5)
خورشید بى نیاز مى شوند و ظلمت به طور کلى از بین مى رود.

ادامه مطلب


شباهت های حضرت زهرا و حضرت مهدی سلام الله علیهما با یکدیگر

 
3- سخن گفتن حضرت زهراسلام الله علیها و حضرت مهدى(عج) در شکم مادر
 
 
الف) حضرت زهراسلام الله علیها سخن مى گوید:
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
وقتى حضرت خدیجه سلام الله علیها با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ازدواج کرد، ن مکه از او کناره گیرى کردند، (و او تنها شد) تا این که به حضرت زهرا سلام الله علیها باردار شد. در آن زمان بود که فاطمه، با او سخن مى گفت و از او مى خواست که صبر کند.(10)
 
ب) سخن گفتن حضرت مهدى(عج) در شکم مادر:
حضرت حکیمه خاتون، وقتى قضیّه شب تولّد را نقل مى کند، مى گوید:
امام عسکرى علیه السلام فرمود: سوره قدر را بر نرجس خاتون بخوان.». شروع کردم به خواندن سوره قدر. پس آن طفل، در شکم نرجس خاتون، با من همراهى مى کرد و مى خواند آن چه من مى خواندم و بر من سلامى کرد. من ترسیدم.
امام، صدا زد: اى عمه! از قدرت الهى تعجب نکن، که حق تعالى کودکان ما را به حکمت گویا مى گرداند و ما را در بزرگى، در زمین، حجت خود مى گرداند(11)».

ادامه مطلب


شباهت های حضرت زهرا و حضرت مهدی سلام الله علیهما با یکدیگر

 

 
2- حضرت زهرا سلام الله علیها خیرة الأحرار و سیدة النساء، مادر حضرت مهدى (عج) خیرة الإماء و
جابر جعفى مى گوید:
از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: عمر بن خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد: اسم مهدى علیه السلام چیست؟». حضرت فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از من تعهّد گرفتند که نام او را بیان نکنم تا خداوند، به او، اجازه قیام بدهد».
عمر گفت: پس اوصاف او را بگو». حضرت فرمود: او، جوانى است میانه، صورتش بسیار زیبا، با موهاى زیبایى که بر شانه هایش مى رسد و نور صورتش بر سیاهى محاسن و موهاى سرش غلبه دارد».
آن گاه حضرت فرمود: پدرم فداى فرزند بهترین کنیزان(6)».
عبدالرحیم قیصر مى گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: این جمله امیرمؤمنان علیه السلام : "بأبی ابن خیرة الإماء" آیا منظور، فاطمه است»؟ حضرت فرمود: همانا فاطمه بهترین و برگزیده ن آزاده است(7)».
یخفى على الناس ولادته.(8)؛ آن، فرزند سرور کنیزان است که تولدش بر مردم مخفى مى ماند».
امام صادق علیه السلام با معرفى حضرت مهدى (عج) مى فرماید:
هو الخامس من ولد ابنی موسى ذالک ابن سیدة الإماء(9)
او، پنجمین امام پس از پسرم موسى کاظم است. او، فرزند سرور کنیزان است.
بنابرآن چه گفتیم، حضرت زهراسلام الله علیها خیرة الأحرار و حضرت نرجس خاتونسلام الله علیها خیرة الإماء و سیدة الإماء است.

ادامه مطلب


سوال

 

رابطه شب قدر و ولایت چیست؛ زیرا می گویند شب قدر ارتباط تنگاتنگی با امام زمان (عج) دارد؟ در جایی خواندم که امام صادق (علیه السلام) فرمود: حقیقت شب قدر، حضرت زهرا (علیهاالسلام) است؛ آیا این سخن درست است و اگر درست است، معنایش چیست؟[1]

 

 

پاسخ

 

یکی از مسائل پر رمز و راز در مجموعه علوم و معارف الهی، مسئله شب قدر» است. نخست گفتنی است، شب قدر، ظرف نزول قرآن است: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ»[2]. اما این چه نوع ظرفی است؟ بین عموم مردم مشهور است که شب قدر» ظرف زمان است. طبق این بیان، شب قدر، به معنای پاره ای از زمان (شب) است که در آن، قرآن از عالم بالا به دنیا نازل گشته است و به دلیل اهمیت این نزول و مسائل جنبی و یا عوامل زمینه ساز آن- که از درک ما انسان ها فراتر است- خداوند می فرماید: وَ ما أَدْراک ما لَیلَةُ الْقَدْرِ»[3]؛ چه چیزی تو را آگاه کرد که شب قدر چیست؟» و لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»[4]؛ شب قدر، از هزار ماه بهتر است». عبادتی که در این شب انجام می شود، بهتر از هر عبادتی است که انسان آنها را در طول هزار ماه انجام می دهد و نیز: تَنَزَّلُ الْمَلائِکةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کلِّ أَمْرٍ»[5]؛ در این شب فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان فرود می آیند و با خود مقدرات همه امور را فرود می آورند» و سَلامٌ هِی حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ»[6]؛ این شب [یکسره ] تا طلوع فجر سلام و سلامتی است».

ادامه مطلب


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها